آغاز:عصر چهارشنبه گذشته که خبر درگذشت مرحومه مغفوره، بانو قمر آریان (همسر استاد عبدالحسین زرینکوب)را شنیدم با سه تن تماس گرفتم که بیش از بقیه در جریان ماوقع زیست و زندگی آن مرحوم و زندهیاد عبدالحسین زرینکوب بودند، تا خبری دقیقتر را در همشهریآنلاین انعکاس دهم. ابتدا آقای علی دهباشی ، بعد جناب اصغر علمی(مدیر انتشارات سخن و ناشر آثار خانم آریان) و در نهایت علیاصغر محمدخانی. دهباشی پاسخی نداد و همراه آقای علمی خاموش و در منزل هم تشریف نداشتند. تا اینکه آقای محمدخانی پاسخ دادند که در نیشابور بودند و برای مراسم عطار. شماره تماس منزل خانم آریان را از آقای محمدخانی گرفتم که خودشان هم خبر را از من شنیدند و گفتند پیش از نوروز دیداری با این بانوی محترم داشتند.
با منزل آن مرحوم تماس گرفتم و صحبتی با جناب عظیم زرینکوب، برادر گرامی استاد عبدالحسین زرینکوب کردم و چگونگی درگذشت آن مرحوم را از ایشان گرفتم و انعکاس دادم.
قمر آریان همسر زرین کوب درگذشت،جزییات تشییع وآخرین گفته به پرستار
دو ساعت بعد آقای دهباشی تماس گرفتند و از من خواستند که در درج محل تشییع پیکر آن مرحوم اندکی درنگ ورزم تا با رایزنی که با خانواده و بستگان و مرکز دائرهالمعارف بزرگ اسلامی یا دستاندرکاران دانشکده ادبیات دانشگاه تهران انجام میدهند، فرصتی فراهم آورند تا تشییع پیکر ایشان از یک مکان فرهنگی، غیر از منزل مسکونیشان ،صورت گیرد. من هم همین کار را کردم و در خبر منتشره نوشتم که آقای دهباشی در حال رایزنی است که چنین مراسمی برپا شود. روز بعد اما همان خبری در رسانهها انعکاس یافت که محل تشییع را منزل مسکونی آن زندهیاد و برگزاری مراسم را هم در مسجد نور ذکر کرده بودند.
میانه: قصد از این نوشته و بیان سیر ماجرا این بود که خانوادههای اهل فرهنگ را به یک نکته توجه دهم و آن این که اهل فرهنگ ضمن آنکه به لحاظ اصل مالکیت در تملک خانواده و وراث درجه اول هستند، جامعه فرهنگی هم به سبب کسبفیضی که از ناحیه آثار و افکار آنان میکنند، به نوعی خود را ذیحق میدانند تا در مکانی فرهنگیتر از بزرگانی که یاد و خاطرهای از آنها دارند یاد کنند. به همین دلیل است که در چند سال گذشته برخی از زیستبومهای فرهنگی همانند دانشگاه تهران، تالار وحدت، خانه هنرمندان، دائرهالمعارف بزرگ اسلامی و یا حوزه هنری، محل تشییع برخی از چهرههای فرهنگی بوده است. همچنانکه انجمن صنفی روزنامهنگاران ایران هم وقتی مرحوم بورقانی به دیار باقی شتافتند، محل تشییع آن زندهیاد شد. مدتی بعد پیکر مرحوم احمدرضا دریایی و یکی دو روزنامهنگار دیگر هم از همین محل تشییع شد.
انجام: این مکانها این ویژگی را داشته و دارند که علاوه بر شانیت فرهنگی و ادبی و هنری، زیستبومی فرهنگی هستند که خاطرات حضور بسیاری از اهالی فرهنگ را در خود جای دادهاند و محل تردد و رفت و آمد این بزرگان بودهاند و بخشی مهم از کار حرفهای آنها در همین مکانها و در تماس با یاران و دوستان وآشنایان سامان گرفته است. حتی قبل از عید که به توصیه مرحوم ذوالفنون قرار شد ایشان را در امامزاده طاهر کرج دفن کنند، اما استاد داود گنجهای به صرافت دریافت که باید علاوه بر تشییع از گوهردشت کرج (منزل استاد ذوالفنون) مراسمی در تالار وحدت که بسیاری از بزرگان موسیقی از بهاری، مشکاتیان، جنگوگ، پایور، یاحقی و .... از این نقطه تشییع شدند، فراهم آید تا جایگاه فرهنگی و هنری آن زندهیاد بر عموم مردم هم یادآوری شود.
با چنین پیشینهای انتظار این بود که خانواده مرحوم زرینکوب و بانو قمر آریان در برگزاری این مراسم به چنین مواردی هم توجه داشتند و فضا را به سمتی سوق میدادند که مراسم تشییع و ترحیم آن زندهیاد همانند مردم عادی برگزار نمیشد.