گرچه از هنگام پیدایش انسان در کره زمین اکثریت افراد در محلهها، دهکدهها و شهرکها و بافتهای جمعی میزیستهاند اما با فرا رسیدن سال ۲۰۰۰ و بویژه دو دهه پایانی قرن بیستم میلادی زمان وقوع دو رخداد جهانی و مهم در سالنامه حیات بشری است.
یکی از این دو رخداد شهری شدن جهان و دیگر ظهور شهرهای جهانی است. امروز نیمی از جمعیت شش میلیاردی جهان ساکن شهرهایند. اکثریت جهان و زمین رفته رفته به شهر تبدیل میشود.
در سال ۱۸۰۰ تنها سه درصد جمعیت جهان در شهرها میزیستند، در سال ۱۹۵۰ این میزان به ۲۹درصد رسید و در سال ۲۰۰۰ این میزان به پنجاه درصد رسیده است، این در حالی است که سازمان ملل متحد هشتاد درصد رشد جمعیت دهه آینده را مربوط به شهرها میداند نه روستاها. مسلماً آنچه درخصوص توسعه و گسترش شهر و شهرنشینی اتفاق افتاده در طول تاریخ بشر بیسابقه بوده است.
در حال حاضر ۲۳ شهر جهان ۱۵ میلیون نفری هستند. از این تعداد ۱۸ شهر در کشورهای رو به توسعه قرار دارند و جمعیت این گونه شهرها از حدود ۱۰۰ کشور کنونی عضو سازمان ملل بیشتر است. برپایه «برنامه توسعه سازمان ملل متحد» در سال ۱۹۶۰ تنها ۹ شهر با جمعیت بیش از ۴ میلیون نفر در کشورهای رو به توسعه وجود داشته که در سال ۱۹۸۰ به ۳۵ شهر رسید و در سال ۲۰۰۰ به ۵۰ شهر و در سال ۲۰۲۵ به ۱۱۴ شهر خواهد رسید.
براساس آمار در سال ۱۹۸۵ در کشورهای رو به توسعه ۱۴۶ شهر با جمعیت بیش از یک میلیون نفر وجود داشته است. این روند و جهش بیسابقه یعنی اجتماعی بشری حکایت از تبدیل شدن روستاها به شهرها و تبدیل شهرها به کلانشهرها است. به هر حال روند شهری شدن اجتماع بشری به علاوه جهانی شدن اقتصاد، پدیده کلانشهرها را پیش آورد که خود این پدیده در مسیر تحولات هزاره سوم دارای چالشها و بحرانهای جدی باشد.
افزایش فقر در شهرها، دسترسی ناکافی به مسکن و خدمات اصلی شهری، گسترش زاغه نشینی و مسکنهای غیرقانونی، سیستم حمل و نقل ناکافی، بیگانگی شهروندان، رقابت شغلی و اقتصادی نابرابر، نارسایی امکانات اصلی شهر، ویرانی محیط زیست، آلودگی هوا، تراکم جمعیت، ناکافی بودن خدمات بهداشتی اصلی و آب و بحرانهای اجتماعی از جمله مواد مخدر و... از چالشهای پیش روی کلانشهرها هستند.
امروزه هر شهر «جهان اولی» در دل خود یک شهر «جهان سومی» دارد که با مشکلات آلودگی محیط زیست،بیکاری، ازدحام جمعیت، گرسنگی، بیماری، سوءتغذیه و مرگ و میر کودکان به میزان زیاد دست به گریبان است.
از طرف دیگر در هر شهر «جهان سومی» یک شهر «جهان اولی» و پیشرفته که دارای کلاس جهانی ارتباطات و تکنولوژی باشد وجود دارد و این حکایت از شکاف بزرگ و چالش اساسی است که میان این دو جهان وجود دارد.
امروزه در روند شهری شدن دنیا به علت سرعت روند شهرنشینی در آفریقا، آسیا و آمریکای لاتین بیشتر شهرداریها فاقد منابع مالی و سازمانی برای ارائه خدمات اصلی شهریاند و سرمایهگذاری بیشتر به محلههای پردرآمد و متوسط اختصاص داده شده است.
این در حالی است که فقرا به حال خود رها شده و برای ادامه حیات خود به مکانیسمهای غیررسمی رو میآورند و خارج از قوانین و ضوابط و استانداردها برای خود سرپناهی و زاغههایی میسازند. براساس برآوردهای رسمی ۳۰ تا ۵۰ درصد سکنه بیشتر شهرهای بزرگ آسیا در چنین شرایطی زندگی میکنند. در هر صورت علاوه بر چالشهای برشمرده در بالا میتوان موارد ذیل را نیز به عنوان نگرانیها و چالشهای کلانشهرها برشمرد.
۱ - حفظ و توسعه بهداشت انسان و رسیدگی به مشکلات بهداشت شهری
۲ - کنترل بیماریهای مسری
۳ - حفاظت از گروههای آسیبپذیر
۴ - فقر و بررسی راههای مبارزه با فقر شهروندان
۵ - تهیه منابع مالی مکفی برای اداره شهر
۶ - چالشهای اجتماعی
۷ - بحران زیست محیطی و آلودگی هوا
۸ - تدارکات سرپناه و بهبود مدیریت اسکان شهروندان
۹ - تسهیل حمل و نقل عمومی و درون شهری
۱۰ - مدیریت و توسعه هماهنگ منابع آب
۱۱ - تغییر الگوی مصرف شهری
۱۲ - سیستم روان و فنی حمل و نقل درون شهری
۱۳ - پایداری کالبدی- اقتصادی- اجتماعی و حمل و نقل
کلانشهرها برای کسب جایگاه رفیع خود در فرآیند جهانی شدن و زنده ماندن در برابر تحولات پرشتاب قرن ۲۱ راهی جز تکیه بر مشارکت آگاهانه شهروندان و به ویژه تشکلهای غیردولتی و داوطلب ندارند. فرآیندی که در آن شهروندان با سهیم شدن در تصمیمات اثر گذار بر زندگی خود و جامعه شهری و با درک حقوق شهروندی و با شناخت و فهم از مسئولیتپذیری جمعی و گروهی، هزینههای اداره شهر را کاهش و بر تواناییهای مدیریت کلانشهر خواهند افزود.
این بدان معنی است که مدیریت کلانشهرها بر محور سیاست تمرکز زدایی و ایجاد دموکراسی در مدیریت امکان پذیر است. تمرکز زدایی و معطوف شدن به انرژی پایان ناپذیر شهروندان و پذیرش سازمانهای غیردولتی به عنوان شریک و نه رقیب از جمله استراتژیهای ضروری و انکار ناپذیر برای مدیریت شهری آینده است.
علاوه بر این جایگاه آموزش مستمر و جریان دانایی و به هنگام بودن پیکر مدیریت شهری به دانش و درک جدید و بکارگیری نخبگان و دانشگاهیان یک ضرورت حیاتی و اجتناب ناپذیر است.