تاریخ انتشار: ۱۳ آبان ۱۳۸۸ - ۱۲:۱۸

همشهری‌آنلاین- سید ابوالحسن مختاباد: درگذشت استاد حسین صبحدل آدمی را به سال‌های دور می‌برد

سال‌هایی که وی بستر ساز برخی حرکت‌های اصولی در عرصه فرهنگ وهنر به شمار می‌رفت.

مرحوم صبحدل که در چند سال پایانی عمرشان، به بیماری فراموشی دچار شده بود، از جمله چهره‌های خدوم عرصه فرهنگ و هنر به شمار می‌رود که متاسفانه هم به دلیل فروتنی ذاتی و هم به جهت کم توجهی‌ رسانه‌ها قدر و قیمت کارش چندان شناخته نشد،‌اگر چه اهل فن و نخبگان وآنانی که با این پیر روشن ضمیر آشنا بودند، همه ‌جا و گاه،‌از وی و صافی‌اعتقادی اش و کارهای برکت خیزش سخن گفته‌اند.

مرحوم صبحدل به زبان عربی مسلط بود و از سوی دیگر نغمه‌های موسیقایی عربی را به خوبی می‌شناخت و ازهمه مهمتر بر ردیف موسیقی سنتی‌هم تسلطی شگفت داشت. این ویژگی‌ها به همراه اعتقاد عمیقش و ایمان مذهبی‌اش از وی چهره‌ای ساخت که همه گاه مورد عنایت بزرگانی چون آیت الله طالقانی، مرحوم شریعتی، مرحوم مطهری، مرحوم مفتح‌، مرحوم هاشمی نژاد و بعدها آقای سروش بود. چرا که وی تدارک کننده عمده برنامه‌های این بزرگان در حسینیه ارشاد و سخنرانی‌های مذهبی‌شان بود و موذن اصلی آیت الله طالقانی در مسجد هدایت هم آن زنده یاد بود. حتی نقل شده است که مرحوم شهید مطهری توصیه کرده بودند،‌بعد از مرگشان استاد صبحدل برایش اذان بخوانند.

از جمله کارهای ماندگار جناب صبحدل، اذان به یاد ماندنی اش در نغمه بیات ترک بود که با مقدمه ای شکوهمند آغاز می شد  ؛ اذانی که قدمت آن به سه دهه می رسد و باید آن را از آخرین اذان های شکوهمند به شمار آورد. شگفت اینکه این اذان این سالها کمتر از رادیو پخش می شود.

به جرأت می توانم ادعا کنم که این اذان به دلیل تسلط استاد صبحدل بر نواهای قرآنی وعربی از یک سو و ردیف موسیقی آوازی از دیگر سو، و همچنین صدای پر و شش دانگش ، اگر همقران اذان مرحوم موذن زاده نباشد، با آن پهلو می‌زند.

صدای حجیم و سوزناک صبحدل در این اذان از قلب و شور وی نسبت به این کتاب آسمانی و نیز ماه مبارک خبر می دهد. صبحدل نقطه عطفی در تهیه برنامه های افطار و سحر رادیو بود که بعد ها به تلویزیون هم گسترش پیدا کرد. جالب توجه این که وی برخی مواقع در رادیوی میدان ارک به صورت زنده اذان می‌خواند و یا در هنگام سحر هم این چنین می کرد و زنده اذان می‌خواند. سنتی که به یاد دارم پدر مرحومم ( سید مهدی مختاباد) هم هنگام سحر چنین می‌کرد و بعد از کلی سحری خوانی روی بالکن وتراس منزل ما در روستا با صدای محزون در نغمه دشتی اذانی هم می‌خواند.

جناب صبحدل در واقع پایه گذار این گونه برنامه ها است و هم او بود که از شجریان چنین ربنایی بیرون کشید. خود وی در گفت و گویی با نگارنده گفته بود که نسخه ای که هم اینک از ربنای استاد شجریان پخش می شود، نسخه ای تمرینی بود و آقای شجریان به استودیو آمده بود و کار را خوانده بود و قرار بود که باز هم روی این اثر کار کند تا پختگی بیشتری پیدا کند، اما همین کار تمرینی به قدری محکم و زیبا از کار در آمده بود که من حیفم آمد که آن را پاک کنم و نگهش داشتم که اگر آقای شجریان دوباره برای خواندن آمد، و کار از این بار بهتر درآمد پاکش کنم که دیگر آقای شجریان هم فرصتی نکرد و کار به همین شکل پخش شد. و جالب توجه این که خود آقای شجریان هم در کتاب راز مانا به این نکته اشاره می‌کند که این کار به صورت تمرینی در استودیو به همراه برخی ادعیه دیگر ضبط شد و قرار بر پخش آنها نبود،‌اما یک روز ناگهان دیدم این اثر پخش شده است و تماس گرفتم و ماجرا را پرسیدم که دیگر تیر از کمان در رفته بود.

