با این وجود بازهم جرات میکنید به راحتی در کوچهها و معابر جامانده از تاریخ وسالخورده قدم بزنید و خرید کنید.
روزگاری که کلانشهر امروزی تهران کوچکتر بود و کمجمعیتتر، بازارچهای برای خریدوفروش کالاهای ضروری زندگی در مرکز شهر شکل گرفت. بزرگتر شدن شهر و فاصله گرفتن مغازهها و افزایش جمعیت ساکنان پایتخت باعث شد بازار تهران تبدیل به مرکز عمدهفروشی شود و بهجای تمام سکنه شهر، فقط مغازهداران برای تامین مایحتاج خود راهی دالانها و تیمچهها و سراهای پیچدرپیچ مرکز اقتصادی-تجاری این شهر بزرگ شوند.
اما دیری نپایید که بازهم مردم به قدم زدن در هزارتوی بازار تمایل پیدا کردند و بهاینترتیب جمعیت مردمی که در روز به بازار رفتوآمد داشتند، از 50هزار نفر امروز به 800هزار نفر رسید. جمعیتی که همچون مهرههای بازی «دومینو» آنچنان در کنار یکدیگر شمال و جنوب و شرق و غرب بازار را سرک میکشند که نهتنها خود عامل خطر هستند، بلکه قادرند با کوچکترین اتفاقی، یک حادثه بزرگ را رقم بزنند.
از سویی کالا و اجناسی که در مغازههای 2، 3متری صمیمانه در کنار یکدیگر قرار گرفتهاند و به اقتضای وجودشان هرلحظه به انتظار میهمانی آتش هستند، فریاد خود را به گوش همه به جز مالکان خود میکوبند. آتشی که مهیبش تنها ایستگاه پیر و لرزان آتشنشانی را فرومیریزد تا مجالی برای ناجیان هم باقی نماند.[چطور مانع آتشسوزی شویم؟]
با این حال بدنیست بدانید یکی از موانع بازسازی ایستگاه فرسوده بازار، مالکی است که هزاران ملک را در همین منطقه به کسبه و بازاریان اجاره داده است. املاکی که گاها قیمت آن به متری 100میلیون یا حتی بیشتر هم میرسد و ساخت یکایستگاه جدید نیاز به تخریب 30مغازه بزرگ با همین قیمت دارد. یعنی مالکان این املاک باید از سودی چند صد میلیونی بگذرند تا امنیت به بازار بازگردد. [چطور با آتش مقابله کنیم؟]
تردد روزانه 800هزار نفر در بازار
تیمچهها و دالانهای بازار که چندبرابر مغازههای دیگر، کالا در خود جای دادهاند، مخصوصا به خاطر انبارهای بزرگی که در زیرزمینهای قدیمی ساخته شده، دسترسی به آنها بسیار سخت است. از بازار کفاشها تا آن طرف بازار تاریخی تهران، ثروت عظیمی از اجناس قابلاشتعال کنار هم چیده شدهاند؛ از پارچه، فرش، نوشتافزار و چرم گرفته تا کالاهای آتشزای دیگری که همه داخل کارتنها پیچیده شدهاند.
فقط کسی که با این منطقه سروکار دارد میداند هر روز چه مقدار کاغذ، کارتن و پلاستیک روی هم انباشته میشوند که بهعنوان زباله باید به خارج از بازار منتقل شوند. درویشزاده، رییس منطقهیک سازمان آتشنشانی در این باره به همشهریزندگی میگوید: «معابر تنگ، حجم بالای ترافیک، چرخدستیهایی که در تمام ساعات در بازار تردد میکنند، وانتهایی که در ساعت 6و7 بعدازظهر تخلیه بار میکنند و جمعیت 800هزارنفری شناور در بازار از مواردی است که عملیات امداد و نجات در منطقه بازار را بسیار سخت و گاهی غیرممکن میکند. این درحالی است که کوچکترین اتفاق و حادثه همچون حوادث طبیعی(سیل و زلزله) ابتدا خود آتشنشانان را در ساختمان مخروبه آتشنشانی زندانی میکند».
هر 24ساعت، یک زنگ خطر
آیا شما هم میدانید که در طول شبانهروز بهطور میانگین لااقل یکزنگ خطر در ایستگاه آتشنشانی بازار بهصدا درمیآید. براساس گزارشهای سازمان آتشنشانی، منطقه بازار با افزایش سالانه 30درصدی در آتشسوزیها دستوپنجه نرم میکند. کسبه و بازاریان هم که از موانع و مشکلاتی که پیشروی ناجیان آتشنشانی قرار دارد باخبرند، امیدشان اول به خدا و بعد به تلاش و از جانگذشتگی ماموران سرخپوش است.
