در حالی که آمریکا در خاورمیانه به باتلاق فرو رفته، نفوذ ایران در منطقه در سایه ثروت انرژی آن، در حال افزایش است. با این وجود، اقتصاد ایران نقطه ضعف بزرگی نیز دارد. گزارش نشریه معتبر اقتصادی بیزینس ویک، پیرامون وضعیت نفت و گاز ایران که در آخرین شماره این نشریه چاپ شده، حاوی نکات مهم و مسائل مهمی است .
صنعت نفت و گاز ایران که رگ حیات آن است علائم نگرانکنندهای بروز داده است. افزایش خارقالعاده مصرف انرژی در داخل کشور، تلاش دوچندانی برای حفظ سطح فعلی صادرات نفت و گاز را میطلبد.
اگر سیاستهای مصرف انرژی در داخل ایران مورد تجدیدنظر قرار نگیرد، مهمترین منبع درآمدی و نقطه اتکای سیاستهای تهران، رو به محو شدن خواهد گذارد. «سعد رحیم» تحلیلگر موسسه «پی.اف.سی انرژی» مستقر در واشنگتن، در این زمینه میگوید: «با ادامه روند فعلی مصرف انرژی در ایران، صادرات نفت خام این کشور طی یک دهه آتی به صفر خواهد رسید».
البته این برداشت مغایرتی با این واقعیت ندارد که ایران روی منابع عظیم انرژی قرار گرفته است. ذخایر 137میلیارد بشکهای نفت ایران، آن را پس از عربستان در رتبه دوم کشور های بزرگ نفتی جهان جای داده و در زمینه گازطبیعی نیز این کشور خاورمیانهای پس از روسیه، دومین دارنده بزرگ گاز جهان است. اما واقعیتهای جاری بر ظرفیت تولید نفت و گاز ایران مسئلهای جدا از ذخایر عظیم آن هستند.
این کشور طی سالجاری به علت تاخیرهای صورتگرفته در بهرهبرداری پروژههای جدید و کمبود توان فنی، به طور متوسط حدود 9/3 میلیون بشکه در روز نفت تولید کرده که 5 درصد کمتر از سهمیه آن در اوپک است. حال آنکه ظرفیت تولید نفت ایران در سال 1974 حدود 1/6 میلیون بشکه در روز بود.
«شرکت ملی نفت» که مسئول اصلی تولید نفت ایران است، راه دشواری در پیش دارد. بدون ارتقای اساسی تجهیزات، تولید نفت ایران در میادین اصلی آن، که عمر برخی از آنها به دهه 20میلادی بازمیگردد، با روند کاهنده شدیدی روبهرو خواهد بود. در ماه سپتامبر «کاظم وزیری هامانه» وزیر نفت ایران اعلام داشت که بدون سرمایهگذاریهای جدید، ظرفیت تولید نفت ایران سالانه 13 درصد کاهش خواهد یافت که تقریبا دو برابر رقم مورد پیشبینی کارشناسان نفتی خارجی است. «سعد رحیم» در اینباره میگوید: «شرکت ملی نفت ایران به تدریج به این نتیجه رسیده که حفظ شرایط فعلی نیز چالش بسیار بزرگی است».
نوبت بازی
بحران در حال ظهور در بخش نفت ایران نتیجه سالها بیتوجهی و عدم سرمایهگذاری کافی است. دولت ایران همچون سایر کشورهای تولیدکننده نفت مثل ونزوئلا و مکزیک، صنعت نفت را «گاو پولسازی» میداند که مرتبا درآمدهای آن را به منظور اجرای برنامههای اجتماعی میدوشد.
ایران طی سالیان اخیر به طور میانگین سالانه فقط 3 میلیارد دلار برای سرمایهگذاری در بخش نفت اختصاص داده که از یک سوم آنچه برای حفظ رشد تولید لازم است، کمتر است.
عامل افزایش فشارها بر بخش تولید نفت ایران، سیاستهایی است که به تشویق مصرف بیرویه انرژی در این کشور منتهی شده است. قیمت هر گالن بنزین در ایران فقط 35سنت است که همین قیمت ارزان، رشد سالانه 10درصدی مصرف بنزین را در این کشور به دنبال داشته است.
مصرف فزاینده بنزین در ایران بسیار فراتر از تولید داخلی آن است و در نتیجه، ایران طی سالجاری مجبور به واردات 5 میلیارد دلار بنزین معادل 40 درصد کل مصرف داخلی خواهد بود. دولت برنامه 16میلیارد دلاری ساخت و توسعه پالایشگاهی را به منظور افزایش 60 درصدی ظرفیت تولید بنزین در دستور کار دارد، اما اگر ایران قیمت بنزین را افزایش ندهد، سرمایهگذاریهای جدید فقط رشد مصرف را تامین خواهند کرد و مانع رشد مصرف نخواهند شد.
کاهش درآمدهای نفتی، فشار مضاعفی را بر دولت وارد خواهد آورد. این در حالی است که هزینههای عمومی دولت طی سالجاری 21درصد افزایش یافته و به 213 میلیارد دلار رسیده که از کمکهای مالی به مناطق روستایی تا تسهیلات به زوجین را شامل میشود. بدون درآمدهای نفتی، مخارج اجتماعی بالای دولت میتواند موجب رشد شدید تورم خواهد شد.
