تاریخ انتشار: ۳۱ مرداد ۱۳۸۸ - ۱۰:۳۰

ترجمه امید جعفرنژاد: کودتا در هندوراس، کشور کوچک آمریکای مرکزی نمایانگر اختلافات عمیق در آن منطقه است.

تظاهرات پیروزمندانه طرفداران چپگرای هوگو چاوز رئیس‌جمهوری ونزوئلا نخبگان سیاسی جا افتاده در هندوراس را تحریک کرد و واکنش غیرارادی در هندوراس بار دیگر کودتایی را رقم زد.

منطقه مرزی میان هندوراس و نیکاراگوئه تاریخچه‌ای پر از رنج‌ها و گرفتاری‌ها را با خود دارد. در دهه 1980 میلادی، شورشیان کونترا که تحت حمایت آمریکا قرار دارند، در این جنگل مستقر شدند تا دولت چپگرای ساندینیست نیکاراگوئه را سرنگون کنند. کشاورزان هنوز هم مین‌های قدیمی مربوط به آن روزها را در تپه‌های سرسبز نزدیک مرز ال اسپینو در زمین پیدا می‌کنند.

هم‌اکنون به‌نظر می‌رسد که جنگ به آن منطقه بازگشته است. در آن سوی منطقه مرزی و در خاک نیکاراگوئه، مسافران با سربازان مسلح جوان که کنترل منطقه مرزی هندوراس را برعهده گرفته اند، مواجه می‌شوند. سربازان همچنین در طول جاده منتهی به تگوسیگالپا پایتخت این کشور کوچک آمریکای مرکزی مستقر شده‌اند. کودتاچیان بعد از چنگ زدن به اریکه قدرت در تاریخ 28 ژوئن، قانون منع آمدوشد شبانه را تحمیل کردند و جلوی گزارش‌های تلویزیون‌های خارجی را گرفتند.

هندوراس از زمان به‌دست‌آوردن استقلال خود از اسپانیا در 188 سال پیش، هر دو سال یک بار به‌طور متوسط بیش از 100 کودتا را به چشم خود دیده است. در نیمه دوم قرن گذشته هنگامی که آمریکای مرکزی به میدان مبارزه جنگ‌های میان مسکو و واشنگتن مبدل شد، کشورهای همسایه نیز از این خشونت‌ها صدمه دیدند. تنها پس از پایان جنگ سرد در 20 سال گذشته بود که آرامش بار دیگر به منطقه بازگشت. تا اینکه ماه گذشته سربازان ارتش، مانوئل‌زلایا رئیس‌جمهوری هندوراس را ربودند و در تاریکی شب وی را به کاستاریکا بردند.
آیا منطقه به گذشته سیاه خود بازخواهد گشت؟

بار دیگر، یک کشورکوچک صحنه درگیری ایدئولوژیکی شد که چندین کشور دیگر را هم درگیر این مسئله کرده است. این دفعه آمریکا و روسیه نیستند که به‌دنبال نفوذ خود در منطقه به رقابت بپردازند بلکه قدرتمندان آمریکای لاتین را می‌توان مشاهده کرد. این در حالی است که حزب مردمی چپگرا تهدیدی برای امتیازهای نخبگان سیاسی جا افتاده محسوب می‌شود. نخستین قربانیان تلاش بر سر به دست‌آوردن قدرت در آمریکای لاتین، سازمان‌های دمکراتیک جوان، پارلمان‌های ملی و استانی، دولت‌های ملی و سیستم قضایی هستند.

کسانی که از این کودتا پشتیبانی می‌کنند بر این امر اصرار می‌ورزند که رئیس‌جمهوری هندوراس باعث سرنگونی خودش شد، در حالی که مخالفان کودتا اظهار داشتند، زلایا بدون هیچ مانعی مجاز است سیاست‌های خود را ادامه دهد.

