تاریخ انتشار: ۱۶ دی ۱۳۸۵ - ۰۴:۲۳

گروه شهری: نتایج تحقیقات جامعه‌شناسان شهری نشان داده که میزان تعلق اجتماعی شهروندان ضعیف است و شهروندان نسبت به محیط زندگی خود احساس تعلق و یگانگی ندارند.

ساختار زندگی شهری شرایطی را ایجاد کرده که منافع عمومی در مقابل منافع شخصی رنگ باخته است. فردی که از روستا به شهر مهاجرت می‌کند، بعد از اقامت به‌عنوان شهرنشین محسوب می‌شود، اما هنگامی که با قوانین و مقررات و مناسبات محیط جدید آشنا می‌شود، آن را پذیرفته و قواعد آن را رعایت نماید شهروند خواهد شد.

 گسترش شهرها در نتیجه افزایش جمعیت و مهاجرت از روستاها پدید آمده است، همچنین مهاجرت از روستا به شهر باعث تراکم جمعیت شهر می‌شود و این در حالی‌است که مهاجران وارد شده به شهر با اوضاع و احوال زندگی شهری خو نگرفته‌اند.

روند سریع انتقال جمعیت از روستا به شهر در برخی شهرها با ایجاد منابع و امکانات کافی شهری مانند مسکن، آب، برق و...  همراه نبوده است و کمبودهایی احساس شده است. از طرف دیگر افزایش جمعیت، گسترش فیزیکی شهر را در پی داشته و ارائه خدمات شهری را مشکل کرده است.

بدین ترتیب مشکل مسکن، کمبود فضای سبز کافی، آلودگی هوا ناشی از تردد  اتومبیل‌ها، حاشیه‎نشینی و بیکاری، از جمله عوامل نارضایتی شهری است.

از سوی دیگر آگاهی از نیازها و مسائل مردم و بررسی نگرش آنان در میزان نقشی که می‌توانند در رفع مشکلات شهری داشته باشند، زمینه مساعدی برای برقراری ارتباط منطقی و صحیح بین نهاد خدمت‌رسان به شهروندان و خود شهروندان فراهم ساخته و اعتماد میان شهروندان و مدیریت شهری برقرار می‌شود.

 مشـــارکت شهروندان در مدیریت شهری می‌تواند  در تأمین منابع  اقتصادی، کاهش هزینه خدمات، افزایش انسجام اجتماعی، کاهش آسیب‌ها و تنش‌های ناشی از زندگی شهری و رضایت شهروندان مؤثر باشد.

بدین ترتیب اگر  بررسی نگرش شهروندان از مشارکت در مدیریت شهری بعنوان هدف اصلی قرار گیرد، مشارکت فرآیندی توصیف شده است که توسط آن مردم می‌توانند خود را سازمان دهند و از طریق آن در فعالیت‌های توسعه محلی اظهار نظر کنند، همچنین روابط اجتماعی و تعامل‌ها یکی از عوامل مهم در ایجاد احساس تعلق عنوان شده بطوری که تعامل اجتماعی خمیرمایه هسته مرکزی گروه یا اجتماع را تشکیل می‌دهد و در شکل گیری جمعی متشکل از افراد، نقش برجسته‌ای ایفا می‌کند.

از این رو مدیریت شهری در صورتی می‌تواند موفق باشد که از پایین‌ترین سطح تا بالاترین سطح در آن مدیریت کلان شهری، مدیریت شهری - مناطق شهری - نواحی شهری و محلات شهری به عنوان لایه‌های سیاست‌گذاری و تصمیم‌گیری وجود داشته ‌باشد.
در این میان بحث مشارکت از نظر کیفیت و کمیت مطرح است.

 در نظام مدیریت مردمی، هدف این است که همه حضور داشته باشند، همه عناصری که در مدیریت شهری مؤثر هستند باید بتوانند به سهم خود در این امر مشارکت کنند از جمله عناصر دولتی، محلی، بخش خصوصی و...

راه حل مناسب در پدید آمدن حرکت‌های اجتماعی باید با مشارکت محله‌ها صورت گیرد، در حقیقت باید سازمان‌های مشارکتی در واحد محله شکل بگیرد و عزم ملی با حرکت‌های اجتماعی پیوند بخورد.

هنگامی که شهروندان نسبت به محیط اجتماعی خود احساس تعلق نمایند، شرایط لازم برای اجتماعی اخلاقی فراهم می‌شود و با افزایش تعلق اجتماعی مشارکت اجتماعی نیز افزایش می‌یابد.

در واقع می‌توان گفت ارتباط معنی‌داری بین میزان توانایی شهروندان برای کنش‌های مشارکتی در امور شهری و میزان مشارکت آنها وجود دارد. بر این اساس هر قدر شهروندان احساس قوی‌تری برای فعالیت‌های مشارکتی خود داشته‌باشند به همان نسبت بر میزان مشارکت آنها افزوده خواهد شد.

در این میان آمارهای جهانی نشان می‌دهد مردان بیشتر از زنان مشارکت دارند، تحصیلکرده‌ها بیشتر مشارکت دارند، شهرنشینان بیش از روستائیان، افراد سنین 35 تا 55 سال بیش از جوانترها، متأهلین بیش از مجردین و ساکنین قدیمی محله بیش از تازه واردین، مشارکت دارند.

بسیاری از جامعه‌شناسان شهری بر این باورند که دلایل اصلی پایین آمدن مشارکت شهروندان در اداره شهر با موضوع تعلق خاطر آنها با شهر ارتباط معنا داری دارد.
یکی از دلالی اصلی این که بر اساس نتایج به دست آمده از تحقیقات جامعه‌شناسان شهری؛ میزان تعلق اجتماعی شهروندان ضعیف است، آن است که تهران بیش از آنکه دارای شهروند باشد،‌ افراد شهرنشین دارد.

چنان که در سطور پیش نیز اشاره شد فردی که از روستا به شهر مهاجرت می‌کند، بعد از اقامت به‌عنوان شهرنشین محسوب می‌شود، اما هنگامی که با قوانین و مقررات و مناسبات محیط جدید آشنا می‌شود، آن را پذیرفته و قواعد آن را رعایت نماید شهروند خواهد شد و چنانچه نسبت به آن احساس تعلق نماید، منافع عمومی برای او به اندازه منافع فردی اهمیت می‌یابد و در این شرایط مشارکت اجتماعی در امور شهری خواهد داشت.

 بنابر آن بهتر است با افزایش برنامه‌های آموزش فرهنگی و اجتماعی، حقوق زندگی شهری به شهروندان شناسانده و زمینه مشارکت اجتماعی آنان در مدیریت شهری فراهم شود.
نزدیک‌ترین مفهومی که از مشارکت اجتماعی در ذهن مردم ایجاد می‌شود، مشارکت در رعایت قوانین و مقررات شهری و مشارکت در ارائه کمک فکری است و دورترین مفهومی که از مشارکت در ذهن افراد ایجاد می‌شود، مشارکت عملی و اجرایی است.


در حقیقت شهروندان در اموری که جنبه قانونی پیدا می‌کند  و جزء الزامات زندگی شهری است (نظیر رعایت قوانین و مقررات شهری) و نیز در اموری که آسانتر است (ارائه پیشنهاد و نظر) آمادگی بیشتری برای مشارکت دارند.