هم امکانات در سطح کلان داریم و هم کمبود همان امکانات را در واحدهای تولیدی خود تجربه میکنیم. نقدینگی جامعه، متأثر از سیاستهای نادرست متخذه در طی سالهای متمادی تا همین هفتهها و روزهایی که در آن بهسر میبریم، سر از تولید درنمیآورد و بازارهای مالی و فعالیتهای مطمئنتر و کمخطر را آماج حضور خود قرار میدهد. بازار سکه را متأثر میکند تا سود مطمئن خود را کسب کند و سپس سر به بازارهای ارز، مسکن و... میزند و بهمثابه بازیهای مشهور به «بزنودررو» تلاش میکند بدون تلاش و کار و مرارت، عایدی غیرمتناسب با بازدهیهای معمولی سرمایه را در زمان اندک و با خیال راحت تحصیل کند و خیمه سرمایهگذاری خود را در مسیر بادهای مخرب و توفانهای غیرمترقبه برپا نکند. بدیهی است اینگونه کنشها از ناحیه صاحبان نقدینگی، موجبات منفعل کردن یا شدن دولتها را هم فراهم کرده، فرصت تأمل و برنامهریزی و تدبیر را از آنان سلب میکند و واکنش روزمرگی را سرنوشت محتوم آنان میسازد.
آسیبشناسی این پدیده ناخوشایند در اقتصاد ایران، از آن جهت نتوانسته است به درمان رنج و رفع مشکلات ناشی از آن منجر شود که از آسیب بهعنوان سیاست و تدبیر و درمان استفاده شده است. یعنی بهجای آنکه معلول شناسایی شده و از آن طریق به علت پرداخته شود، معلول را مورد ملاحظه قرار داده و در عین حال، درمانی از جنس معلول برای رفع مشکل ارائه شده است. معنای این کلام آن است که جامعه ما از آن جهت به مشکلات ناشی از جابهجایی و مکان به مکان شدن نقدینگی بخش خصوصی مبتلا شده است که روحیه فردگرایی و جستوجوی صرفا منفعت مادی و لزوم بهرهمندی غیربهینه حداکثری از حداقل منابع و امکانات را پیشه خود قرار داده است.
این شرایط، ملازمهای با رعایت وظایف و تکالیف اجتماعی در خدمت تولید ندارد و خود عامل تحقق سفتهبازی در بازارهای مالی، پولی، مسکن و... است. در مجموع سیاستها بدینترتیب بهجای خاموش کردن موتور فعال کارکرد مخرب نقدینگی و جهتدهی کارکرد آن به بخشهای واقعی و مولد، در عرصه تصمیم و عمل روح فردگرایی و لزوم عنایت به تحصیل ثروت و درآمد را بدون ملاحظه نظام اخلاقی و ارزشی وجهه همت خود قرار داده است. به عبارت دیگر ما بر آن هستیم که فعالیتهای اقتصادی انسان، در چارچوب یک نظام اقتصادی مستظهر به نظامی ارزشی، شکل گرفته و سامان مییابد. اما چنانچه نظام ارزشی مورد حمایت جامعه، بر متغیرهای ارزشی محیطی نامأنوس جامعهای متفاوت شکل داده شود و ارزشهای مبتنی بر اصالت فرد و اصالت سود و اصالت تراکم سرمایه بر ذهنیت صاحبان پسانداز و فعالان اقتصادی به حاکمیت نشانده شود در آن صورت نباید انتظار داشت که سفتهبازی و بورسبازی محصول حتمی چنین نظامی نباشد که گفتهاند از کوزه همان برون تراود که دراوست.