این برنامه از سری برنامههایی است که سرای اهل قلم تقریبا هر روز برگزار میکند و در آن، یک مجری و 2 کارشناس برای جمعیتی که به ندرت به 40 نفر میرسند، سخن میگویند. به جز این، تقریبا هیچ خبری از بزرگداشت مولوی نیست.
همزمان، ترکیه که مولانا محمد بلخی را مولانا محمد رومی مینامد و تمام تلاشش را برای ثبت نام این شاعر و اندیشمند بزرگ ایرانی در فهرست بزرگان خود به کار میگیرد، طبق روال هر سال، برنامههای مفصلی دارد؛ البته نه الزاما مطابق تقویم ما و نه الزاما همانطور که ما بزرگداشت برگزار میکنیم.
ترکیه بیش از آنکه به مردم کشور خود بیندیشد، به رفتارهای جهانی فکر میکند تا در اذهان عمومی همه مردم دنیا و بهویژه سازمانهای بینالمللی نظیر یونسکو و شخصیتهای بزرگ فرهنگی - سیاسی ، مولانا آرامآرام بهعنوان شاعری ترک شناخته شود؛ همانطور که نسخههای مثنوی معنوی را به زبانهای مختلف، از جمله ایتالیایی ترجمه کرده و به شخصیتهای مؤثر جهان در دیدارهای رسمی و بزرگ، تقدیم میکند.
علاوه بر این، شهرداری قونیه، همان جایی که مولانا از بد حادثه به خاک سپرده شده و سبب ادعای بزرگ ترکیه است، نسخههایی از مثنوی را برای ملکه اسپانیا و ولیعهد بریتانیا نیز فرستاده است. گناهش به گردن آنها که میگویند؛ میگویند در این ترجمهها، گاه و بیگاه دستی هم میبرد و لابهلای اشعار، اصطلاحات و مصرعهای ترکی نیز اضافه میکند... .
البته تکرار، هر پدیدهای را به مرور مسخ میکند و تقویم، نماد تکرار است. وقتی هر سال به هشتم مهر میرسیم و هر سال باید درباره مولانا کنفرانس و سخنرانی بگذاریم و هر سال چهرههای مشخصی را به برنامههای مشخصی دعوت کنیم تا حرفهای مشخصی را تکرار کنند، شاید عجیب هم نباشد که هرچند سال یکبار، همه را حذف کنیم. بهویژه آنکه در یک چشمبرهمزدن، یکسال میگذرد و دوباره هشتم مهر است و دوباره مولانا... شاید راه حل، در شیوه برگزاری بزرگداشتها باشد.
شاید بهجای سخنرانی و میزگرد، لازم است کارهای دیگری را با کارشناسی و بررسی تجربه دیگران در موارد مشابه، در دستور کار قرار دهیم. از جمله این برنامهها، ساخت فیلم و سریال است؛ همانطور که ما برای شخصیتهای فرهنگی - مذهبی تاکنون فیلمها و مجموعههای تلویزیونی ساختهایم.
در این موضوع، شاید ساخت فیلم و مجموعه برای مولانا که دیگران همه توانشان را برای مصادرهاش به کار گرفتهاند، ضرورت بیشتری داشته باشد چرا که اینجا سرعت عمل بسیار مهم است. ترکیه پیش از آنکه ما به فکرمان برسد، قصد دارد فیلمی به نام «بشنو ازنی» درباره زندگی مولانا بسازد. در ساخت این فیلم هم نگاه جهانی دارد و تنها به درون کشور خود نگاه نکرده است تا جایی که «ژاک دشام» را برای کارگردانی این فیلم به کار گرفته است. ژاک دشام یک کارگردان کاملا شناختهشده فرانسوی است.
او در سال ١٩٩٦ جایزه بهترین فیلم اول را از جشنواره ونیز گرفته و از همان زمان، به چهرهای جهانی تبدیل شده است. به جز این، آنها یک شرکت قطری را نیز برای حمایت مالی از این پروژه وارد ماجرا کردهاند و نوشتن فیلمنامه را نیز به «مظفر علی»، کارگردان سرشناس هندی و «دیوید وارد»، فیلمنامهنویس برنده اسکار محول کردهاند تا نخستین فیلم زندگی مولانا، یک پروژه کاملا بینالمللی، البته به نام ترکیه باشد.
امسال اما بیبرنامگی در کشور ما، بیش از هر چیز احتمالا ناشی از جشنها و برنامههای سال 86 است. سال 86 یعنی 2007، سال مولانا بود. یونسکو به پیشنهاد ترکیه و ایران، هشتصدمین سال تولد مولوی را سال مولانا نام نهاد و هم ترکیه و هم ایران، همه آنچه در توان داشتند به کار گرفتند تا مقام یکی از ستونهای پنجگانه ادبیات ایران را گرامی دارند.
این تلاشها که با حضور و مشارکت عالیترین مقامهای سیاسی2 کشور انجام گرفت، شاید تا مدتی ضرورت توجه دوباره به مولوی را از بین برده باشد تا جایی که امسال حتی مرکز مولاناپژوهی ما نیز برنامهای برای بزرگداشت مولوی تدارک ندیده است. این مرکز که بهعنوان یکی از زیرمجموعههای مؤسسه حکمت و فلسفه راهاندازی شده است، هنوز رئیس ندارد و شاید به همین علت هم نتوانسته است برنامهریزی درستی برای امروز انجام دهد.
بد نیست بدانیم
حدود یک ماه پیش در خبری که ایسنا منتشر کرد،100 اثر ماندگار تاریخ ادبیات جهان به انتخاب مطرحترین نویسندگان حال حاضر دنیا نظیر پل آستر، اورهان پاموک، کارلوس فوئنتس و میلان کوندرا معرفی شدند که «مثنوی معنوی» مولانا جلالالدین محمد بلخی، یکی از آنها بود.