در یک اقدام گسترده بسیاری از نهادهای منطقهای چون شورای همکاری خلیجفارس از اقدام دولت یمن حمایت و سازمان کنفرانس اسلامی و اتحادیه عرب نیز با سکوت خود اقدام عربستان و یمن را بهصورت ضمنی تأیید میکنند.
چند و چون اتفاقات یمن و شیعهکشی ارتش در آن کشور موضوع دامنهدار و گستردهای است که در این مجال نمیگنجد اما حوادث یمن از چند منظر قابل توجه است:
1 – اختلافافکنی بین شیعه و سنی: در خبرها آمده بود؛ «22 مفتی وهابی در کشور عربستان سعودی در آخرین اعلامیهای که صادر کردند، علاوه بر مقاومت اسلامی حزبالله در لبنان، شیعیان یمنی را نیز به باد اتهامات فراوان گرفته و اعلام کردند همانگونه که حزبالله در لبنان و دیگر پیروان آنها در عراق میخواهند بر سرزمینهای سنینشین سیطره یابند، شیعیان یمنی نیز میخواهند بر کشور یمن سیطره داشته باشند؛
بنابراین باید با آنها مقابله کرد! » همچنین در سال گذشته وزیر دفاع یمن نیز فتوایی! منتشر کرد که در آن به سنیمذهبان گفته شده بود علیه شیعیان شمال یمن اقدام نظامی کنند.
همچنین روزنامه سعودی «الشرقالاوسط» در نوشتاری به قلم «حمدالماجد» با نام حوتیران مینویسد: «هیچ دودی از هیچ کوهی بلند نمیشود مگر اینکه آتش ایران در آن باشد»؛ این جمله اشاره به درگیریهای عربستان با گروه الحوثی در جبلالدخان (کوه دود) در منطقه مرزی یمن و عربستان دارد.
طبق اطلاعات دایرهالمعارف ویکیپدیا، 45 درصد یمن را اهل سنت تشکیل میدهند که حدود 25 درصد جمعیت یمن مذهب شافعی، 5 درصد مالکی و 15 درصد نیز مذهب حنفی دارند.اما شیعیان یمنی بین 42 تا 46 درصد جمعیت را تشکیل میدهند با این تفصیل که بین 32 تا 38 درصد شیعه زیدی، 4درصد شیعه جعفری و 6درصد هم شیعه اسماعیلی هستند.سنیها معمولا در جنوب کشور یمن زندگی میکنند اما شیعیان زیدیه در شمال این کشور بهسر میبرند و شیعیان جعفری و اسماعیلی نیز در مرکز کشور در شهرهای صنعا و ماریب زندگی میکنند.
نکته جالب اینکه دولت یمن و رسانههای وابسته به وهابیون سعودی با پررنگ کردن جنگهای نخنما و کهنه «شیعه و سنی» میکوشند تا ضمن جلب حمایت عربستان بهخاطر مساعدتهای مالی و نظامی، عدم توانایی و شکست خود را متوجه عوامل خارجی یعنی ایران کنند.به همین خاطر حجم تحلیلها و خبرهای دروغی که خبرگزاریها و رسانههای مکتوب وابسته به سعودیها در دخیل کردن ایران در ناآرامیهای یمن ارائه میدهند، فراوان است.
2 – سکوت دستگاه دیپلماسی کشور: انفعال وزارت امورخارجه در این موضوع نیز قابل تأمل است. سیاست اصولی نظام ما حمایت از مظلوم است اما با وجود جنگ تمامعیار علیه شیعیان یمنی نوعی سکوت و انفعال بر فضای دستگاه دیپلماسی ما حاکم است و اظهارات قابلقبولی از جانب وزیر امور خارجه و سیستم سخنگویی آن مشاهده نشده است.
بسیاری از نخبگان و علمای جهان اسلام انتظار دارند چون گذشته که ایران از مظلومین در هر نقطه از جهان حمایتهای معنوی بهعمل میآورد، از این فرزندان مهجور امت اسلام حمایتهای معنوی خود را اعلام نماید، اما متأسفانه اقدام قابلقبولی در این جهت دیده نشده است.
3 – سکوت رسانهای: برخی از رسانههای داخلی نیز تحولات یمن را جدی نگرفتهاند و بهنوعی در رسانهها ما شاهد سکوت و بیخبری هستیم. درک اقتضائات جهان اسلام و پیچیدگیهای جریان یکسویه خبری در جهان خصوصا جهان اسلام ایجاب میکند رسانههای ایرانی در جهت تنویر افکار عمومی و وحدت امت اسلامی و نقش مخرب وهابیون سعودی و عوامل فتنهگر بیش از گذشته حساس باشند و بهنوعی در این حوادث مهم احساس مسئولیت کنند.