ایران نیاز فراوانی به سرمایهگذاریهای خارجی برای ارتقای صنعت نفت خود دارد. تهران از سال 1995 تاکنون حدود 20میلیارد دلار سرمایه از شرکتهای خارجی همچون رویال داچ شل، توتال و استات اویل جذب کرده است. اما سرمایهگذاریهای عظیم در سالهای اخیر به علت تشدید تنش هستهای ایران به ندرت دیده شده است.
اکنون ایران با افزایش توانایی داخلی، به شرکتهای خارجی فقط پروژههای حفاری چاهها و نه بهرهبرداری از آنها را پیشنهاد میکند و سهم اندکی از سود پروژهها را به شرکتهای خارجی واگذار میکند. مثلا «انی»، غول نفتی ایتالیا، که از سال 1957 پای ثابت پروژههای نفت و گاز ایران بوده است فقط 35 هزار بشکه در روز از میادین نفتی ایران تولید میکند و امیدی به افزایش این میزان را نیز ندارد.
«پائولو اسکارونی» مدیر اجرایی انی میگوید: انی خود را به حضور در ایران متعهد میداند و فقط در صورت اعمال تحریمهای بینالمللی علیه این کشور و خواست دولت ایتالیا برای پیروی آنی از این تحریمها است که از حضور در ایران کناره خواهد گرفت. با این وجود، انی معتقد است به منظور تقویت حضور خود در ایران، شرایط ایران برای انعقاد قرارداد با شرکتهای نفتی خارجی باید تغییر کند.
تاخیرهای نامنظم اما بیپایان، مانع به بهرهبرداری رسیدن بعضی از بزرگترین پروژههای نفتی ایران شده است. یکی از اولویتهای اصلی ایران، پروژه میدان عظیم نفتی آزادگان در جنوب این کشور است که توان تولید 260 هزار بشکه در روز را خواهد داشت. اما در ماه اکتبر تفاهم اولیه سال 2004 میان ایران و ژاپن برای توسعه این میدان لغو شد و سهم 75 درصدی اینپکس در این پروژه به 10درصد کاهش یافت.
پیش از آن نیز شرکت شل به علت افزایش هزینهها و مشکلات فنی از قرارداد 800 میلیون دلاری میادین نفتی سروش و نوروز کنارهگیری کرده بود. در ماه ژانویه نیز شرکت استات اویل قرارداد 329میلیون دلاری با یک پیمانکار داخلی برای توسعه یکی از فازهای میدان پارس جنوبی را لغو کرده بود.
سرعت کند
فقط در بخش نفت نیست که ایران در حال از دست دادن زمان است، بلکه مذاکرات ایران با قطر برای بهرهبرداری از میادین عظیم مشترک گازی پارس جنوبی نیز ظاهرا بینتیجه مانده و دو کشور برای تولید از میدان مشترک گازی مسابقه گذاردهاند. در حالی که قطر قرارداد بزرگی را با اکسون موبیل و شل برای توسعه میدان گازی خود بسته است، ایران با توتال و شل با سرعت بسیار آهستهتری گام برمیدارد. با توجه به رشد مصرف گازطبیعی در ایران و سرعت پروژههای تولید گاز ایران (با وجود مذاکرات با دیگر کشورها برای صادرات گاز) به نظر نمیرسد که ایران تا سال 2010 قادر به صادرات عظیم گاز باشد.
شرکتهای انرژی خارجی هماکنون در حال لابی با مقامات ایرانی برای تغییر شرایط قراردادهای نفت و گاز این کشور هستند. مدیران شرکتهای نفتی خارجی به قراردادهای بلندمدتتر و با کنترل و بازگشت سرمایه بیشتر علاقهمندند. اما آهنگ تغییر قوانین در ایران بسیار کند است و مقامات این کشور علاقه چندانی به اعطای شرایطی به شرکتهای خارجی ندارند که در داخل کشور بسیار مطلوب پنداشته شود. یک مدیر نفتی در این زمینه میگوید: «علائمی از تغییر شرایط در قراردادها دیده میشود، اما شدت و عمق این تغییرات فقط در حد حدس و گمان است».
آیا ایران میتواند معمای انرژی خود را حل نماید؟ برخی کارشناسان معتقدند ایران دیر یا زود به هدف خود خواهد رسید چرا که این کشور توانست تقریبا بدون کمک شرکتهای خارجی، ظرفیت تولید خود را از 2/1میلیون بشکه در روز در سالهای 1980 تا 1988 (جنگ با عراق) به حدود 4میلیون بشکه در روز افزایش دهد؛ بنابراین قادر خواهد بود ظرفیت تولید فعلی را حداقل طی یک دهه آینده حفظ کند.
به هر حال اگر تهران با معضل صنعت نفت خود برنخورد، در موقعیت ویژهای قرار خواهد گرفت، موقعیتی که با افزایش نارضایتی کشورهای غربی از رشد واردات نفت، مواجه خواهد بود.
منبع: بیزینس ویک
30 نوامبر 2006