اما این روند تا زمانی میتواند ادامه پیدا کند که مغازههایی که بهعنوان انبار حامل مواد اشتعالزا به مثابه بمب ساعتی فعال هستند، منفجر نشوند. یادآوری حادثه آتشسوزی سرای حاجحسن به احتمال وقوع دوباره چنین مهیبی تاکید میکند. در آن روز ماموران سیار آتشنشانی همچون همیشه به گوشهگوشه بازار سرک کشیده بودند، اما همچنان مغازههایی که مالکانشان آنها را رها کرده بودند تا محل تجمع زباله و کارتن باشد،
مغازههایی که تبدیل به انبارهای درهمپیچیده و حاوی مواد سریعالاشتعال شده بودند، همچنین تحمیل بار اضافی به سیمهای برق و عبور سیمها از بالای مغازهها و... سرجای خود بود تا اینکه صدای زنگ ایستگاه بازار بهصدا درآمد. در فاصله 5دقیقه تا رسیدن ماموران آتشنشانی تمام ضلع شرقی سرای حاجحسن را آتش فراگرفته بود. آتشنشانان از هر ورودی بازار 500متر لوله کشیده بودند تا اینکه پس از تلاش زیاد موفق به اطفای حریق شدند.
بازسازی ایستگاه فرسوده در هالهای از ابهام
قطعا شما هم در جریان هستید که ایستگاه آتشنشانی بازار نیاز به بازسازی و تجهیز امکانات به تناسب بافت این منطقه دارد، اما مدت زیادی است که عدماتفاق نظر سازمان میراث فرهنگی و سازمان اوقاف با شهرداری تهران مانع انجام این مهم شده است. چنانچه به گفته مهندس حاجیبیگی، مدیرعامل سازمان آتشنشانی،
به اعتقاد ما و سازمان میراث فرهنگی، اثری فرهنگی یا میراثی ماندگار از سنت ایرانی در محدوده مرکز آتش نشانی این منطقه وجود ندارد که در صورت تخریبش ، ضرر فرهنگی به جای بماند ، اما پس از استقرار 40ساله ایستگاه آتشنشانی در این محل، سازمان اوقاف مدعی مالکیت این زمین است و آنها تمایلی به بازسازی ندارند.
البته حاجیبیگی از تلاش برای تجهیز این ایستگاه خبر میدهد و میگوید: «حداقل 2زمین دیگر در بازار نیاز داریم تا بتوانیم با احداث ایستگاههای بیشتر امدادرسانی آتشنشانی در این منطقه را سرعت ببخشیم». او همچنین 6ماهه دوم سال را نقطه اوج خطر در منطقه بازار میداند و میافزاید:
«در 6ماه دوم کسبه بازار کفشفروشها شروع به فعالیت شبانه میکنند که با توجه به وجود مواد قابلاشتعالی مانند چسب و تینر در این مغازهها، احتمال ایجاد حوادث و اتفاقاتی مانند آتشسوزی نسبتبه گذشته بیشتر میشود. از سویی بازار تهران باید از حالت انبار خارج شود. درحالحاضر بارهایی مانند پارچه و پتو با ارتفاع 2 تا 3متر در این مکانها چیده میشود».
استقرار پایگاههای کوچک آتشنشانی
با توجه به وسعت بازار و احتمال وقوع انواع خطرات و حوادث فراگیر، بهرغم بازسازی ایستگاه قدیمی آتشنشانی، این منطقه نیاز به استقرار چندپایگاه سیار دارد. به گفته رییس منطقهیک سازمان آتشنشانی، نیاز منطقه بازار به تجهیزات ایمنی بیش از یکایستگاه است و همزمان با بازسازی تنها ایستگاه موجود، راهاندازی پایگاههای کوچکتر موردبحثوبررسی قرار گرفته که بهزودی تصویب و اجرایی میشود.
او همچنین با اشاره به توافقهای سازمان آتشنشانی با شهرداری منطقه بازار به همشهریزندگی میگوید: «تمام حلقههای مرتبط به ایمنی منطقه اقتصادی و تجاری بازار تهران باید به تعهدات و وظایف خود با دقت و سرعت عمل کنند و برنامههای کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدتی را برای رسیدن به طرح جامع ایمنسازی بازار تهیه و تدوین نمایند».
درویشزاده با اشاره به برنامه بلندمدت میگوید: «معابر تنگ، بافت فرسوده بازار، مغازههای کلنگی، ارتفاع مغازهها و ورودیها و... از مشکلات مشترک تمام سازمانها و ارگانها در این منطقه است. بهطورمثال سازمان برق چندی پیش قصد کار گذاشتن کابلهای برق را در زیرزمین داشت، اما معارضان به قدری زیاد بودند که ناچار شد کابلها را از روی دیوار مغازهها رد کند. از این رو تمام ارگانها باید درتلاش باشند که با همکاری هیات امنای بازار و اصناف مشکلات را از میان بردارند».
همشهری زندگی