۱۵شهریور ۱۳۱۱، جایی میان خیابان ولیعصر و انقلاب امروزی در محل فعلی تئاتر شهر تهران، آنجا که ما با نام چهارراه ولیعصر می‌شناسیم، مکانی ساخته شد برای تفریح و سرگرمی مردم آن سال‌ها. جایی که اعتبار دولتمردان باشد و شاید مرکز خوشی مردمان تازه نفس کشیده از جنگ و قحطی.

به گزارش همشهری آنلاین، کافه بلدیه یا کافه شهرداری از ابتدای دوران پهلوی برای ۳دهه بخش مهمی از خاطرات جمعی مردم شده بود. جایی برای بازی، سیاحت، مکانی برای میتینگ سیاسیون و شنیدن موسیقی متفاوت. آنطور که روزنامه‌های آن زمان نوشته‌اند، کافه بلدیه عمارتی بود بزرگ که «موسیو فرد» آن را با نهایت استحکام با سنگ و سیمان و آهن بنا کرده و مخارجش از ۱۰۰هزار تومان متجاوز شده بود.

طبق اسناد قدیمی، مهمانخانه و کافه شهرداری جایی برای حضور و بروز موسیقی ایرانی بوده، به همین منظور ارکستر خود را از موسیقیدان‌های معروف ایرانی تشکیل داده بود؛ از مهمانی‌های رسمی و خصوصی گرفته تا مهمانی‌های باغی که به نفع بنگاه حمایت مادران برگزار می‌شد، مکانی که از سال ۱۳۱۹ تا ۱۵ سال بعد در کنار برنامه‌های شبانه خود، اجرای خیمه‌شب‌بازی را داشت.

سال ۱۳۳۵ شهرداری وقت تصمیم می‌گیرد برای ایجاد هتلی مدرن و مجهز برای مسافران خارجی، در محل کافه شهرداری، ساختمانی مدرن با گنجایش ۴۰۰ اتاق بنا کند و به همین دلیل هم کافه را تخلیه کردند، اما کارشان متوقف ماند و در سال ۱۳۳۸، یعنی ۲ سال بعد نخست بنای کافه را برای تاسیس یک فروشگاه بزرگ در نظر گرفتند و در نهایت به انبار بزرگ سوپرمارکت و دفتر امور اداری اختصاص یافت. سرانجام یکم آبان ۱۳۴۵ روزنامه اطلاعات اعلام کرد، «در محل کافه شهرداری سابق یک تئاتر مجهز ساخته خواهد شد.»

از سوی دیگر با انحلال کافه شهرداری و ساخت بنای تئاتر شهر، در محل باغ روبه‌روی ساختمان کافه، پارکی ساخته شد که دوم تیر ۱۳۴۵ افتتاح شد و پس از انقلاب «پارک دانشجو» نام گرفت. کلنگ بنای تئاتر شهر امروزی را در سال ۱۳۴۵، مهدی نامدار– پیشکسوت تئاتر– به زمین زد و طراحی آن به علی سردار افخمی –معمار جوان و نوگرا– سپرده شد و در نهایت ساخت این عمارت با الهام از برج طغرل روز هفتم بهمن ۱۳۵۱ به پایان رسید.

هوشنگ اعلم، پژوهشگر و دانشنامه‌نویس در یادداشتی درباره کافه بلدیه که در ۲۱شهریور ۱۳۱۵به «کافه شهرداری» تغییر نام داد گفته: «۵_۴ ساله بودم که برای نخستین بار مرا به کافه شهرداری بردند. سال ۳۰یا ۳۱بود. شاید قدیمی‌های تهران که هم سن و سال من هستند سایه‌ای از کافه شهرداری یا کافه بلدیه در ذهنشان مانده باشد و جوان‌ترهایی که حالا در حوالی چل چلی هستند، احتمالا اسم آن را شنیده‌اند. کافه‌ای که ساختمان آن بیشتر شبیه یک کاخ بود تا کافه و فضای بیرونی آن هم شبیه کافه‌های فرنگ، میز و صندلی‌های شیک، رومیزی‌های سفید و تمیز و گارسن‌های تعلیم دیده که شیوه برخورد و پذیرایی‌شان آدم را یاد رستوران‌های اشرافی اروپایی می‌انداخت. کافه بلدیه شب‌ها نمایش فیلم هم داشت و شعبده بازی و نمایش‌های دیگر که همه برای گذران ساعتی خوش در فضایی باز و مدرن بود.»

بیشتر بخوانید: