همشهری آنلاین- صفورا صادقی: در معماری قدیم خانههای پایتخت محلی بدون سقف را برای خواب و استراحت روزانه در نظر میگرفتند که به آن «مهتابی» یا «بهارخواب» میگفتند. از این محل، با سایه بیشتری نسبت به دیگر فضاهای ساختمان در روزهای گرم تابستان برای استرحت میان روز یا برای خوابیدن در شب با یک پشهبند و فراهم کردم ملزومات خواب، استفاده میشد. اکنون دیگر با آپارتمانهای بلند مرتبه و متراژهای کم و امکانات کولرهای گازی و انواع خنککنندهها دیگر این مدل استفاده از خانهها فراموش شده است. برای تصور بهتر زمان استفاده از بهارخواب در خانههای قدیم تهران به تاریخ شفاهی رجوع میکنیم.
قصههای خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید
نصرالله حدادی، تهرانپژوه، درباره استفاده از فضاهای خاص برای خوابیدن در تابستان، اینطور میگوید: «هنگام غروب و تحلیل رفتنِ کامل آفتاب، گستردن و پهن کردنِ رختخواب از اهم کارها بود. به این صورت که ابتدا سطح کاهگلی پشتبام را با "آفتابه" آبپاشی میکردند و اندکی بعد در حالی که کاهگل "دونَم" بود پارچهای برروی آن افکنده و سپس رختخوابها را میگستردند و ساعاتی بعد که سطح پارچهای رختخواب بر اثر وزش بادِ ملایم، کاملا خُنک می شد، اعضای خانواده بر روی آنها "وِلو شده" و به آسمانِ پُرستاره تهران چشم انداخته و درحالی که به عظمت کائنات فکر میکردند به سرعت پلکها سنگین میشد و خوابی آرام، سبک و عمیق و سخت لذتبخش به سراغ فرد میآمد و تا سحرگاهِ روز بعد آسوده بود. اما با دمیدن آفتاب، اگر فکر سایهساری را نکرده بودند باید به سرعت به داخل ساختمان از طریقِ "خَرپشته" و طی گردن پله ها آمده و در داخلِ اطاق مجددا خواب را ادامه میدادند. اکثر اطاقها رو به بالکن (بهارخواب) بود و نامش را "اطاق مهتابی" گذارده بودند.»
مشکلات مهتابی خوابی
حدادی ادامه میدهد:« بالکن، بهارخواب و مهتابی "پشتِ بام خوابی" چندان هم خالی از خلل نبود. تابشِ آفتاب و رها کردنِ خواب سحرگاهی، کمترین آزارِی بود که متوجه "پشتِ بام"خواب میشد. و گاهی هم رگبار باران که هیچ راهی را جُز فرار باقی نمیگذارد. بهخصوص اگر نیمه شب "درمیگرفت" و تمامی "کاسه و کوزه" را بههم میریخت و باید از آن شرایط فرار میکردند و تنها راه، بازگشت به داخل اطاقها بود. در اوایل قرن حاضر، معماری درونگرای روزگار قاجار در تهران شروع به پوست اندازی و تغییر کرد و یکی از پدیدههای اضافه شده به ساختمانهای جدید "بالکن" رو به حیاط و یا کوچه و "معبر عام" بود و از آنجا که از هنگام غروب آفتاب کمکم شهر رو به استراحت و سکون می گذاشت. بالکن نشینی، یکی از تفریحاتِ مردم تهران شد.
اکثربالکن ها، با دو لنگه در و دو لنگه پنجره که به صورتِ "پاچلاقی" به اطاق مهتابی که در پشت آن ساخته و تعبیه شده بود تکمیل میشدند و به عبارت کاملتر بالکن و اطاق مهتابی به علت تابش نورِ مهتاب اینگونه اطاقها را مهتابی مینامیدند مکمل هم بودند. این بالکنها کاربرد دیگری هم داشتند: خوابیدن در فصول گرمسال، بهخصوص در ماههای اردیبهشت و خرداد به بعدتا پایان تابستان و بههمین سبب بهآنها "بهارخواب"هم میگفتند.»
بهارخواب یا پشتبام
این تهرانپژوه میافزاید: «وسعت بهارخوابها، بیشتر از سه یا چهار متر نمیشد و به همین دلیل حداکثر یک یا دو نفر میتوانستند با کشیدنِ "شَمَد" بر روی خود شب را با آرامش به صبح برسانند. خوبی بهارخواب این بود که اگر کسی عادت داشت "درخواب راه برود" خطر سقوط او را تهدید نمیکرد و "طارمی" و یا نرده دورِ بهارخواب، مانع از سقوط وی میشد. اما پشتِ بامخوابی این بدی را داشت که خواب آلودگی باعث شود فرد به لبه بام رفته و در خانه همسایه فرود آید! هر چه بود کمتر خانوادهای بود که از پشتبام خوابی استقبال نکند و با کشیدن پرده کاملا از چهارسو، مستور میشد و اعضای خانواده به راحتی به خواب و استراحت میپرداختند.»