به گزارش همشهری آنلاین، به "چله کوچک"رسیدیم، با آغاز اسفند، باید منتظر هوای معتدل و بهشتی بهار بود. هوای تهران علیالقاعده در چله کوچک، سرد و برفی میشد، اما از آنجا که زمین"نفس کشیده"بود و هوا رو به گرمی میگذاشت، دیگر زمین یخ را به خود نمیگرفت و به سرعت آب میشد و بعید نبود که فروشندگان بستنی در این روزها با چرخهای طوافی در کوچهها و خیابانها ظاهر شوند و گویا یکی از آنها معروف به "ممد ریش" تابستان و زمستان با "یک تا پیرهن" در منظر عامه ظاهر میشد و برای فرار از سرمای زمستان، بسنده میکرد به اینکه که کتش را روی دستش بیندازد. زندهیاد مرتضی احمدی در کتاب "من و زندگی" مینویسد: «هرگاه طهرانیها میخواستند از شدت سرما و برودت هوا تعریف کنند، میگفتند: هوا آن قَدَر سرد شده که ممد ریش کتشو انداخته رو دستش!»
خوب به خاطر دارم که اواخر دهه ۴۰، آن گاه که هنوز "آب لولهکشی" به تمام نقاط تهران نرسیده و نرفته بود، بسیاری از"فشاری ها" و مظهر قنوات، بهترین محل برای خانوادهها بود که فرش وگلیم و پلاس خود را به آب سپرده و با "چوبک و اشنان"به جانشان بیفتند و"مثل برف" سفیدشان سازند و برای نوروز و عید، خانه نونوار و تمیز گردد.
حاشیه شرقی پیادهرو مسجد سپهسالار تا چهارراه سرچشمه، جبهه غربی خیابان مولوی از خیابان جهان پهلوان تختی(خانی آباد) تا میدان محمدیه(اعدام) که به قناتآباد شهره بود، حاشیه غربی میدان بریانک، پیادهرو جنوبی خیابان هلال احمر(شیروخورشید) از ابتدای خیابان انبارنفت تا میدان گمرک و چند نقطه دیگر شبانگاهان در قرق افرادی بود که فرشهای خود را کف خیابان پهن کرده و در حالی که سطل سطل آب روی آنها میریختند با پارو، کاسه و بُرس به جانشان می افتادند. برخی نیز به جای استفاده از چوبک و اشنان، از صابون رنده شده آن روزگار مثل آشتیانی و برگردان و مراغهای استفاده میکردند و چه مکافاتی داشت شستن فرش؛ چراکه در آنها آبِ سرد کف نمیکردند و امر شست وشو و"کُر دادن" به سختی صورت میگرفت.
چه بسیار خانوادهها که با "زمبه" و"فرقون" و دیگر وسایلی که بتوان فرشهای خیس و شسته را حمل کرد، به سمت این مناطق روان میشدند و تا صبحگاه مشغول بودند و بعد از فارغ شدن از شستن فرشها، آثار رضایت در چهره تک تک آنان، به رغم تحمل بیخوابی و خستگی، به خوبی مشاهده میشد و علت آن، همانا احساس رضایت باطنیای بود که از کارکردن داشتند. این خرسندی برگرفته از"فضیلت قناعت" بود و این امر تا آخرین ساعات سالِ کهنه ادامه داشت تا "النظافت من الایمان" مصداق یابد و در عین حال، این کار گروهی باعث ارتقای حس مودت و همکاری بیشتر بین اعضای خانواده شود.