نفت ارزان کاراکاس

عده‌ای هوگو چاوز رئیس‌جمهوری ونزوئلا مسئول نخست رواج ناآرامی‌های جدید در آمریکای لاتین می‌دانند. وی در روند ایجاد اتحاد سیاسی برای توسعه نفوذ خود در اتحاد بولیواری برای کشورهای آمریکایی موسوم به «آلبا»نقش دارد. کوبا، اکوادور، بولیوی، نیکاراگوئه، آنتیگوا و  باربودا، دومینیکن، سنت وینسنت، گرنادینز و هندوراس قبلا از اعضای این سازمان به شمار می‌رفتند. در قبال دریافت نفت ارزان قیمت از کاراکاس، این اعضا از رئیس‌جمهوری ونزوئلا و ماجراجویی‌های سیاسیش حمایت می‌کنند.

زلایا رئیس‌جمهوری هندوراس می‌خواست مانند چاوز قانون اساسی را تغییر دهد تا بتواند برای یک دوره 4 ساله دیگر در قدرت باقی بماند.

زلایا که یک دام پرور است، در واقع عضوی از گروه نخبگان سیاسی جا افتاده به شمار می‌رود. اما 4سال پیش که وی به مقام ریاست‌جمهوری هندوراس رسید، همه دریافتند که او مواضع نرم و انعطاف‌پذیری در قبال فقرا دارد. مردم هندوراس به‌ویژه مردم طبقه فقیر او را تحسین می‌کنند و می‌گویند که زلایا حداقل دستمزدها را افزایش داده است اما طبقه ثروتمند چندان دل خوشی از شرایط هندوراس ندارند.

در حالی که میزان محبوبیت زلایا در هندوراس رو به کاهش بود، او برای جلب حمایت به همتای ونزوئلایی خود روی‌آورد. عده‌ای می‌گویند که او خودش را به زور بر چاوز تحمیل کرد. در اوایل ماه مارس، زلایا حتی به هاوانا رفت تا با فیدل کاسترو که بت‌سیاسی رهبر ونزوئلا محسوب می‌شد، دیدار کند. کاسترو ظاهرا آنقدر از دیدن متحد جدید خود ذوق زده شده بود و در حالی که کلاه گاو چرانی زلایا را بر سرش گذاشته بود، برای عکس انداختن با وی ژست گرفت.

سرانجام درگیری در ماه ژوئن آغاز شد و آن زمانی بود که زلایا از هدف خود برای برگزاری همه پرسی درباره تغییرات قانون اساسی هندوراس خبر داد. وی حتی قصد داشت دومین همه پرسی را در مورد مفاد قانون اساسی برگزار کند. این امر به زلایا این حق را می‌داد که برای بار دیگر در انتخابات ریاست‌جمهوری هندوراس شرکت کند. تنها مشکل برنامه زلایا این بود که در هندوراس فقط پارلمان مجاز به مطرح کردن مفاد و تغییرات احتمالی برای قانون اساسی است.بنابراین، دیوان عالی هندوراس برگزاری همه‌پرسی در آن کشور را غیرمجاز اعلام کرد.

اما رئیس‌جمهوری هندوراس سوگند یاد کرد که قوانین دیوان عالی کشور را نادیده بگیرد. رئیس کنگره همه که براساس قانون به جای رئیس‌جمهوری می‌تواند قدرت را در دست داشته‌باشد در این باره اظهار داشت که عملکرد وی کودتا محسوب نمی‌شود، بلکه اقدامی کاملا قانونی است.

کودتای کلاسیک

اما چرا زلایا به سادگی به نقض قانون اساسی هندوراس متهم و محاکمه نشد؟ خوزه میگوئل دبیر کل سازمان کشورهای آمریکایی (OAS)در این باره گفت: این یک کودتای کلاسیک بود. جامعه بین‌الملل با این امر موافق است. سازمان کشورهای آمریکایی، سازمان ملل و باراک اوباما رئیس‌جمهوری آمریکا به‌طور همه جانبه خواستار انتصاب مجدد رئیس جمهوری برکنار شده هندوراس شدند. اینسولزا می‌گوید: ما باید از وقوع کودتاها به ‌عنوان‌ یک امر پذیرفته شده جلوگیری کنیم. برای انجام این کار ممکن است خیلی دیر شده باشد.

