بدون تردید میزان تلاش در زمان حال، چگونگی آینده ما را میسازد. اگر فعالیتهای هدفمندی در زمان حال داشته باشیم میتوانیم آینده روشنی را برای خویش متصور شویم. در واقع آدمی با مقدار تلاشهایش در زمان حال، آینده خود را مینگارد.
وضعیت امروز، ماحصل عملکرد دیروز ماست و فعالیتهای امروز نیز چگونگی فردایمان را مشخص میکند. باتوجه به شناخت نسبی که از روحیه مردممان داریم ایرانیان پیش از اینکه آیندهنگر باشند، گذشتهگرا هستند چون در تعاملات اجتماعی به جای اینکه به آینده بپردازند بیشتر از گذشته سخن میگویند و افکار و اندیشه خویش را معطوف به خاطرات گذشته میکنند تا به طرحها و برنامههای آینده.
با تلاش ملی این عادت جای خود را به «آیندهنگری»، «آیندهپژوهی» و «آیندهنگاری» باید بدهد. با این مقدمه در خواهیم یافت که پدیدههای اجتماعی زمان حال ریشه در عملکرد جامعه در زمان گذشته دارد و میزان تلاش امروز وضعیت جامعه فردا را تعیین میکند.
جرائم اجتماعی نیز به صورت فرایندی طی سالهای متمادی شکل میگیرند و در صورت مساعد بودن شرایط پیرامونی رشدو نمو میکنند و تکثیر مییابند.
ازدیاد جرائم اجتماعی در جوامع ناسالم، هم به صورت کمی است (افزایش تعداد مجرمان اجتماعی و کاهش سن ارتکاب جرم) و هم به صورت کیفی (کثرت تعداد جرائم و تنوع و پیچیدگی آنها) به همین دلیل سیاستگذاران و برنامهریزان اجتماعی برای پیشگیری از جرایم اجتماعی جامعه فردا میبایست از امروز تدابیر لازم را فراهم کنند.
خداوند متعال برای همه بیماریهای جسمانی و روانی علائم آغازینی قرارداده تا پزشکان از علائم شروع به نوع بیماری پی ببرند و نسبت به درمان آن اقدام کنند.
پس هر نوع بیماری جسمانی و روانی از مرحله اولیه با علائم مشخصی که هشداردهنده ابتلا به نوع خاصی از بیماری است، آغاز میشود. «درد» در چنین حالتی یکی از نعمات الهی محسوب میشود؛ اگرچه تحمل درد برای بیمار عذابآور است ولی درد منشأ شروع بیماری است و پزشکان نیز به کمک درد، نوع بیماری را تشخیص میدهند و نسبت به مداوای مریض اقدام میکنند.
اگر خداوند درد را نمیآفرید آدمی با کوچکترین بیماری از پای درمیآمد، چون فرد در حالت بیماری دردی ندارد و به ظاهر احساس سلامتی میکند در حالیکه بیماری آن را از درون تخریب میکند و چون هیچگونه عکسالعملی از بیمار مشاهده نمیشود، بیماری چنان پیشرفت میکند تا به مرحله بسیار حاد میرسد و حتی تا مرگ بیمار پیش میرود. جالبتر اینکه خداوند برای هر بیماری علائم چندگانهای قرارداده تا اگر یکی از علامتهای بیماری در تشخیص نوع بیماری کفایت نکند، علائم دیگری به کمک پزشک آمده و در نتیجه پزشکان از نتایج علائم متعدد و عوارض مختلف ناشی از آن میتواند به بیماری خاص پی ببرد.
همانگونه که برای امراض جسمانی آدمی علائم هشداردهنده قرار داده شده، برای موضوع مهمتر بیماریهای اجتماعی که از یک فرد شروع شده و به یک جامعه میتواند سرایت کند، علائم و نشانگرهای فراوانی وجود دارد. این علائم پیش از ابتلا به صورت اپیدمی (همهگیر) توسط طبیبان حاذق اجتماعی قابل شناسایی است.
جامعهشناسان ضمن بررسی پدیدههای اجتماعی نشانههای اولیه آسیبهای اجتماعی را درمییابند و از علائم موجود در جامعه معضلات اجتماعی در آینده را پیشبینی میکنند.
