می‌دانید آرامگاه سیدمحمد طباطبایی از رهبران مشهور مشروطه کجاست؟ احتمالا خیلی از ما نمی‌دانیم این آرامگاه خانوادگی، مهجور و بی‌نام در شهر ری است.

همشهری آنلاین _ لیلا باقری: اگر گذرتان به محله فیروزآبادی افتاد، در خیابان ملک‌زاده، نزدیکی میدان شهر ری مقبره را پیدا می‌کنید؛ پشتپاساژ مهدی که البته همیشه درش بسته است و ورود تنها با اذن و حضور یکی از طباطبایی‌ها ممکن می‌شود اما اگر موفق به دیدار شوید، در حیاط مقبره کلی قبر می‌بینید که بالاخره یک وصلت دور یا نزدیکی با این خاندان دارند.

بعد دو اتاقک به چشم می‌آید و آن یکی‌ که گنبد دارد، مزار «سیدصادق طباطبایی» است، پدر سیدمحمد طباطبایی با سنگ قبری قدیمی و مرتفع. از سقف این اتاقک شمعدان فلزی بزرگی آویزان است و می‌شود فهمید که سال‌هاست شمعی به خود ندیده و وظیفه روشنایی محول شده است به یک لامپ بی‌رمق آویزان از سیم. روی دیوار این اتاقک عکس یادگاری است با حضور سیدمحمد طباطبایی، سید احمد، سید اسدالله، مرحوم حاج میرزا سید کاظم و برادر کوچکتر به نام سید یحیی.

از اینجا که بروید ایوان کناری، سالن بزرگی می‌بینید که طباطبایی‌های زیادی در آن آرام گرفته‌اند. قبر سیدمحمد طباطبایی رهبر جنبش مشروطه هم با کمی اختلاف سطح وسط سالن است و بالای قبرش هم همسر و نوه و دخترانش آرمیده‌اند. پایین مزار هم قبر اقوام دیگر که همگی طباطبایی‌اند. روی یکی از قبور نوشته «مرحومه صدیقه طباطبایی دختر سیدمحمد طباطبایی همسر حاج ابوالفضل فدایی علوی». ابوالفضل علوی برادر بزرگترِ بزرگ علوی است، خانواده‌ای شهره به مشروطه‌خواهی. دختر دیگر سیدمحمد صادق، همسر «دکتر سیدمحمود مدرسی» است، پدر تقی مدرسی از نویسنده‌های روشنفکر و پیشرو زمان خود.

چند قبر هم می‌بینید که عکس سربازی روی آن حک شده و احتمالا از سربازان مبارز آن دوره بودند. روی دیوارها و طاقچه‌های سالن هم پر است از عکس‌های سیدمحمد طباطبایی و دیگر اقوام او و کپی از اسناد و مدارک قدیمی مانند تلگراف‌های رهبر مشروطه.

این آرامگاه که ثبت آثار ملی هم شده، باقی‌مانده از باغ ۱۶ هزارمتری است هدیه میرزایوسف مستوفی‌الممالک به سیدصادق طباطبایی. مستوفی از مریدان سیدصادق بود و دو باغچه به او هدیه داد. یکی در ونک و دیگری همین زمین آرامگاه. او اما می‌گوید من اهل زندگی در باغ و باغچه نیستم. زمین ونک را به رعایای خودت ببخش اما زمین شهر ری را ا موافقت تو برای آرامگاه خودم و خاندانم برمی‌دارم. کم کم طی چند دهه گذشته باغ تخریب و تبدیل به پاساژ شده و تنها این چند اتاق مانده است یادگار سیدمحمد طباطبایی که همراه با علمای دیگر جنبش مشروطه و قانون‌خواهی را آغاز کردند، وقتی علاءالدوله، حاکم تهران چند تاجر قند و شکر را به بهانه گرانی قند فلک کرد، از جمله حاج هاشم قندی که پیر و آبرودار بود و به خرجش نرفت که قیمت قند و شکر حساب و کتاب دارد و کار با چوب و فلک و بگیر و ببند به انجام نمی‌رسد. این ماجرا باعث شد مردم بازارها و کاروانسراها را ببندند و به مسجدشاه و نزد علما بروند و داد بی قانونی بلند و آغازی شود برای قانون‌مند شدن و رهایی از یکه‌تازی شاهانه.

نویسنده و راوی: لیلا باقری
تیتراژ: رضا سمائی‌نیا
تدوین: عاطفه حسین‌زاده