جعفر شهری، تهران‌شناس، در کتاب خود نقل می‌کند بعد از زورخانه، مکتبخانه بود که جزء اماکن مقدسه و محل روا شدن حاجات به شمار می‌آمد.

همشهری آنلاین - ثریا روزبهانی: جعفر شهری، تهران‌شناس در کتاب خود نقل می‌کند بعد از زورخانه، مکتبخانه بود که جزء اماکن مقدسه و محل روا شدن حاجات به شمار می‌آمد. در محله اودلاجان هم مکتبخانه‌ای فعال بود که به «مکتبخانه مجانی» شهرت داشت.

خواندنی‌های بیشتر را اینجا دنبال کنید

در واقع مکتبخانه دکان یا اتاق بزرگی در کوچه یا خانه‌ای بود که مکتبدارهای مرد یا مُلاباجی‌های زن، آن را اداره کرده به تعلیم و تربیت کودکان می پرداختند. فرش حصیر یا نمد یا گلیمی مندرس، میز کوتاه و تشکچه مکتبدار، چند ترکه آلبالو یا عناب روی زمین یا کنار میز و چوب فلک همه داشته‌های مکتبخانه بود. عبدالغفار از یک مکتبخانه ‌مجانی یاد کرده است که جای آن در جنوب محله اودلاجان، شرق کوچه کلیمی‌ها، میدان سرجنبک کوچک بود. خانواده‌ها اغلب در مکتبخانه در قبال آموزش به فرزندانشان به ملا یا باجی هزینه یا اجناسی را پرداخت می‌کردند، اما در مکتبخانه اودلاجان همه آموزش‌ها رایگان بود.

از سوی دیگر در کنار مدارس و حوزه‌های قدیمی محله اودلاجان مانند مدرسه‌های پامنار، دانگی، سعدالملک، مروی، مستوفی نظام، میرزا صالح و نیاکی، برپایه آمار سال ۱۲۹۵، حدود ۲۲باب مدرسه دخترانه و پسرانه وجود داشت که ۱۰باب آن مانند مدارس ادب، اقدسیه، ترقی، رشدیه، بصیرت، انتصاریه و ابتداییه از جمله مدارس پسرانه و حشمتیه دوشیزگان، نصرتیه فرهنگ، مخدرات اسلامی، ابتدایی عفت، حرمتیه سادات، عفتیه، وطن و مکتب‌البنات هم برخی از ۱۲باب مدارس دخترانه محله اودلاجان بودند. در مکتبخانه ها اگر کودکان در مکتب ملاباجی‌ها حروف الفبا را یاد نگرفته بودند، درس با آموزش الفبا شروع می شد. شیوه آموزش معلمان در اکثر مکتبخانه ها یکسان بود. اما با توجه به ویژگی های آموزشی هر مکتب‌دار، مختصر تفاوت هایی داشت. تعلیمات اولیه برای اطفال یاد دادن حروف عربی و حرکات و تلفظ صحیح آن ها، به منظور خواندن قرآن مجید بود.

بعد از مدتی که این تعلیم با موفقیت به پایان می رسید، قرآن را قرائت ‌می‌کردند. ولی کسانی که به ادامه تحصیل می پرداختند، خوشنویسی یاد می‌گرفتند و به موازات آن خواندن کتاب های فارسی مثل گلستان سعدی، تنبیه الغافلین، اخلاق ناصری، نصاب الصبیان، قابوسنامه و نظایر آن‌ها نیز به شاگردان تعلیم داده می‌شد و طریقه نگارش نامه از روی منشآت نویسندگان نامی سابق، مثل قائم مقام و غیره را آموزش می‌دادند. در مکتبخانه‌ها کلاس‌بندی وجود نداشت، تفاوت شاگردان فقط از سن و کتاب شان معلوم می شد. در مکتب‌خانه‌ها یکی از روش های معمول تحصیل حفظ‌ کردن بود. اکثر مطالب، از عم جزء گرفته تا کتاب گلستان یا نصاب و غیره، در بیشتر موارد به صورت طوطی‌وار حفظ می شد. در مکتب از صبح تا عصر کودکان مشغول حفظ کردن درس‌ها بودند. درس خواندن مترادف بود با حفظ کردن. حتی پدران و مادران هم می‌گفتند برو درس هایت را «حفظ کن»، یا درسَت را حفظ کردی؟

همچنین تنبیه بدنی بچه ها موضوعی بسیار لازم و واجب بود. هر مکتبخانه فلک و چوب مخصوص داشت، هر معلمی چندین ترکه در پهلوی خود داشت، برخی بلند برای دوردست، برخی کوتاه برای نزدیک، برخی از مدارس نیز فلک یا فلکه داشتند. اگر کودکی درس خود را خوب پس نمی داد و یا شیطنت می کرد تنبیه بدنی می شد.