همشهری آنلاین- بهاره خسروی: «افتخار فدایی» دختر آخرین کدخدای پونک تعریف میکند: «اغلب از مدرسه که تعطیل میشدیم، فرقی نداشت دختر یا پسر، همگی برای کمک راهی زمینهای کشاورزی خودمان یا فامیل و همسایهها میشدیم. همه کودکی و بازیهای کودکانه ما در همین مسیر مدرسه تا زمینهای کشاورزی و در راه بازگشت به خانه بهصورت جمعی انجام میشد. خیلی از بازیهای هفت سنگ، نخ سوزن قیچی، یهقل دوقل، تیله بازی و... را در همین مسیر بازی میکردیم.»
خواندنیهای بیشتر را اینجا دنبال کنید
۱، ۲، ۳، ۱۵
یکی از بازی معروف بچههای ده پونک، حد فاصل مدرسه تا زمینهای کشاورزی، همین شمارش اعداد بود. در واقع با این کار قدرت حافظه آنها تقویت میشد و به نحوی هم درس شمارش اعداد مدرسه را هم بهصورت جمعی یاد میگرفتند. در این بازی یکی از بچهها شروع به خطکشی مسیر حرکت میکرد و بهصورت آهنگین شعر ۱، ۲، ۳ و ۱۵ هر کی میگه ۱۵ نیست ۱۶ و ۱۷ و ... را میخواند و بقیه بچهها شروع به شمردن خطهای کشیده شده تا مقصد میکردند.
نخ، سوزن، قیچی
یکی از بازی جالبی که باعث بالا رفتن تمرکز و دقت میشد همین بازی "نخ، سوزن، قیچی" بود. در این بازی چشم یکی از بچه را میبستند. بعد همه اعضای گروه دورش جمع میشدند و با حرکت دست شکل اشیا را در میآوردند؛ برای مثال علامت قیچی دو انگشت باز بود. فردی که چشمانش بسته بود باید حدس میزد که هر دستی چه وسیلهای را نمایش میدهد یا توضیح میداد، مثلا قیچی با دو انگشت و سوزن با یک انگشت. اگر درست تشخیص میداد برنده بازی میشد. اما اگر اشتباه بود یک کتک نمادین از دوستانش نوش جان میکرد.