تاریخ انتشار: ۲۸ آبان ۱۴۰۳ - ۲۲:۴۳

وقتی پسری جوان یک شیشه الکل در حیاط خانه‌شان پیدا کرد، آن را به عنوان مشروبات الکلی به فروش رساند غافل از حادثه‌ مرگباری که در کمین بود.

همشهری آنلاین؛ ‌حوادث : اواخر اردیبهشت امسال به قاضی محسن اختیاری بازپرس جنایی تهران خبر رسید که پسری جوان در یکی از بیمارستان‌های شمال تهران، جان باخته و مرگ وی مشکوک است. به دستور بازپرس جنایی، تحقیقات در این پرونده آغاز و مشخص شد که پسر جوان، در یک جشن تولد شرکت کرده و در آنجا حالش بد و به بیمارستان منتقل شده بود. وقتی پزشکی قانونی اعلام کرد که قربانی بر اثر مصرف الکل صنعتی جان باخته، دستور فروشنده مشروب تقلبی صادر شد. در نخستین گام صاحب مهمانی در دادسرا حاضر شد و گفت، شیشه مشروب را از پسری جوان به نام بهنام خریده است.

هدیه عجیب

در گام بعدی، ‌بازپرس جنایی دستور بازداشت بهنام را صادر کرد. او گفت: من مشروب فروش نیستم و شیشه را به صورت اتفاقی پیدا کردم. وی ادامه داد: صبح بود و می خواستم به سرکار بروم. وقتی وارد حیاط ساختمان شدم، چشمم افتاد به یک بطری. آن را برداشتم و پس از بررسی متوجه شدم، ‌ الکل است. احتمال دادم که متعلق به یکی از همسایه ها باشد چون از آسمان که به پایین نیفتاده بود!

وی ادامه داد: همان لحظه یکی از همسایه ها که در بالکن خانه اش بود، ‌ مرا صدا زد و کنجکاو بود بداند چه چیزی در حیاط پیدا کرده ام. به او گفتم شیشه مشروب متعلق به شماست؟ مرد همسایه لبخند زد و با سر تایید کرد که شیشه برای اوست اما می خواهد آن را به من هدیه بدهد!

پسر جوان گفت: من شیشه را برداشتم و رفتم بیرون. در بین راه یکی بچه های محل را دیدم که می گفت شب قرار است به مراسم جشن تولد برود و دنبال یک شیشه مشروب است چون یکی از مهمان ها مشروب مصرف می کند. من هم شیشه را به او فروختم و پولش را گرفتم. شیشه برای من نبود و نمی دانستم مشروب تقلبی داخل آن است.

خودنمایی

این پسر جوان بازداشت شد اما هنوز مشخص نبود که گفته های عجیب او صحت دارد یا داستان سرایی است. به همین دلیل ماموران به سراغ جوان همسایه رفتند و او را نیز بازداشت کردند. وی اما مدعی شد که به دروغ و صرفا برای خودنمایی، ادعا کرده شیشه برای وی است. جوان همسایه گفت: وقتی دیدم پسر همسایه با کنجکاوی در حال بررسی شیشه ای که در حیاط پیدا کرده، است به دروغ گفتم برای خودم است و می خواهم به او هدیه بدهم. درواقع می خواستم یک جورایی خودنمایی کنم و وانمود کنم روحیه بخشنده ای دارم. اما آنطور که متوجه شدم شیشه متعلق به یکی از همسایه های ماست.

اما مردی که در آن ساختمان زندگی می کرد کارمند یکی از مراکز بهداشتی و درمانی است. او در تحقیقات گفت: شیشه ای که داخل آن الکل صنعتی بود را در بالکن چیده بودم برای انجام کارهای ضدعفونی. اما احتمالا جریان باد، شیشه را به داخل حیاط انداخته و چنین دردسربزرگی را رقم زده است.

پس از گره گشایی از معمای این پرونده، تحقیقات تکمیلی نیز ادامه دارد.