آب نزد گذشتگان به ویژه در محله هایی که کسب و کارشان با کشاورزی گره‌خورده بود، حرمت بسیاری داشت تا جایی که بسیاری از پدران آب قنات را به عنوان مهریه دختران خود انتخاب می‌کردند. قرار گرفتن شمیران در دامنه کوه‌های البرز و مجاورت با قله توچال موجب شده بود تا شمیران از قنات‌های پر آبی برخوردار باشد.

همشهری آنلاین- شهره کیانوش راد: منطقه ییلاقی شمیران در زمستان‌های سرد و پربارش، جمعیت کمتری داشت، اما هوای گرم تهران در تابستان، زائران بسیاری را برای زیارت و سیاحت راهی این منطقه خوش آب و هوا می‌کرد تا هم به زیارت اماکن زیارتی شمیران بروند و هم از خنکا و هوای مطبوع این منطقه ییلاقی استفاده کنند.

قصه‌های خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید

مسافرانی که از مناطق مختلف تهران برای زیارت و سیاحت به شمیران می آمدند در مجاورت امامزاده‌ها و بقاع متبرکه اتراق می‌کردند. سقاخانه‌ها عموما در کنار امامزاده‌ها و حسینیه‌ها و توسط یکی از خیران وقف می‌شد تا زائران خسته از راه، برای رفع تشنگی بتوانند پیاله‌ای آب با یاد لبان تشنه امام حسین(ع) بنوشند. امامزاده صالح(ع) مهم ترین زیارتگاه شمیران بود و حسینیه ها و تکایای قدیمی شمیران هم از مراکز مذهبی مورد توجه مردم به شمار می آمد.

در منابع تاریخی از سقاخانه دزاشیب یاد شده است که در کنار حسینیه تاریخی دزاشیب بنا شده بود. حسین بلاغی، در کتاب «تاریخ تهران» توضیحات مختصری درباره این سقاخانه داده است. او با مراجعه به اسناد تاریخی و وقفی، گفته که سقاخانه دزاشیب با مساحتی در ابعاد یک متر مربع و در فاصلۀ یک کیلومتری شرق امامزاده‌صالح(ع) تجریش قرار داشت.

سقاخانه‌ای در دل کوه

نمونه دیگری از این سقاخانه در ده پس قلعه و همجوار با بقعه امامزاده ابراهیم(ع) در ارتفاعات دربند بوده است. بنا بر پژوهش منوچهر ستوده، مولف کتاب‌های جغرافیای تاریخی شمیران، سقاخانه دزاشیب در جادۀ قدیم این محله بوده و جزئی از ملک حسینیۀ دزاشیب به شمار می‌رفته است. آب سقاخانه از دو قنات قدیمی دزاشیب به نام‌های قنات بالا و قنات پایین و یخ مورد نیاز آن از یخچال دزاشیب تأمین می‌شده است.

شخصی به نام مشهدی احمدعلی قاسمی، خادم این سقاخانه بوده که در کنار آن بقالی کوچکی داشته است. مشهدی احمد علی در سال‌های پایانی دهۀ ۱۳۴۰ شمسی درگذشته است. سقاخانۀ دزاشیب در جریان بازسازی حسینیۀ دزاشیب از میان رفت و امروزه اثری از آن باقی نمانده است.

در کتاب «تاریخ تهران» حسینی بلاغی از سقاخانه دیگری یاد شده که اگر چه شکل و شمایل سقاخانه‌های مرسوم را نداشته اما در میان مردم محلی مورد احترام بوده است. این سقاخانه در جماران به اتفاق یک اصله درخت چنار وقف شده و مساحتی حدود دو متر مربع داشته است.