اعضای این باند زمانی دستگیر شدند که ماموران گشت کلانتری 119 تهران ساعت 2:30 بامداد 28 مرداد، در نزدیکی میدان آزادی به یک خودروی پرشیا که 3 مرد و یک زن سرنشینان آن بودند، مشکوک شدند. با فرمان ایست پلیس، خودروی پرشیا در کنار خیابان توقف کرد و ماموران به بازرسی داخل آن پرداختند. با کشف تعدادی چاقو و قمه از داخل ماشین، تمامی سرنشینان پژو که احتمال میرفت دزدان زورگیر باشند به پایگاه پنجم پلیس آگاهی تهران انتقال یافتند و بازجویی از آنها شروع شد.
زورگیر سابقهدار
در همان بررسیهای اولیه مشخص شد یکی از متهمان به نام فرهاد از سارقان سابقهداری است که پلیس از مدتها قبل در تعقیب او بوده است. این مرد در جریان بازجوییها مدعی شد با همدستی دیگر متهمان دستگیر شده، باند زورگیری راهانداخته و به بهانه مسافرکشی دست به سرقت اموال مردم زده است.
او به ماموران گفت: در همه سرقتها همسرم مرجان نیز همراه ما بود. من و او در قسمت عقب ماشین مینشستیم و 2 عضو دیگر باند هم نقش راننده و مسافر را بازی میکردند. وقتی طعمهمان را کنار خیابان شناسایی میکردیم، مقابلش توقف میکردیم.
او هم با دیدن مرجان که کنار من روی صندلی عقب نشسته بود، مطمئن میشد که همه ما مسافر هستیم و سوار ماشین میشد اما به محض سوار شدن، ما چاقویمان را زیر گلویش میگذاشتیم و همه اموالش را سرقت میکردیم.
بعد از اعترافات فرهاد، تعدادی از افرادی که در تاریکی شب بهعنوان مسافر سوار خودروی پرشیا شده و طعمه زورگیران خشن قرار گرفته بودند به اداره آگاهی دعوت شدند و به محض مشاهده اعضای باند، آنها را بهعنوان سارق اموالشان شناسایی کردند.
پرستار سارق
تحقیقات برای شناسایی تمامی مالباختگان ادامه داشت که با مراجعه مردی به اداره آگاهی راز یکی دیگر از سرقتهای فرهاد و مرجان فاش شد. شاکی که ادعا میکرد این زوج با تهدید او همه پولهایش را دزدیدهاند، به ماموران گفت: چندی پیش برای مراقبت از مادر پیرم اقدام به چاپ آگهی استخدام پرستار کردم. همان روز این زن(مرجان)، با من تماس گرفت و مدعی شد به خاطر مشکلات مالی نیاز شدیدی به این کار دارد. من هم قبول کردم و وی مراقبت از مادرم را بر عهده گرفت.
شاکی ادامه داد: 3 هفته از شروع به کار مرجان گذشته بود که با من تماس گرفت و گفت که مادرش نیاز به عمل جراحی دارد. برای همین از من خواست نخستین حقوقش را بهصورت کامل پرداخت کنم. من که در این مدت از کار او راضی بودم، برای پرداخت حقوقش به مقابل خانه مادرم رفتم اما وقتی در کیفم را باز کردم که حقوق مرجان را بدهم، وی چشمش به چکپولهایی افتاد که داخل کیفم بود.
من آن روز بیش از 30 میلیون تومان پول شرکت در داخل کیفم بود و مرجان به محض مشاهده آنها چاقویی زیر گلویم گذاشت و تیغه آن را طوری فشار داد که احساس کردم اگر به حرفش گوش نکنم، مرا خواهد کشت. این زن بعد از سرقت کیفم پا به فرار گذاشت و بعد از سوارشدن به یک پژو پرشیا، متواری شد.
شکایت مادر زن
درحالیکه مرجان و فرهاد به سرقت میلیونی تحت پوشش پرستار اعتراف کرده بودند، این بار شاکی تازهای به اداره آگاهی مراجعه کرد. این فرد کسی نبود جز مادر مرجان که از دامادش شکایت داشت. این زن به ماموران گفت: وقتی مرجان و فرهاد با هم ازدواج کردند، با خبر شدیم که دامادمان، زن و بچه داشته است. او این مسئله را از ما مخفی کرده بود و برای همین از دخترمان خواستم از وی طلاق بگیرد اما او از این کار خودداری کرد و ما هم هر دوی آنها را طرد کردیم.
وی ادامه داد: چند ماه قبل وقتی مقابل در پارکینگ خانهام، داخل ماشین نشسته بودم، ناگهان فرهاد سوار خودرو شد و با تهدید چاقو 400 هزار تومان پول نقد مرا دزدید و فرار کرد. بعد از آن تصمیم داشتم از وی شکایت کنم ولی او روز بعد از سرقت به مقابل خانه ما آمد و بعد از شکستن شیشه پنجرهها، تهدیدکرد اگر شکایت کنم، دخترم را میکشد. من هم از ترس شکایت نکردم تا اینکه باخبر شدم که او و دخترم دستگیر شدهاند.
سرهنگ کارآگاه علیاکبر اسدی، رئیس پایگاه پنجم پلیس آگاهی تهران، با بیان این خبر گفت: هر سه متهم مرد این پرونده از مجرمان سابقهدار هستند. مالباختگانی که توسط سرنشینان یک دستگاه پرشیا هدف زورگیری قرار گرفتهاند میتوانند برای شناسایی متهمان و شکایت از آنها به پایگاه پنجم پلیس آگاهی تهران مراجعه کنند.