در این سال جدید بهتر است، بیشتر از آنکه افتخار کنیم که مجلس گردان هستیم و حراف، کمی هم بگذاریم دیگران ابراز وجود کنند و سکوت خود را بشکنند. اگر ما میتوانیم سخنگوی خوبی باشیم و علاقهمند هستیم دیگران به سخنان ما گوش دهند، میتوانیم کسی باشیم که به سخن دیگران با احترام و تعمق گوش میدهد. واقعیت امر این است که اگر چه اکثر ما فکر میکنیم که شنونده خوبی هستیم اما اینطور نیست. حال آنکه گوشکردن هنری است که در تمامی انواع روابط انسانی نقش تعیین کنندهای دارد.
گوش دادن بر دوستیها، روابط خانوادگی و کار آمد بودن شغلی و حرفهای ما اثر میگذارد. این مسئله در یادگیری ما نقش عمدهای دارد، در واقع وقتی که خوب گوش نمیکنیم متقابلا میزان درکمان از موضوع نیز کاهش مییابد.
بسیار پیش میآید که آنقدر سخن میگوییم که تپق زدن و سوتی دادنهایمان کار دستمان میدهد. قسمتی از این قضیه تقصیر ما نیست چرا که در طول زندگی بهخصوص در دوران تحصیل معلمها بیشتر سعی کردهاند به ما خواندن، نوشتن و روخوانی صحیح را یاد دهند اما پیش نیامده که در یکی از همین کلاسهای درس کسی به ما درست گوش دادن را آموزش دهد. گوشکردن با شنیدن از هم متفاوت است؛ شنیدن پیش نیاز گوش دادن است یعنی دریافت یک صوت و صدا و گوشکردن یعنی تلاش برای معنا بخشیدن به آن. اما دریافت، پیش نیاز اصلی و بخش مهمی از فرایند گوشکردن است.
گوش کنیم تا اخراج نشویم!
آیا تا به حال فکر کردهاید که خداوند به همه موجودات زنده 2 گوش داده است و یک زبان. آیا بهتر نیست به جای اینکه از این زبان که گوشت کوچکی است این قدر کار بکشیم، کمی سکوت کنیم، بیندیشیم و گوش کنیم به صداهایی که تا امروز نشنیدهایم.
بسیاری از اوقات پیش میآید که ما گوش میکنیم اما نمیشنویم. گوش نکردن گاهی هزینههای سنگینی را به بار میآورد. در نظر بگیریم گوشکردن رابطه مستقیمی با شغل داشته باشد، ما راننده یک قطار هستیم و مرکز از ما میخواهد خط عوض کنیم اما از آنجا که حواس پرتی بر نحوه گوشکردن و آنچه میشنویم تأثیر میگذارد ما از انجام این عمل باز میمانیم و جان یک عده مسافر به خطر میافتد.
گوش نکردی چه گفتم!؟
در کلاس درس معلم مشغول توضیح دادن موارد امتحان است. در میان کلاس یکی از شاگردان دست بلند میکند و معلم میگوید پسرم اجازه بده تمام توضیحاتم تمام شود بعد به سؤال شما پاسخ خواهم داد. شاید سؤال شما یکی از مواردی است که میخواهم توضیح دهم. معلم ادامه میدهد و میگوید: بچهها بارمهای هر یک از دروس را یادداشت کنید. معلم رو میکند به شاگردی که سؤال داشت و میگوید: حالا پسرم سؤالی داری؟ شاگرد میگوید: فصل چهارم، خیلی مطالب سختی دارد بارم این فصل چند است.
معلم به شاگرد نگاهی میکند و میگوید: یعنی چه، گوش نکردی من چه گفتم؟ گاهی اوقات به جای گوشکردن به صحبتهای طرف مقابل در مورد صحبتهای خود مشغول فکر کردن هستیم و جالب اینجا است که گاهی آن را یادداشت هم میکنیم. البته این مسئله بارها برای هریک از ما اتفاق افتاده است. ویلسون مایرنز، نمایشنامه نویس آمریکایی میگوید: شنونده خوب نه تنها در همه جا محبوبیت دارد، بلکه چیزهای زیادی یاد میگیرد.
گوشکردن خود را تعمیر کنیم
یخچال خانهمان به درستی سرما ندارد و عملکرد قسمت یخسازیاش دچار مشکل شده است. به تعمیرکار یخچال زنگ میزنیم. میدانیم اگر یخچالمان درست نشود مواد غذاییمان فاسد میشود. حال بیاییم این مثال را در مورد گوشکردن اجرا کنیم، اغلب اوقات پیش میآید که ما به خوبی تمرکز نمیکنیم یا بهتر بگویم به صحبتهای طرف مقابلمان به خوبی گوش نمیدهیم. اتفاقی که در اینجا میافتد این است که گوش ما نیاز به جرمگیری ندارد بلکه ما باید با پشتکار هر چه بیشتر گوشکردنمان را تعمیر کنیم و بهخودمان بقبولانیم که سکوت کنیم و به معنای واقعی بشنویم. همیشه فکر میکنیم بهتر است به جای اینکه گوش شنوایی داشته باشیم، دیگران بنشینند و به حرفهای ما گوش دهند. مهمترین اصل در گوشکردن این است که به جای پرورش یک دهان بزرگ، یک گوش بزرگ پرورش دهیم.
پیچیدگیهای گوشکردن را درک کنیم
موضوعی که وجود دارد این است که اگر گوش میکنید، درست گوش کنید. گوشکردن با درک و فهم، یک گوشکردن اتفاقی نیست، حال آنکه در بسیاری مواقع ما تظاهر به گوشکردن میکنیم.
گوشکردن به تفکر نیاز دارد. همه ما بر اثر تجربههایی که داریم، میدانیم فکر کردن کار بسیار دشواری است. اما حاصل و نتیجه گوشکردن این است که سبب میشود بر تمام ابعاد موضوع تمرکز کنیم. اگر میخواهیم توانایی گوش کردنمان را بالا ببریم و در این زمینه رشد کنیم، باید خود را ملزم کنیم که به دقت به بحث نمایندگان مجلس، برنامههای خبری، سخنرانیها، خطابهها و سایر مطالب پیچیده گوش فرادهیم.
آیا تا به حال سعی کردهاید گوش کنید؟
یادم میآید روز اول مدرسه بچههای بزرگتر از ما میگفتند اگر الف را یاد بگیرید باید تا آخرش را یاد بگیرید و با خنده میگفتند بهتر است از همین حالا پایتان را در یک کفش کنید و مدرسه نروید! گوشکردن نیز جریانی شبیه به این موضوع دارد؛ یا باید گوش نکنیم یا اگر گوش کردیم، درست گوش کنیم. در واقع شنوندگان خوب همیشه مثل فنر جمعشدهای هستند که به محض شروع صحبت گوینده رها میشوند. مطالعه کوتاه در مورد موضوع مورد بحث به معنی کسب آمادگی فوری برای بهتر گوشکردن است. حال آنکه میگویند خواستن، توانستن است. در مورد گوشکردن این موضوع کاملا صدق میکند. نکته مهم در مورد گوشکردن این است که بخواهید گوش کنید. اغلب اوقات گوشکردنی که با اکراه و اجبار باشد با لذت و درک همراه نیست.
شغل و رابطه آن با گوشکردن
گاهی شغل و حرفهمان طوری است که باعث میشود به جای اینکه گوش کنیم، بیشتر صحبت کنیم. مثلا اگر فردی دارای شغل بازاریابی است یا یک دندانپزشک یا یک آرایشگر صورت، بیشتر از اینکه گوش کند، حرف میزند. مریم دختر خوش اخلاقی است. در جمع همیشه دوست دارد سکاندار باشد. به هیچ کس فرصت حرف زدن نمیدهد. سارا دوست صمیمی او از او میخواهد در رفتارش تجدید نظر کند. مریم بعد از کمی ناراحتی به این نتیجه میرسد که چون او متخصص بهداشت دهان و دندان است و مدام دستش داخل دهان دیگران است، بیشتر حرف میزند و به نوعی آدمها با دهانهایی درگیر، کمتر سخن میگویند و مجبور هستند به گفتههای او گوش کنند.
گوشکردن و ارتباط غیرکلامی
از قدیم گفتهاند، آدم عاقل کسی است که هم با گوش و هم با چشم خود گوش کند.
در زمان گوشکردن اگر حواس خود را معطوف کسی کنیم که صحبت میکند و با دقت تمام به حرفهای او گوش دهیم، علاوه بر کلمات و جملات او خیلی چیزهای دیگر را نیز میشنویم؛ ما در این زمان میتوانیم به احساسات و عواطف وی پی ببریم و در روح او نفوذ کنیم. شاید بتوان گفت تماس چشمی مهمترین عامل تعیینکننده در خوب گوشکردن است و این امر نشان میدهد ما با جدیت و علاقه به صحبت وی گوش میدهیم. در این میان بهعنوان یک شنونده خوب سعی کنیم ضمن اینکه جذب گفتههای گوینده میشویم آنها را با دانش قبلی خود ربط دهیم.
پس یادتان باشد، زندگی کردن شبیه مدرسه رفتن است. با دقت گوش کنیم، ممکن است یک روز از اطلاعاتی که به ما دادهاند امتحان بگیرند. در بسیاری از زمانها پیش میآید که نمیتوانیم پاسخ گوینده را بدهیم در این زمان معمولا پیش خود میگوییم: وای فکر میکنم، نشنیدم چی گفت! حال که به پایان مطلب رسیدید آیا واقعا شنیدید من چه گفتم!