تفرقه در آمریکای لاتین به‌دلیل تظاهرات پیروزمندانه احزاب مردمی چپگرا بسیار مشهود است، به خاطر اینکه آنها سازمان‌های دمکرات در بعضی از کشورها را متزلزل و احزاب مخالف را تحریک کردند.

هوگو چاوز که خود کودتایی را در دهه 1990 میلادی طرح‌ریزی کرده بود، هم‌اکنون بر اعضای احزاب مخالف و رسانه‌های منتقد نظارت دقیقی دارد.

در نیکاراگوئه که دانیل اورتگا رئیس‌جمهوری انقلابی سابق از 3سال گذشته قدرت را در دست دارد، ساندینیست‌ها در نتایج انتخاب محلی گذشته تقلب کردند و موجب شدند واشنگتن و اتحادیه اروپا کمک‌های مالی خود به ماناگوآ را حذف کنند.

اما سازمان کشورهای آمریکایی به‌دلیل وقوع این حوادث در کشورهای عضو این سازمان ساکت مانده است. حتی دولت‌های میانه رو در برزیل و شیلی با وجود نفوذ قابل توجهی که در منطقه دارند، خویشتن داری خود را حفظ کردند. در عوض، آنها به اصل عدم‌مداخله متوسل شدند. اما این اصل در مورد کودتا در هندوراس اعمال نشده است.

در نشست رؤسای جمهوری کشورهای آمریکای لاتین که بعد از کودتای هندوراس در ماناگوآ به‌صورت شتابزده برگزار شد، تمام مقامات شرکت‌کننده خواستار وضع تحریم‌های اقتصادی و سیاسی شدند و حتی چاوز از مداخله نظامی سخن به میان آورد.

هنوز باید دید که آیا سازمان‌ها و مؤسسات سیاسی منطقه توانایی ایستادگی در برابر تنش‌های روز افزون را دارند یا خیر.

تسلط گروه کوچک نخبگان سیاسی این موارد در بسیاری از کشورهای آمریکای لاتین ادامه دارد. پرونده شکاف گسترده در توزیع درآمد، بدبختی‌ها و مصایب طولانی مدت منطقه، از زمان بازگشت دمکراسی در دهه‌های 1980 و 1990 میلادی هنوز بسته نشده است. فقط شرایط در بعضی از کشورها عادلانه شده است. با این وجود، ملی گرایان وابسته به احزاب راست و چپ با موفقیت سعی دارند حمایت عده زیادی از مردم فقیر در کشورهایشان را به‌خود جلب کنند.

با این وجود، دهه‌های متمادی گروه کوچکی از نخبگان سیاسی سعی کردند بر پارلمان‌ها، سیستم‌های قضایی و دولت‌های بسیاری از کشورها تسلط داشته باشند که در پی آن احزاب سنت‌گرا سقوط کردند. میچلتی، مرد جدیدی که در هندوراس قدرت را در دست گرفته و بازرگان ثروتمندی به شمار می‌رود، به‌مدت 27 سال عضو کنگره آن کشور بود و نماینده قشر مرفه محسوب می‌شود که هندوراس را به‌عنوان دارایی فردی خود در نظر می‌گیرد. این شرایط کار را برای عوام فریبان چپگرا آسان‌تر‌کرده است تا توده‌های مردم را به تلاش و حرکت وادار کنند.

بسیاری از قانون‌های اساسی کشورهای آمریکای لاتین مکانیسمی ساخته شده درون خود دارند که وسوسه‌های دیکتاتوری و خودکامگی را مهار کند و آن محدودیتی برای دوباره انتخاب شدن رئیس‌جمهوری است. با این وجود، در دهه 1990 میلادی، کارلوس منم رئیس‌جمهوری آرژانتین و فرناندو هنریک کاردوسو رئیس‌جمهوری سوسیال دمکرات برزیل نخستین  کسانی بودند که مفاد قانون اساسی را تغییر دادند و این امر به آنها اجازه داد تا برای دور‌دوم انتخاب شوند.آلوارو اوریبه رئیس‌جمهوری محافظه کار کلمبیا از این اقدام استفاده کرده است و هم‌اکنون امکان انتخاب شدن برای دور سوم ریاست‌جمهوری را در سر می‌پروراند.

