لیلا خانزاده*: گوگل که در سال ۱۹۹۸ توسط دو دانشجوی دکترای دانشگاه استنفورد (لری پیج و سرگئی برین) تأسیس شده و هدف و چشم انداز فعالیت خود را سازماندهی اطلاعات جهان و قابل استفاده و کاربردی کردن آنها برای تمامی مردم جهان قرار داده بود

با صرف بودجه‌ای کلان که حدود 585میلیون دلار تخمین زده می‌شود، سرویس گوگل پلاس را در 28 June سال جاری راه اندازی کرد و به این ترتیب گام‌های جدیدی را برای دستیابی به چشم انداز خود برداشت.

سرویسی که نه فقط یک شبکه اجتماعی که پروژه‌ای مهم و جاری در تمامی خدمات و سرویس‌های ارائه شده در گوگل بوده و در واقع و به قول مدیرعامل پیشین گوگل لایه‌ای اجتماعی است که در تمامی محصولات گوگل قرار خواهد گرفت.

گوگل پلاس با ارایه خدمات مختلفی از جمله یکپارچه‌سازی با سرویس‌های مختلف گوگل، مدیریت بهتر دوستان، نرم‌افزار کارآمد موبایل، یافتن ساده محتوا برای اشتراک‌گذاری، تگ کردن بهتر افراد به تصاویر، امکان مکالمه ویدیویی چند نفره و اشتراک گذری امن‌تر محتوا، در یک ماهه اول آغاز به کار خود توانست بیش از 20میلیون کاربر را که اغلب آنها نیز خارج از آمریکا بودند، به خود جذب کند. علاوه بر این، این سرویس به نحوی بر روی وب قرار گرفته که فیلتر کردن آن، به معنای خداحافظی با تمام خدمات ارایه شده در گوگل است.

به گفته بسیاری از کارشناسان با شروع به کار گوگل پلاس پروژه ورود به نسل سوم وب کلید خورده است. این نسل از وب، کاربران را، در آینده‌ای نه چندان دور به سیستم‌هایی هوشمند برای دستیابی به اطلاعات مورد نیازشان مجهز خواهد کرد که در راستای چشم انداز این شرکت خواهد بود.

به بیان دیگر رسانه‌های اجتماعی که روزی با آمدن خود نسل دوم وب را برای کاربران به ارمغان آورده بودند، امروز در حال نزدیک شدن به نسل جدیدی از وب برای سامان دادن به اطلاعات کاربران هستند که در دنیای امروز که قدرت نرم جایگاه ویژه‌ای برای خود در معادلات کشورها باز کرده و قدرت، بیش از هر زمان دیگری در دستان افکارعمومی جهانی بوده و ابزار اصلی دستیابی به آن نیز اطلاعات می‌باشد، امری ضروری به نظر می‌رسد.

اما تغییرات نسلی رسانه‌ها در کشورهای مختلف با بازتاب‌ها و عکس العمل‌های متفاوتی روبرو می‌شود. در کشور ما نیز یکی از نکات مهم در این باره، نحوه برخورد ما با این رسانه‌هاست. متاسفانه برخورد منفعلانه با رسانه‌های اجتماعی همیشه مهم‌ترین شکل برخورد ما با این نوع از رسانه‌ها بوده که نتایج آن نیز نشان می‌دهد همچون سایر موارد چون ماهواره، نه تنها ثمره سودمندی به دنیال نداشته؛ بلکه حتی توانسته است ما را از اقدام عملی فعال در حوزه تولید محتوا غافل سازد.

گرچه در اینکه رسانه‌های اجتماعی و به تبع آنها شبکه‌های اجتماعی، امروز به بنگاه‌های سود آوری برای صاحبان خود تبدیل شده و طمع بسیاری از سازمان‌های جاسوسی را برای دسترسی به حجم بالایی از اطلاعات کاربران تحریک کرده و حتی در بسیاری از موارد مورد سوء استفاده آنها نیز قرار گرفته است، شکی نیست؛ اما قطعا این را نیز باید پذیرفت که این رسانه ها به همان اندازه که از سوی ما به دید یک دشمن نگریسته می‌شوند، در صورت بهره مندی درست و تولید محتواهای جذاب، برای دشمنان واقعی ما نیز خطرناک خواهند بود. به بیان دیگر رسانه‌های اجتماعی همچون سایر تکنولوژی‌های ساخت بشر تیغی دو لبه است که نحوه استفاده و نوع نگاه ماست که سودمندی یا ضرر آن را مشخص می‌کند و درست به همین دلیل امروز مشاهده می‌کنیم که نخست وزیر انگلیس نیز از محدود کردن فیس بوک در راستای کنترل بحران در کشورش سخن می‌گوید. این در حالی است که به زعم بسیاری از ما انگلیس باید از رسانه‌های اجتماعی فقط سود ببرد.

آنچه در دنیای مجازی در حال رخ دادن است، افزایش روز به روز تعداد کاربران رسانه‌های اجتماعی است (فیس بوک بعد از چین و هند پرجمعیت ترین کشور جهان محسوب می‌شود!) و اطلاعات آنها، چه بخواهیم و چه نخواهیم از سوی شرکت‌های اداره کننده، آنالیز و کنترل شده و حتی مورد سوء استفاده نیز قرار می‌گیرد؛ اما قطعا برخورد هوشمندانه ما می‌تواند از آسیب این رسانه‌ها کاسته و حتی فرصت‌های جدیدی را پیش روی ما قرار دهد. این مهم محقق نخواهد شد مگر آنکه پیش از آنکه دیرتر شود فکری و چاره ای بیندیشیم و از برخورد منفعلانه به کاربرانی فعال و محتواساز تغییر موضع دهیم.

*داشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی - علوم و تحقیقات

برچسب‌ها