کاظم مهین روستا: تنگ هایقر معروف به گراند کانیون ایران در 35 کیلومتری جنوب غربی شهرستان فیروزآباد و بعد از روستای رودبال واقع شده است.

پس از طی 20 کیلومتر از فیروزآباد به سمت شهر قیر، 15 کیلومتر جاده ارتباطی، ما را به محلی می‌رساند که نخستین صحنه‌ها، آمد و شد پرهیاهو و غرش دلخراش کامیون‌ها در بستر رودخانه است؛ مکانی که بی‌شک زمانی محل جولان پرندگان در لابه‌لای درختانی بی‌بدیل بوده است. عملیات احداث سد هایقر‌ بیشتر از یک سال است که آغاز شده است. محل احداث، درست ابتدای تنگ هایقر است‌. امتداد رودخانه مملو از حوضچه‌ها و دریاچه‌های فراوان است.

ستون‌های بلند و کشیده به همراه غارها و دالان‌ها هریک مأوای پرندگان و جانورانی است کمیاب و ناشناخته. تنوع و کثرت گیاهان و درختان در پیچ و خم‌ها و ارتفاعات دره بسیار است، اما قرار است قسمتی از این حیات، ناشناخته نابود شود. در سراسر رودخانه، فسیل‌ها و سنگ‌واره‌ها خودنمایی می‌کنند. با ساخت این سد، حداقل
 12 کیلومتر مربع از مرغوب‌ترین زمین‌های کشاورزی در امتداد رودخانه و نیز جنگل‌های تنک زاگرسی به زیر آب خواهد رفت ضمن آنکه مسیل 300 کیلومتری رودخانه پس از احداث سد مستقیما دستخوش تغییرات زیست‌محیطی می‌شود.

در توجیه احداث این سازه آبی، ادعا شده است که 45 کیلومتر مربع از دشت دهرم و احمد آباد به‌صورت مکانیزه آبیاری خواهد شد، اما برای آنکه مشخص شود تا چه اندازه این ادعاها صحت دارد بد نیست برخی ادعاهایی را که توجیه‌گر سدهای دیگر است بررسی کنیم، البته با توجه به مشارکت وزارت نفت دراین طرح، از هم‌اکنون قابل پیش‌بینی است که توسعه مکانیزه کشاورزی و گردشگری اولویت نیست بلکه این توجیه در واقع پوششی است برای ساخت این سازه و  هدف اصلی‌، تامین آب شهرهای صنعتی – نفتی علامرودشت، لامرد و جم است وبس.

شریان حیات را قطع می‌کنند

 2 رودخانه مهم استان فارس قره آقاج و فیروزآباد، دشت‌های منطقه و زمین‌های کشاورزی را سیراب می‌کنند. این دو رودخانه با پیچ و خم‌هایی از قسمت مرکزی و جنوب استان می‌گذرند و پس از مشروب کردن گستره فراوانی از زمین‌های کشاورزی و دشتستان‌ها، نخلستان‌ها و باغ‌های مرکبات، در شمال غرب بوشهر به یکدیگر می‌پیوندند و از آنجا به بعد تحت عنوان رودخانه مند راهی خلیج‌فارس می‌شوند.

در ا ین میان، رودخانه فیروز آباد پس از گذشتن از شهرستان فیروزآباد وارد تنگ هایقر می‌شود، این در حالی است که انبوه جنگل‌های زاگرسی پس از محل احداث سد وجود دارد که قرن‌هاست حیات خود را مدیون جریان پیوسته این رودخانه هستند و مسلم است که با بستن سد روی این تنگه دیری نخواهد پایید که این رویشگاه بی‌نظیر زاگرسی و نیز زیستگاه پرندگان و جانوران، دستخوش تغییرات شدیدی در پایین دست خواهد شد و به ‌ تدریج‌ از بین خواهند رفت. همچنان‌که اطراف سد مخزنی هایقر مملو از درختان جنگلی از جمله درختان بادام وحشی است؛ این درختان که از گونه‌های نایاب و منحصر به فرد زاگرسی محسوب می‌شوند نیز با آبگیری مخزن به زیر آب خواهند رفت. اما تبعات ناگوار این سد‌سازی‌ تنها به پوشش گیاهی محدود نمی‌شود بلکه کشتزارهای برنج اطراف این رودخانه هم نابود خواهد شد.

با این حال سخن مسئولان اجرایی کشور در توجیه پروژه‌های سد‌سازی‌ قابل تامل است؛ چنان‌که پرویز فتاح، وزیر وقت نیرو در مراسم آغاز عملیات اجرایی سد هایقر گفت: در هر منطقه‌ای که مبادرت به ساخت سد کرده‌ایم، توانسته‌ایم از زیان‌های ناشی از خشکسالی جلوگیری کنیم و در مناطقی که هنوز موفق به انجام آن نشده‌ایم، زیان‌ها بسیار بوده است. ‌‌(سخنرانی وزیر نیرو، پرویز فتاح/ آبان‌ماه 87/ روزنامه ایران/ شماره 4058)