ساختارهای قدرت یکسان

هنگامی که چاوز و همکاران وی در قانون اساسی مداخله می‌کنند، سریعا سیستم‌های سیاسی خود را تغییر می‌دهند. آنها ساختارهای قدرت یکسانی را به‌وجود می‌آورند که به‌طور حساب شده آنها را در قدرت نگاه می‌دارد.

نمایندگان نخبگان سیاسی قدیمی واپس گرا که به خاطر این تاکتیک‌ها به گوشه‌ای رانده‌شده‌اند، روشی آزموده‌شده را در پیش می‌گیرند. آنها دست به کودتا می‌زنند. بازرگانان ثروتمند و افسران شورشی 7سال پیش در ونزوئلا چاوز را که آمریکا به دیده خیرخواهانه به وی می‌نگریست، از قدرت عزل کردند. اما کودتاچیان میزان حمایت‌های سیاسی رئیس‌جمهوری ونزوئلا را دست کم گرفته بودند و پس از 3روز چاوز با پیروزی بار دیگر به عرصه قدرت بازگشت.

ایووه مورالس، رئیس‌جمهوری بولیوی ادعا می‌کند که گروه‌های جناح راست سعی کرده بودند که او را بکشند، و وی به سختی از عملیات تروریستی ماه آوریل جان سالم ‌به‌دربرد. اگر چه شرایط توطئه نامشخص است، اتهامات مورالس را هم نمی‌شود انکار کرد، به خصوص هنگام انتشار ویدئویی که در آن یکی از تروریست‌هایی که با گلوله پلیس کشته شده بود، از هدف خود برای مبارزه با دیکتاتور چپگرا به‌عنوان یک مزدور خبر داده بود.

مقصران کودتا در هندوراس نیز ظاهرا دچار اشتباه در محاسبه شده بودند. سازمان کشورهای آمریکایی که چاوز زمانی آن را آلت دست و بازیچه ایالات‌متحده می‌دانست، پس از اینکه نتوانست زلایا رئیس‌جمهوری انتخاب شده هندوراس را به قدرت بازگرداند، این کشور را از عضویت در این سازمان محروم کرد. هنگامی که این رهبر مخلوع تلاش کرد به همراه اینسولزا، دبیر کل سازمان کشورهای آمریکایی، کریستینا‌کرچنر رئیس‌جمهوری آرژانتین و سیاستمداران دیگر به تگوسیگالپا بازگردد، از ورود هواپیمای وی به فرودگاه جلوگیری به عمل آمد.

بعد از به نتیجه نرسیدن مذاکرات، دولت جدید هندوراس پیامی مبنی بر اینکه اگر کودتاچیان از قوانین پیروی نکنند چه اتفاقی خواهد افتاد، دریافت کرد. به‌مدت 48 ساعت، کشورهای همسایه مانند نیکاراگوئه، السالوادور و گواتمالا مرزهای خود را برای قطع روابط تجاری با هندوراس بستند. به‌مدت چندین ساعت، ده‌ها کامیون پشت مرز ال‌‌اسپینو تجمع کردند. در حالی که رانندگان زیر کامیون‌ها خوابیده بودند، بارهایشان که گوشت و سبزیجات بود بر اثر گرما فاسد شد.

مارکوس روجاس، معاون شهردار سان‌مارکوس دی‌کولون از این امر نگران است که غذا و بنزین به‌زودی در این شهر کوچک کمیاب شود. وی می‌گوید: اکنون ما مجبوریم بهای آن چیزی را که کودتاچیان هندوراس بر سر ما آوردند، بپردازیم.

اشپیگل

برچسب‌ها