تاریخ انتشار: ۱۵ مرداد ۱۳۹۰ - ۰۶:۴۰

فاطمه باباخانی: سفر به مقصد جنگل ابر را روز پنجشنبه نهم تیر ماه آغاز کردیم. پیش از سفر در گفت‌وگو با فعالان محیط‌زیستی شاهرود شنیده بودیم که پایان هفته‌ها این جنگل پذیرای انبوه گردشگران است اما آنچه دیدیم فراتر از چیزی بود که به ذهن می‌آمد.

پیش‌ترها به ابر که می‌آمدیم جز موتور و ماشین‌های شاسی بلند و مینی‌بوس که به زحمت تا نقطه‌ای می‌آمد، هیچ وسیله‌ای به میانه‌های این جنگل نمی‌رسید، همین بود که وقتی جلوی مینی بوس خودمان اتوبوس کولردار را دیدیم به حساب ناآشنایی‌شان با منطقه گذاشتیم اما گویا ناآشنایی ما بیشتر از تورهای گردشگری‌ای بود که فوج‌فوج ابر را برای پایان هفته خود برگزیده بودند.
جای‌جای مسیر ماشین‌های کوچک و اتوبوس‌ها پارک کرده بودند و مردمی که هر کدام برای یافتن هیزم اطراف خود را می‌گشتند.

طبیعی است وقتی این همه گردشگر هر هفته به منطقه‌ای وارد شوند تا اعماق جنگل تکه چوبی پیدا نمی‌شود، همین مسئله موجب می‌شود هر خانواده با تبری به جان درختان کنار جاده بیفتد، به اینها اضافه کنید میزان زباله‌ای که از هر فرد به این تخریب‌ها افزوده می‌شود. تلاش نکنید با فریاد زدن مانع قطع درخت و رها‌کردن زباله در جنگل شوید هر چقدر فریاد بزنید جز انعکاس صدای خودتان چیزی نمی‌شنوید. با یکی از گشت‌های محلی که صحبت می‌کنیم می‌گوید تا چندی قبل شرکتی برای جمع‌آوری زباله قرارداد بسته بود اما پس از مدتی این قرارداد از سوی مسئولان دولتی منحل اعلام شد و اکنون کسی نیست که مسئولیت جمع‌آوری زباله را از جنگل ابر برعهده داشته باشد. درخت‌ها آرام‌آرام قطع می‌شوند، گوسفندان بوته‌های جدید را از بین می‌برند و زباله‌ها ذره‌ذره از کنار جاده به اعماق جنگل می‌روند.؛لازم نیست خودتان را نگران کنید آتش بازی شب‌های ابر پابرجاست. صبح‌ها تورها شما را به جایی می‌برند تا ابرها را ببینید.

بگذار نسل بعد از ما هر چه می‌خواهند به پیشینیان‌شان بگویند. به خاطر می‌آورم در همایش آب پاک که اسفند ماه گذشته در دانشگاه شهیدعباسپور برگزار شد، معاون وزیر نیرو از انسان به‌عنوان مهم‌ترین آلاینده‌ آب‌ها نام برد اما مسئولان دولتی گویا از یاد برده‌اند که یکی از مسئولیت‌های این سازمان‌ها و وزارتخانه‌ها محافظت است نه ارائه آمار از تخریب‌ها! حداقل زمینه حفاظت از طبیعت را برای سازمان‌های غیردولتی فراهم کنید تا آنان راه‌حلی برای این مشکل بیابند.

در جمع همسفرانمان به ابر شماری از دوستان معلول هم حضور داشتند. ما برای آنکه دین‌مان را به ابر ادا کنیم بروشورهایی را که پیش از سفر آماده کرده بودیم میان گردشگران پخش کردیم، زباله‌ها را تا جایی که می‌توانستیم به شاهرود برگرداندیدم و در جواب برخی که معتقد بودند با رعایت معیارهای حضور در طبیعت ازسوی یک نفر، مشکل این جنگل حل نمی‌شود، از مسئولیت اجتماعی هر فرد سخن گفتیم. نوشتن این گزارش بخش دیگری از مشق ابر ماست تا با آن بگوییم اگر سفری به ابر داشتید در میان همه خوشی‌ها و لذتی که این جنگل به شما می‌دهد، احترام به آن را از یاد نبرید. گاه آرزو می‌کنم کاش جنگل ابر هم شبیه نیاردره در منطقه تنکابن بود که هیچ‌کس جرأت ورود به آن را ندارد، به این ترتیب لااقل ابر زنده می‌ماند، بی‌جاده، بی‌زباله و بی‌وسوسه درآمدزایی.

برچسب‌ها