وی در واقع به دلیل آشنایی عمیق به ردیف آوازی از یک سو و نیز دستگاههای قرآنی از دیگر سو جمع این دو هنر بود و توانست آشتی شگفت انگیزی بین این دو گونه صوتی ایجاد کند.
یادم نمی رود که پس از رفتن استاد شجریان از رادیو وی استاد کریم صالح عظیمی را به رادیو آورد تا تدریس ردیف آوازی را پی بگیرد و استاد صالح عظیمی نیز شاگردان فراوانی را تربیت کرد که برخی از آنها امروزه در زمره نام آوران موسیقی آوازی ایرانند.

در سالهایی که هنوز موسیقی چندان ارج و قربی نداشت ، صبحدل با برگزاری برخی از برنامه های آوازی در رادیو این چراغ را روشن نگه داشت.

من آن روزها سن و سالی نداشتم (در دوره دبیرستان) اما این آوازها را از رادیو می شنیدم که اتفاقاً از همان جا با صدای استاد صالح عظیمی و یا دیگر شاگردانش آشنا شدم.

صبحدل صدایی شش دانگ داشت و قرآن را به خوبی تلاوت می کرد و در خانواده وی نیز یکی از فرزندانش، قاری ممتاز شده بود و گاهی در برخی از درسهای اخلاقی برخی از چهرهای نامی  عرصه عرفان و کلام ، همانند درسهای تفسیر نهج البلاغه آقای سروش و یا درسهای دکتر شریعتی در حسینیه ارشاد هم حضور می یافت و اصولاً ترتیب دهنده برنامه های افتتاحیه این گونه سخنرانی ها بود که پیش از شروع سخنرانی حتماً بیتی از حافظ یا سعدی از سوی یکی از شاگردان آقای عظیمی خوانده می شد و سپس فرزند آقای صبحدل قرآنی تلاوت می کرد. و آنگاه سخنران به پای تریبون می رفت.

 وی ابتدا در حسینیه ارشاد این کار را به عهده گرفت و از سالهایی که مرحوم دکتر شریعتی در آن مکان سخنرانی می کرد ، پایه گذار این برنامه ها بود و جالب این که دکتر شریعتی هم در یکی از کتابهایش از تلاشهای وی یاد می کند،حتی جایی نقل شده است که مرحوم مطهری توصیه کردند که بعد ازمرگش صبحدل بر پیکر ایشان اذان بگویند.

 همچنان که دیگر بزرگان و هنرمندانی چون استاد محمدرضا حکیمى، عبدالکریم سروش،  آقای مشفق کاشانى، آقای محمود شاهرخى، استاد محمدرضا شجریان ، قاسم رفعتى ،  ناصر مسعودى، حسین آهى، و دیگرانی چون هادى آرزم، حمید شاهنگیان، پرویز خرسند، امیر نورى، رضا معینى، عباس سلیمى، سید محمد میرزمانى، سید حسام الدین سراج، محسن حسن زاده، محمد اصفهانى، هادى سعیدى کیاسری، سهیل محمودی، عبدالرضا رضایى نیا، سیدعبدالحسین مختاباد ، محمدرضا محمدى نیکو، ساعد باقرى، آقای مداح  و ... بر خصوصیات اخلاقی این چهره فروتن، صافی اعتقاد  عرصه های مختلف نواها و سخنرانی های مذهبی صحه می گذارند.

اگر چه این روزها و سالها سریالهای پیاپی نفس بینندگان را بریده است و حتی سبب شده است که آنها مسجد رفتنشان را با پخش این و آن سریال از فلان شبکه تنظیم کنند و چند سالی هم است که موسیقی پاپ اندک اندک فضا را بر نواهای سنتی افطار و سحر تنگ می کند (به خصوص در سیما) اما هنوز نوای برخی اذانها و مناجاتها در ذهن و ضمیرمان نشسته است و بیرون رفتنی نیست؛ همانند اذان مرحوم رحیم موذن زاده اردبیلی و یا ربنای استاد شجریان و یا دعای ابوحمزه ثمالی و اذان استاد زنده‌یاد صبحدل و دیگر ادعیه ای که با صداهای آشنا و جان نواز هر از گاهی به گوش جان شنیده می شود.[دونغمه ماندگار]

مرحوم صبحدل  به تعبیر مولانای بزرگ محسن بود کریمانه و بی‌بخل و رشوت، به خلق‌خدمت می‌کرد و این را از کارهای حسنه‌ای که از وی به یادگار مانده‌است می‌توان دریافت.

محسنان رفتند و احسان ها بماند
ای خنک آن را که این مرکب براند

گفت پیغمبر خُنک آن را که او
شد ز دنیا، ماند از او فعل نکو

مرد محسن، لیک احسانش نمرد
نزد یزدان دین و احسان نیست خرد
(مثنوی معنوی، دفتر چهارم)

برچسب‌ها