تاریخ انقضای سدسازی

فواید احداث سدها چندین دهه است که در سراسر جهان زیر سؤال رفته است. سال هاست که پروژه‌هایی با عنوان برچیدن سدها تعریف شده و در دست اجراست. اکنون در بسیاری از کشورهای توسعه یافته به این واقعیت دست یافته‌اند که سدها نه تنها فایده‌هایی را که عنوان می‌کرده‌اند، نداشتند که به عکس زیان‌ها و خسارات مالی و انسانی بسیار گسترده‌ای را به بار آورده‌اند. جوامع موسوم به پیشرفته که الگوی تقلید بسیاری از کارشناسان ساخت و ساز بوده‌اند هم اینک با جدیت بسیار به پاک کردن اشتباهات بسیار بزرگ خود ‌ مشغول شده‌اند. نگاهی به کتاب سدها و توسعه که از سوی سازمان ملل متحد با توجه به تجربیات ناسازگار سرمایه‌گذاری‌های کلان بانک جهانی در سراسر دنیا منتشر شده و خوشبختانه به فارسی هم برگردانده شده است نشان می‌دهد که تصمیم‌گیری برای ساخت سدها همواره از سوی شرکت‌هایی انجام شده که در مطالعه و ساخت این سازه‌های به درد نخور منتفع بوده‌اند.

منافع ملی، مردم و منافعشان هیچ جایی در روند تصمیم‌گیری برای ساخت سدها ندارند و البته هرجا با طبیعت بی‌مهری شده خسارات ایجاد شده چه در کفه اقتصاد ملی، چه در کفه معیشت جوامع بومی و چه در کفه طبیعت و محیط‌زیست و میراث طبیعی، بسیار گسترده و گاه جبران ناپذیر و هزینه‌های تلاش برای جبران این خسارات سرسام آور بوده است.

یافته‌ها حاکی از آن است که در مواردی وزن آب مخزن سدها باعث لغزیدن گسل‌ها و در نهایت بروز زلزله می‌شود. از دیگر تبعات ناگوار سدها آن است که دمای آب مخزن خود را بالا می‌برند و با تغییر کیفیت آب سبب خوراک وری (eutrophication ) آب مخزن می‌شوند که نه تنها بویناک و نامناسب برای شرب و کشاورزی هستند(نمونه سد میناب) که سبب از میان رفتن آبزیان در مخزن و نیز در سراسر مسیر رودخانه می‌شوند. جنگل زدایی از پیامدهای بسیار ناگوار و حتمی سدسازی است که نه تنها در بالادست و محل مخزن که در تمام مسیر رودخانه در پایین دست تا چاهه رودخانه به محو  بیشه‌زارها و فضاهای سبز طبیعی وابسته به رودخانه و جریان آن می‌انجامد.

حتی اگر هزینه‌ها و خسارات سنگین سدها به مردم و جوامع بومی و محیط‌زیست و طبیعت را هم در نظر نگیریم بازهم سدها در میان همه شیوه‌های تولید برق از گران‌ترین گزینه‌ها هستند و به‌ویژه در مقایسه با نیروگاه‌هایی چون نیروگاه‌های گازی کاملا ناکارآمد و غیراقتصادی بشمار می‌روند( برگرفته از کتاب رودهای خاموش، ترجمه فاطمه ظفرنژاد). اما درکشوری که آفتاب پرسخاوتش در همه روزهای سال منبع لایزال نیروست چرا اصلا باید درآن ‌سد و نیروگاه برقابی با تخصیص چنین حجم عظیمی از منابع مالی محدود کشور ساخته شود؟

‌‌تنها چاره، سازگاری با طبیعت

رفتار ما  در سد‌سازی‌ به مثابه آن است که بخواهیم با مصرف انرژی یا دستکاری در اقلیم آب و هوایی جلوی ورود زمستان را بگیریم، می‌خواهیم جلوی خروج آب را بگیریم، می‌خواهیم آب از گنبدهای نمکی یا شوره‌زارها رد نشود و بیهوده به دریاها نریزد. می‌گوییم جمعیت افزایش یافته است و نیاز به آب پاک بیشتر شده است. اما حقیقت این است که سدها برای نیاز شرب ساخته نمی‌شوند وگرنه 500 قنات تهران همان‌گونه که هم اینک نیمی از آب مصرفی تهران را تامین می‌کنند، می‌توانستند پاسخگوی نیاز باشند؛ اگر تهرانی‌ها نه 7 برابر مصرف استاندارد جهان که 2 برابر استانداردها آب مصرف کنند. زمین فقط برای پاره‌ای آدم‌های خودخواه آفریده نشده است. آفرینش این‌گونه نبوده است. نسل حیواناتی که منقرض کردیم هرگز احیاء نشد و جنگل‌ها و صحراهایی را که سوزاندیم، هرگز حیات مجدد نیافت. ماییم که باید سازگار شویم.

طرح خود را بر طبیعت غالب می‌کنیم. مهندسان ما تابع منافع ملی و نیاز واقعی مردم و نیز آشنا با لزوم و ضرورت حفاظت از محیط‌زیست در تصمیم‌گیری‌ها نیستند و در طرح‌هایشان کمتر به ضوابط اجتماعی، اقتصادی و زیست‌محیطی بها می‌دهند، اگر هم جایی برای این مسئله درنظر گرفته می‌شود بیشتر جنبه تشریفاتی دارد. مشکل ما این است که هنوز نفهمیده‌ایم که ماییم که باید خود را با طبیعت سازگار کنیم نه طبیعت خودش را با ما.