آدمی که با فطرت الهی به دنیا میآید و ظرفیت فوقالعاده هدایت به سوی تعالی و کمال در نهاد او قرار گرفته، میتواند براساس اختیار دست به انتخاب بزند، روند تربیتی متناسب بر فطرت خویش را که به مقصد خداگونه شدن است طی کند و از فطرت خویش فاصله گرفته و از حق و حقیقت الهی دور شود.
همانگونه که روانشناسان میتوانند با مطالعه دقیق روی فرد رفتار و عکسالعمل او را نسبت به پدیدههای پیرامونش پیشبینی کنند، اندیشمندان اجتماعی نیز با شناختی که از پیچیدگیهای انسان دارند میتوانند رفتارهای اجتماعی را سنجیده و مسیر حرکت آنها را بشناسند و مهمتر اینکه مقصد حرکت آتی آنها را پیشبینی کنند.
دانشمندان رفتارشناسی نیز به راحتی از کنشهای وارده، واکنشهای جوامع را که طی سالهای آینده بروز خواهد کرد پیشبینی میکنند و خط سیر حرکت جوامع بشری را تشخیص میدهند.
میزان بهرهوری از تواناییهای جوامع بشری نیز قابل شناخت و پیشبینی است. انحرافات اجتماعی در مرحله شروع در جوامع نیز با علائم فراوانی نشان داده میشود که جامعهشناسان میتوانند با شاخصهایی که در اختیار دارند فرایند فعالیتهای جامعه را پیشبینی کنند، مثلا از 10سال پیش که روند پذیرش دختران نسبت به پسران در کنکورهای سراسری افزایش یافت، بسیاری از اندیشمندان اجتماعی آن را تهدیدی برای سلامت جامعه فردا مینامیدند و احساس خطر کرده و هشدار میدادند، در حالی که بسیاری با شادمانی این مسئله را ویژگی جامعه مدنی میدانستند و نسبت به آن واکنشهای مثبت نشان میدادند و در حدود 2دهه پیش نسبت به تعیین دقیق رابطه دختران با پسران در محافل عمومی حتی در اماکن علمی، مطالبی را اعلام میکردند که اگر چنان نشود چنین خواهد شد، پس به فکر باشید تا در آینده دچار آشفتگی و پریشانی نشوید. بنابراین میتوان با ادله علمی مسائل و مشکلات اجتماعی جوامع را که میتواند طی سالهای آینده در جامعه مشاهده شود و تولید مشکل کند، پیشبینی کرد.
سیاستگذاران و برنامهریزان اجتماعی در طراحی فعالیتهای سازمانهای دولتی و نهادهای مردمی میبایست از مشاورههای علمی روانشناسان و جامعهشناسان بهرهمند شوند و با شناخت دقیق از وضع موجود جامعه به تبیین وضع مطلوب بپردازند. برنامهها و سیاستهای اجتماعی و فرهنگی را میبایست با غلبه اندیشه پیشگیرانه طراحی کنند و وضعیت جامعه فردا را با حداقل آسیبها و انحرافات رقم بزنند.
باید علائم هشداردهنده امراض اجتماعی که به وسیله اندیشمندان اجتماعی مطرح میشود جدی گرفته شود و همانگونه که برای سوانح طبیعی اتاق بحران تشکیل میشود و برای پیشگیری از حوادث ابزار و وسایل تهیه میشود، برای پیشگیری از آسیبهای اجتماعی که به مراتب مهمتر و موثرتر هستند نیز اتاق بحران تشکیل شود و ستادهای بحران اجتماعی با برنامهریزی دقیق به خنثیسازی آفتهای اجتماعی اقدام کنند. مثلا چه اشکالی دارد که همانند مانور زلزله که همه ساله در سطح مدارس اجرا میشود مانورهای عملیاتی و اطلاعرسانی از انحرافات اجتماعی نیز برگزار شود؟
ضرر و زیان آسیبهای اجتماعی به مراتب بیشتر از ضرروزیان سوانح طبیعی است. گاهی شیوع نوعی کجروی اجتماعی به مرور زمان و با سرایت به دیگران به صورت فراگیر درآمده و به عنوان یک بحران اجتماعی قربانیان فراوانی را از شهروندان میگیرد و اگر نسبت به درمان آن، بهنگام اقدام نشود تا آنجا پیش میرود که ارکان جامعه فرو ریزد و آن را به نابودی کشاند.چنانچه در تشخیص آسیبهای اجتماعی تاخیر ایجاد شود و سیاستهای پیشگیرانه به موقع به مرحله اجرا درنیاید جامعه تاوان سنگینی را خواهد پرداخت. هزینه درمان آسیبهای اجتماعی به مراتب بیشتر از پیشگیری از آنهاست و به همین دلیل هزینههای پیشگیری از وقوع جرم را نوعی سرمایهگذاری تلقی میکنند.
