سینهشان مالامال از عشق و گنجینه داستانهای حماسی و عاشقانه و اساس هنر و فرهنگ ترکمن است، اما همانند سازشان در گذر زمان رنج کشیده اند و از یاد رفتهاند
به گزارش خبرنگار مهر در گرگان، این هنرمندان بی نام و نشان و پرآوازه، همانند هنر دیرپا و اصیل شان از یاد رفته اند و دیگر نوای سازشان خریداری ندارد.
باغشیها، این گویندگان و نوازندگان مردمی از روزگاران گذشته در میان مردم شعر میگفتند، موسیقی می ساختند و با نوای سازشان در غم و شادی قومشان شریک می شدند و همراه با زمان با شعر و موسیقی با مردم هم آواز بودند و در هنر و فرهنگ هر قومی نقش ایفاء می کردند.
خدمت بزرگ این نوازندگان بی نام و نشان در سده های تاریخ، در آشکار ساختن زورگویان و ستمکاران، پشتیبانی از ستمدیدگان، برانگیختن همگان بر پایداری در برابر خداوندان زر و زور، دلداری مردم در برابر سختیها و رخدادهای روزگار و دعوت مردم به صلح و یکرنگی، تلاش، آفرینندگی و انسانیت نمایان است.
نگاهی به تاریخ موسیقی ترکمن نشان میدهد که نام آورانی چون شوکر باغشی، "قرهدالی گوگلن، یاد باغشی و مختومقلی قارلی در این عرصه فعالیت داشتند و این موسیقی در سنت و فرهنگ ترکمنها ریشه داونیده و رشد کرده است.
در تاثیر موسیقی ترکمن همین بس که اعجاز دوتار ترکمن از یک قشون بیشتر است و برای اثبات این ادعا باید گفت: زمانی که خان خیوه برادر شوکر باغشی را به اسارت برد، او توانست با پیروزی بر نوازنده دربار، برادرش را از چنگ خان نجات دهد.
و یا داستان زندگی حاجی قولاق بازگو کننده ستمی است که بر این گروه توسط خانها و بگها رفته است، به گونهای که دستهای نوازنده را خان میبرَد تا دیگرنتواند بنوازد.
باغشیها، زبان گویای مردم ترکمن بوده اند و در روزگاری که نگارش نبود، رسالت بزرگشان، دنبال کردن روایات، داستانها، نقلها و به طور بنیادی حرکت تاریخی - فرهنگی را مردانه به دوش کشیدند.
از لحاظ ترتیب تاریخی، باغشیهای ترکمن عبارتند از قارا شاهیر، جبار باغشی، کور قوجالی، پتک باغشی، حالی نیاز باغشی، چولاق باغشی، دولت دوردی، قره دالی گوگلان، دوردی باغشی، جان دوردی قیجاقچی، ایلک باغشی، بک گلولی، همراه قیجاقچی، عالی باغشی، کرحال، نوبت نیاز و سخی جبار که در رشد موسیقی ترکمن سهم به سزایی داشته است.
باغشیها، هنرمندانی حساس، شیفته هنر و کمتر به فکر مادیات بوده و هستند، ولی اکنون میراث آباء و اجدادیشان که سینه به سینه و نسل به نسل انتقال یافته براثر بیعلاقگی و برانگیختن مردم و دوری نسل جوان از تاریخ و فرهنگ رو به ایستایی و فراموشی است.
موسیقی سنتی ترکمن به رغم قابلیت فراوان و غنای فرهنگی و هنری به دلیل کم توجهی به بانیان این هنر و باغشی ها با شتاب فراوان روبه ایستایی و ناتوانی است.
گرایش جوانان به موسیقی مدرن و جدید، ناآشنایی با تاریخ و فرهنگ، قابل دریافت نبودن موسیقی، نبود کانونهای آموزش موسیق ترکمن از جمله عوانی است که موجب شده که این موسیقی اصیل و مانداگار نتواند همانند گذشته رسالت خویش را ایفاء کند.
این در حالی است که با بررسی دقیقتر و منطقی تر علتهای این بحران و با درهمآمیزی و هماهنگ کردن درون مایههای آوازها همگام با دگرگونیهای اجتماعی به ویژه با روحیات نسل نو و با فراهم آوردن گونهای پیوند منطقی با ادبیات نوین بتوان از اثرات فزاینده این ایستایی کاست.
موسیقی سنتی ترکمن بازگو کنندهی باورها، دردها، رنجها، شادیها، آرمانها، آداب و سنتها، فرهنگ و تاریخ ترکمن است، زبان این موسیقی بیانگر ادبیات شفاهی گویای قوم ترکمن بوده و سازها از زبان و دل مردم و از ادراک غم و شادیهای آنها مایه گرفته و بازتاب شرایط اجتماعی روزگار خود است.
مضامین موسیقی ترکمن عشق به آزادی، آگاهی و فرمانروایی محرومین، همبستگی، دلاوری و برادری توجه شده و موسیقی ترکمن از اینرو غمانگیز است که در روزگاران گذشته، زندگی این قوم در هرج و مرج و کشتار و غارت فرمانروایان گذشت.
موسیقی ترکمن زمانی به ناله میآمد که قدرتها بر سر تصرف سرزمین ایران به خونریزی میپرداختند و آئینه تمام نمای فرهنگ و تاریخ قوم ستمدیده ترکمن بوده و از این رو موسیقی ترکمن، موسیقی لهو و لعب نیست.
سازهای باغشیهای ترکمن همچنان همراه با مردم در سختیها و رخدادهای تلخ این قوم، رنج کشیده است. این موسیقی برای هر کسی پیامی دارد که میتواند بر پایه آن خود آن را برگزیند و زبان موسیقی ترکمن مخاطبان خود را میشناسد، وقتی که ساز نواخته میشود با مردم سادهدل صحرا حرف میزند.
موسیقی ترکمن یک موسیقی تصویری است و فرد هنگام شنیدن یک مقام اگر داستان آن ساز را بداند می تواند همگی رخدادهای داستان را به راحتی در ذهن تصویر کند.
از سویی، موسیقی ترکمن جزو سازهای جهانی کهن به شمار میرود، زیرا از نت جهانی پیروی کرده (دو، ر، می، فا، سل، لا، سی) و 1.4 پرده (سوری کورون) ندارد، این پرده در سازهای سنتی ایران مانند سهتار موجود است و موسیقی ترکمن برای کسانی که از تاریخ و فرهنگ قوم ترکمن و چگونگی سازها آگاهی نداشته باشند، دریافت شدنی نیست.
موسیقی ترکمن، زبانی نمادین برای انتقال دریافتها و بازگویی احساسات قوم ترکمن به شمار میرود، چرا که در گذشته از دل مردم مایه گرفته است و همه پیوندهای معنوی از راه باغشیها پراکنده میشد و به مانند راه پیوند طایفههای دور افتاده عمل کرده است.
خدمت بزرگ موسیقی و باغشی ها به ادبیات ترکمن این است که در گذر تاریخ نقش نگاه دارنده ادبیات شفاهی و عامه را همین سازهای موسیقی به نوشتن درآمدهاند، باغشیها برای شناسایی ادبیات گذشته به دوتار شکل داده و سازها را پیچیدهتر و گوشنوازتر کرده و آن را به نسل حال و آینده انتقال دادهاند.
مادیات و شهرنشینی و دگرگونی روحیات، موسیقی سنتی را تکراری و درونمایههای آن را در ناسازگاری با شرایط حاکم اجتماعی می کند و کمتوجهی مسئولان از هنرمندان ترکمن، باغشی ها را نسبت آینده هنرشان نگران کرده است.