ساعتی نگذشت که پسرکی دسته گل را دید. آن را برداشت و در لیوان آب گذاشت. ساعتی بعد به عیادت مادر بیمارش رفت. اتاق بیمارستان پر از بوی خوش گلها و لبخند زیبای مادرشد.
مصطفی چترچی
گلهای زیبا برای دسته گل خواستگاری تزئین شده بودند، اما هنگامی که به خواستگار جواب رد دادند دسته گلاش را هم اندکی بعد پشت در خانه انداختند؛ گلها بعد از چند ساعتی همه سر بهزیر شدند.
ساعتی نگذشت که پسرکی دسته گل را دید. آن را برداشت و در لیوان آب گذاشت. ساعتی بعد به عیادت مادر بیمارش رفت. اتاق بیمارستان پر از بوی خوش گلها و لبخند زیبای مادرشد.
مصطفی چترچی