اگر بلافاصله پس از تشخیص علائم اولیه بروز آسیبهای اجتماعی اقدامات پیشگیرانه اجتماعی آغاز شود، یقینا سریعتر شاهد بهبود و درمان بیماری اجتماعی خواهیم بود. ولی اگر نسبت به اقدامات پیشگیری تعلل شود یا به هشدارهای دانشمندان اجتماعی در خصوص بروز انحرافات اجتماعی توجه نشود، این غفلت عوارض بسیار مهیبی را به دنبال خواهد داشت که جبرانناپذیر است.
اشتباه پزشکی، جان یک فرد را به خطر میاندازد ولی قصور نسبت به تذکر طبیبان اجتماعی، روح و جان جامعه را به نابودی میکشاند و حیات اجتماعی را تهدید میکند و امنیت اجتماعی سلب میشود و هراس اجتماعی جامعه را فرا میگیرد و بیاعتمادی اجتماعی شایع میشود، نشاط اجتماعی جای خود را به غم و اندوه میدهد و افسردگی و استرس اجتماعی، سرمایههای معنوی را به یغما میبرد و رشد و تعالی به رکود و عقبماندگی تبدیل میشود. در جامعه ناسالم آسیبهای اجتماعی رشد فزایندهای پیدا میکند و با افزایش آمار بزهکاری جرایم اجتماعی نیز رو به فزونی نهاده و هرگونه بیتوجهی به آنها جامعه را به باتلاقی تبدیل میکند که ادامه حیات را برای شهروندان غیرممکن میسازد.
اگر هنگام مشاهده علائم امراض اجتماعی به تذاکرات اندیشمندان اجتماعی توجه نکنیم یقینا خیانت نابخشودنیای در حق جامعه روا داشتهایم.سهلانگاری مدیران سازمانهای دولتی و مسئولان نهادهای مردمی نسبت به نهیب دانشمندان اجتماعی در خصوص شیوع جرایم اجتماعی، شکست ارزشهای اجتماعی و سپس مرگ معنویت را در جامعه به دنبال خواهد داشت. وقتی سیگنالهای خطر و سنسورهای بحران در خصوص انحرافات اجتماعی به صورت موجهای الکترومغناطیسی روشن میشود و المانهای شروع بحران رخ مینماید، میبایست با جدیت برنامههای پیشگیری از آسیبهای اجتماعی طراحی شود و برای اجرای آنها از همه ظرفیتهای اجتماعی بهره گرفت.
زمانی که غریو وحشتناک کجروی اجتماعی به گوش میرسد، میبایست با بسیج عمومی و کاربست همه سرمایههای اجتماعی برای درمان بیماری اجتماعی و حذف بحران اقدام به فعالیتهای بازدارندگی کرد و مانع از افزایش آسیب شد و جامعه را از لوث وجود بزهکاران پاک کرد تا بیماری درمان یابد. با عنایت به اینکه درمان امراض اجتماعی تقدم بر درمان امراض فردی دارد و پیشگیری از وقوع جرم بر پیشگیری از بلایای طبیعی ارجحیت دارد، باید با تغییر و تحولات همهجانبه در برنامهها و سیاستهای سازمانهای دولتی و نهادهای مردمی به تغییر نگرش افکار عمومی در زمینه پیشگیری از وقوع جرم پرداخت تاپیشگیری از آسیبهای اجتماعی به صورت همگانی انجام شود.
* کارشناس مسائل اجتماعی