از همان ابتدا عدهای در برابر اندیشه راهبردی ولایتفقیه که مبتنی بر شرع و عقل است، شبهاتی مطرح کردند تا بتوانند در کورهراههای سکولاریسم به معرفی کالای خود بپردازند. تاریخ انقلاب سند گویایی است از نوع عمل سیاسیونی که مشرب فکریشان بویی از سنت و دیانت نمیداد و در برابر اندیشه امام موضع گرفتند.
شاید عدهای از همان انقلابی نمایان صدر نهضت، فکر میکردند راه و تفکر امام فقط بهدرد پیروزی میخورد و بعد باید آنها مسیر را ادامه دهند، بنابراین سوءبرداشت استراتژیک آنها موجب شد تا چهرههایی بهظاهر همراه تا دیروز در برابر امام و مردم بایستند.
راستی رمز این جدایی در چه بود؟ آیا جز در تأکید امام بر مشی حکومتی اسلام و اینکه بسیاری از احکام اسلام جز در حکومت قابل تحقق نیست، موضوع دیگری بود؟
بسیاری نیز فکر میکردند امام چون دیگر رهبران، اندیشهشان معطوف به مرزهای زمان و مکان است، بنابراین برای افق آرمانی آن حکیم الهی، تاریخ مصرف قائل میشدند و غافل از این بودند که تئوری و اندیشه حکومتی امام در فرزند معنوی ایشان یعنی حضرت آیتالله خامنهای تحقق و همان راه و مسیر پرافتخار ادامه مییابد.
امروزه همه آن معارضان در برابر راه امام و رهبری معظم انقلاب و اندیشه حکومتی اسلام موضع گرفتهاند و بیشترین سد نفوذ خود را در ادامه راه امام دیدهاند.اقدام عدهای مغرض در هتک حرمت به ساحت بنیانگذار جمهوری اسلامی چیزی از ارزش آن خلاصه خوبیها کم نمیکند بلکه بهگونهای بارز و آشکار زنده بودن یاد و نام امام را اعلام میکند.
شاید امام از معدود رهبرانی بودند که راه و اندیشه ایشان بیش از زمان حیاتشان مخاطب و طرفدار دارد و قطعا ماندگاری امام به اخلاصی بوده است که ایشان بهعنوان جوهره اعمالشان داشتند و سخنان و مکتوبات راهگشای امام راهبرد نظام اسلامی در عصر حاضر است؛ چراکه امام احیاگر اسلام ناب بودند.