در حالی که این مسأله یکی از مهم ترین عوامل تأثیرگذار در رشد و تربیت نوجوانان است و در حفظ آرامش روانی خانواده ها و فرزندان به خصوص در ایام تابستان که ساعت فراغت و حضور در منزل بیشتر می شود، بسیار مؤثر است. آموزش مهارت برخورد با حالات روانی از آنجا قابل اهمیت است که در حفظ تعادل فردی نقش بسزایی دارد. به این صورت که گاهی اوقات ما احساس می کنیم، عملکردمان براساس میل باطنی مان نبوده، بلکه طبق عادت رفتاری از ما سرزده است که تمایل به آن نداریم و علامت آن این است که بعد از آن رفتار احساس ناخوشایندی به ما دست می دهد که ناشی از وجود اضطراب و عدم تعادل است؛به بیان دیگر به هم خوردن تعادل درونی و بیرونی.
برای مثال آنچه می تواند در کلاس کنترل مهارت های زندگی آموزش داده شود، انجام تمرین های عملی برای کشف دیدگاه ها و نگرش های واقعی خود است و این اولین گام خودشناسی است. البته در این شناخت دیدگاه های واقعی (خود واقعی) باید شناخته شود، نه صرفاً رفتارهای ظاهری که از فرد سر می زند.
به عبارت دیگر عملاً آموخته شود چگونه فرد به رفتارهایش نگاه کند و آنها را ببیند و سپس در مورد آنها بیندیشد و برنامه ریزی کند و البته لازم است الگوی برنامه ریزی مناسب نیز در کلاس ارایه شود. در این کلاس ها، جوان باید بیاموزد، چگونه و تدریجی رفتارهایش را شناسایی نموده و مدل رفتارهای خود را در ذهن طراحی کند و سپس نگرش خود را از رفتارها استخراج و نسبت به اصلاح نگرش خود اقدام نماید. خوب است در این کلاس ها با تمرینات عملی، نشان داده شود چگونه نگرش و رفتار در تعامل با یکدیگرند و دو سویه یک پیکان می باشند که در ارتباط متقابل با یکدیگرند.
می توان در این کلاس ها آموزش داد که لازم نیست فکر کنیم وقتی به مرحله اصلاح نگرش رسیدیم، حتماً فردا یا لحظات بعد، آن شویم که تصور کرده ایم، زیرا این امر امکان پذیر نیست و از آنجایی که لازم است در این کلاس ها آموزش تفکر منطقی و حل مسأله نیز بخشی از طرح درس مدرس باشد، کافی است آموزش بر مبنای ایجاد شناخت انجام گیرد، به این معنا که لازم است با تمرین و کسب آگاهی به این شناخت برسیم که ما در اعماق خود، چه چیزهایی را دوست داریم و دوست داریم چه باشیم و چگونه باشیم و سپس یک آجر بر بنای شخصیتی که ایده آل ماست و در ذهن طراحی کرده ایم، بگذاریم. مسلماً تا بنای شخصیت ایده آل خود را بسازیم، نیازمند زمانیم و استمرار در زمان برای این امر، لازم ترین مسأله است. زیرا زمان ابزار تمرین و تکرار برای ساختن و کامل کردن است.
در این مرحله است که باید به مسأله تغییر و پذیرفتن آن به عنوان یک اضطرار و یک انطباق توجه نمود و اعتقاد نسبت به آن را در خود ایجاد کرد. البته فرایند تصور از خود و تمرین برای کسب شخصیت ایده آل را نیز باید در کلاس مهارت کنترل هیجانات به صورت مستمر انجام داد و تمرین کرد و سپس نتایج آن را برای خود ارزیابی نمود، چنانچه در ادامه کلاس به ایجاد آرامش در خود دست نیافتیم، می توان با همکاری مدرس در روند ادامه کلاس، تغییراتی نیز ایجاد کرد. این آرامش همان رضایت خاطر است که از بر داشتن یک قدم به سمت هدف ولو کوچک و برای دستیابی به یک هدف بزرگ برداشته شده است و این رضایت خاطر شور و امیدی در دل ایجاد می کند که قدرت ایجاد تصاویر دلپذیر و تحقق اهداف را در ذهن می سازد و دنبال می کند.
مرحله بالاتر آن است که فرد تسلیم شرایط موجود نشده و قدرت مقابله و مقاومت در خود ایجاد کند و این حس در انسان شعف و قدرت و نشاط تولید می کند و این قدرت ابزار بعدی برای ایجاد تغییرات و کنترل های بعدی خود است. این روند در کلاس مهارت کنترل هیجانات لذتی برای فرد ایجاد می کند که می تواند وصف ناپذیر باشد. زیرا از ابتدا تا انتها با خود واقعی، خویش در ارتباط است و نه هیچ چیز مادی دیگر. به عبارتی دیگر لذت تکامل تجربه می شود و تجربه ای لذت بخش و وصف ناپذیر برای فرد به جا می گذارد و اما در اینجا به ذکر چند نمونه تمرین عملی پرداخته می شود که مدرس می تواند به عنوان تکلیف منزل در نظر بگیرد:
1 - به خود یادآور می شوم که شور و امیدی که سراسر وجودم را پرکرده برای تصورات خوب من از آینده است. تصاویر دلپذیرتحقق اهدافم را در فردا و پس فردا در ذهن دنبال می کنم و خوشحالم از این که تسلیم شرایط نشده ام.
2 - به یاد می آورم که من شخص خوبی هستم که گاهی دچار اشتباه و خطا می شوم و قدرت و توانایی و استعدادهای زیادی دارم که به سرعت و با تمرین قادر هستم اشتباهات و خطاها را جبران کنم و سرعت تحقق اهدافم را بالا ببرم.
3 - باور دارم، رفتار بدم مانع خود آموزیم شده است، به خود یادآور می شوم که من خوبم، من برتر از رفتارم هستم و وجود خوبم رفتار بدم را تغییر می دهد و اصلاح می شوم.
به امید آن که مراکز آموزشی ما به سرعت بتوانند خود را برای آموزش این گونه مهارت ها تجهیز نموده و مسئولین برنامه ریزی لازم را جهت ایجاد زمینه مساعد تدارک ببینند.