- تصميم هولناك 2دختر
نخستين پرونده مربوط به فرار مرگبار 2دختر از پنجره طبقه چهارم آپارتماني در شرق تهران است. اين حادثه دوشنبهشب رخ داد و وقتي قاضي ايلخاني، بازپرس ويژه قتل تهران همراه تيمي از مأموران در محل حاضر شدند، معلوم شد كه قربانيان 2دختر 17ساله هستند كه با استفاده از طنابي كه از ملحفه و پتو ساخته بودند قصد فرار از طبقه چهارم آپارتمان را داشتند كه سقوط كردند و جان باختند.
پدر يكي از قربانيان كه از اين حادثه شوكه شده بود در تحقيقات گفت: دخترم و دوستش هر دو 17ساله بودند و امروز قصد داشتند با 2نفر از دوستانشان براي تفريح بيرون بروند اما من با رفتنشان مخالفت كردم. پس از آن دخترم و دوستش به داخل اتاق رفتند و در را بستند. به خيال اينكه آنها داخل اتاق هستند در حال انجام كارهايم بودم كه همسايهمان زنگ خانهمان را زد.
وقتي در را باز كردم، وحشتزده گفت كه دخترم داخل حياط افتاده است. خيلي تعجب كردم و به سمت اتاق دخترم رفتم اما در قفل بود. هر چه صدايش زدم، جواب نميداد. در را شكستم و وارد آنجا شدم كه يك دفعه ديدم پنجره اتاق او باز است و هر دو سقوط كردهاند. آنها وقتي داخل اتاق رفته بودند با استفاده از ملحفه و پتو طناب درست كرده و قصد داشتند با آن از پنجره طبقه چهارم خودشان را به حياط برسانند كه اين اتفاق افتاد.
پس از اظهارات مرد جوان، مأموران در بررسيهاي انجام شده توانستند دوستان قربانيان را كه با آنها قرار داشتند، شناسايي كنند. آنها صبح ديروز به دادسراي جنايي تهران منتقل شدند و وقتي در برابر بازپرس ايلخاني قرار گرفتند، گفتند: ما و قربانيان قرار داشتيم كه آن روز به مهماني برويم. وقتي به محل قرار رسيديم پيامك داديم كه رسيدهايم اما خبر نداشتيم كه آنها هنگام فرار از خانه دچار حادثه شده و جانشان را از دست دادهاند. به گزارش همشهري، هماكنون تحقيقات در اين پرونده ادامه دارد تا ابعاد پنهان آن بررسي شود.
- فرار به سوي مرگ
پرونده دوم مربوط به سقوط مرگبار پسر جواني در شمال تهران است. اين حادثه مردادماه رخ داد و پسر جوان از بالكن طبقه چهارم ساختماني سقوط كرد و روز بعد جان باخت. بهدنبال مرگ اين جوان، خانواده وي از مادر و دختري شكايت و آنها را مقصر مرگ پسرجوان معرفي كردند. اين شكايت كافي بود تا با دستور قاضي منافي آذر بازپرس دادسراي جنايي تهران تحقيقات در اين پرونده شروع شود. مادرو دختر به دادسرا احضار شدند.
زن جوان در توضيح ماجرا گفت: روز حادثه سركارم بودم كه دخترنوجوانم برايم پيامكهايي فرستاد و پرسيد كي به خانه برميگردم و باعث شك من شد. پس از آن مرخصي گرفته و به خانهام برگشتم. رفتارهاي دخترم كمي مرموز بود. درحاليكه مشغول صحبت با دخترم بودم صداي موبايلي را از زير مبل شنيدم.دخترم موبايل نداشت و آنجا بود كه فكر كردم خواستگارش براي او موبايل خريده است. بر سر اين موضوع با هم بحثمان شد كه يك دفعه از داخل بالكن صدايي شنيدم و متوجه شدم پسرجواني كه دخترم ميگفت خواستگارش است از بالكن سقوط كرده است.
اين درحالي است كه خانواده قرباني مدعي شدند من و دخترم پسرشان را هل داده و باعث مرگش شدهايم اما اينطور نيست. بهدنبال اظهارات اين زن و انجام تحقيقات مشخص شد كه حفاظ بالكن ارتفاع زيادي دارد و اين امكان وجود ندارد كه كسي قرباني را هل داده باشد. بررسيها نشان داده پسرجوان كه در بالكن مخفي شده بود هنگام فرار پايش ليز خورده و به پايين سقوط كرده است و بدينترتيب راز سقوط او در كمتر از يكماه فاش شد.
نظر شما