او در این سالها «یک اشتباه کوچولو»، «خانواده ارنست» و «قبـــرستان غیرانتفاعی» را جلوی دوربین برده است. یک اشتباه کوچولو، فیلمی کمدی بود که سال گذشته اکران و با استقبال قابلقبول مخاطبان روبهرو شد. خانواده ارنست که این روزها روی پرده است، در شرایط نامطلوبی اکران شده و فروشش تا اینجای کار رضایتبخش نبوده و قبرستان غیرانتفاعی در نوبت اکران بهسر میبرد. خانواده ارنست که نامش تداعیکننده کارتون خانواده دکتر ارنست است و به گفته دامادی این شباهت به زیان فیلم تمام شده، با بازی امین زندگانی، لاله اسکندری و جمشید مشایخی هماکنون روی پرده است و البته هیچ ربطی هم به آن کارتون محبوب و قدیمی ندارد. دامادی میگوید فیلمش را با دشواری ساخته و حالا حاصل زحماتش با اکران در سئانسهای چرخشی چنان که باید دیده نمیشود.
- اگر موافق باشید از چگونگی شکلگیری این فیلمنامه و جذابیتی که برایتان داشت شروع کنیم.
چندین عامل در کنار هم بود. اتفاقات و تلاطمهای اجتماعی که موجب فراموشی میهن میشود، کمتوجهی جوانان به هویت ملی، کتابی از عکسهای ارنست هولتسر، و ماندگاری شکل و شمایل بناهای حدود 400 سال پیش تاکنون و بیتوجهی به هنر و معماری ایران و ... جالب است که تکهای از گنبد مسجد امام را با وسایل امروزی بازسازی کردهاند و کاملا مشهود است گنبد خراب شده...اینها مسائلی بود که در نوشتن فیلمنامه مؤثر بودند.
- قبل از اینکه بخواهیم وارد مباحث مربوط به فیلم و قصه آن شویم در مورد انتخاب نام خانواده ارنست بگویید و شبهاتی که اطرافش بهوجود آمده است.
همیشه در شروع نوشتن فیلمنامه و داستان، تا نام را پیدا نکنم نمیتوانم بنویسم. همه چیز از نام برایم آغاز میشود. این نام هم از ابتدا روی فیلمنامه ماند. در طول اجرا به من گفتند شاید این نام برای فیلم مناسب نباشد، بهدلیل اینکه یا نام سنگینی است یا ممکن است عدهای تصور کنند فیلم خارجی است و متأسفانه در موقع اکران هم با این موضوع برخورد کردم، چراکه میدیدم کسانی میگفتند فکر کردیم فیلم خارجی است.از آن جالبتر افرادی بودند که فکر میکردند این فیلم همان کارتون خانواده دکتر ارنست معروف است؛ حالا چطور گمان میکردند میشود کارتونی که از تلویزیون پخش شده تبدیل به فیلم شود نمیدانم!؟ به صرف نام قضاوتهایی هم شد اما واقعیت این است که هرگز قصد من این نبود که بخواهم از کارتون دکتر ارنست سوءاستفاده بکنم و انتخاب این نام با توجه به آنچه گفته شد، به زیان فیلم هم تمام شد.
- نوشتن فیلمنامه این فیلم چقدر زمان برد؟
خانواده ارنست یکی از دشوارترین فیلمنامههایی بود که نوشتهام. با وجود اینکه تجربه این کار را زیاد داشتم و دستم برای نوشتن تند است اما مجبور شدم آن را 11 بار بازنویسی کنم. چند بازنویسی بنا به خواست فارابی انجام شد، به بهانه اینکه در ساخت کمک کنند که هرگز نکردند، بعضی به واسطه مطالعه دوستانم بود و بعضی به سلیقۀ خودم. تا زمان نهایی همواره مشغول بازنویسی بودم و حتی بخشهایی از مونولوگهای ماریا پس از ساخت عوض شد.
- در مورد قسمتهایی که مربوط به ماورا میشود، مطالعه خاصی هم داشتید که بخواهید برای نوشتن از آن کمک بگیرید؟
یک نویسنده تا با حوزهای آشنایی نداشته باشد، نمیتواند بنویسد. البته برای این کار سراغ کتاب خاصی نرفتم ولی یک سیر مطالعاتی پیوسته در ذهنم داشتم که این نوشته برآمده از آن است.
- چقدر اتفاقاتی که در فیلم میافتد بر مبنای آن چیزی است که حقیقتا در زمانی که هولتسر در ایران بوده، رخ داده. این سؤال را باتوجه به توضیحی که در شروع فیلم آورده میشود میپرسم؟
آن توضیح ابتدای فیلم میگوید، ارنست هولتسر در اصفهان بوده و عکسهایی تهیه کرده و این عکسها بهانه ساخت فیلم شده. من از کلمه بهانه استفاده کردم که تا حدودی غیرواقعی بودن داستان خودم را نشان بدهم. ولی ارنست هولتسر واقعا در اصفهان حضور داشته و در کار تاسیس تلگراف خانه برای انگلیسیها بوده و عکس هم گرفته.
- ماجرای بردن دختربچه به انگلستان که در فیلم عنوان میشود برای رواج هنر نقدهدوزی به این کشور بوده براساس واقعیت است یا اینکه جزو قصه این فیلم است؟
تخیل شده یا بهتر است بگویم در واقع این موضوع را بهانه کردم، البته بیدلیل نیست که بسیاری از اشیای مربوط به میراث ملی و فرهنگی ما در موزههای کشورهای دیگر وجود دارد. نقده دوزی را هم انتخاب کردم چون برای مردم خودمان هم غریب است. به واقع چنین سندی نداشتم که هولتسر این کار را انجام داده.
- اتفاقاتی که برای ماریا میافتد، کابوسهایی که درگیرش است و روح دختربچهای که در اصفهان او را به خانه جد مادریاش میرساند، همه بر پایه اعتقادات ماورایی است. کمی در این مورد و باورتان نسبت به این مسئله بگویید.
بدون تردید انسان موجودی است که هم بُعد جسمانی دارد هم روحانی. در قصه و در مورد زندگی ماریا، باید بهانهای درست میشد تا ماریای امروز به ماجراهای جد مادریاش پیوند میخورد. تجلی این ماجرا در ذهن ماریا بهصورت کابوسهایی است که میبیند.
- چقدر علاقهمندید که در حوزه سینمای ماورایی فیلم بسازید؟ با توجه به اینکه در این سالها شاهد فعالیتهای شما در ژانرهای مختلف بودهایم.
بدون تردید خیلی دوست دارم در این حوزه کار کنم و مطمئنم که آثارسینمای ایران در این زمینه بهتدریج پر رنگتر هم خواهد شد. از زمانی که کار فیلمنامه نویسی را شروع کردم تا به حال در زمینههای مختلف کمدی، اجتماعی و... فعالیت کردهام و دلیل تنوع کاریام، ناشی از این است که کارهایی بنا به خواست و سلیقه خودم مینویسم و کارهایی براساس آنچه سفارش داده میشود و دوست دارم انجام بدهم.
- انتخاب بازیگران این فیلم برچه مبنایی صورت گرفت؟
انتخاب بازیگر برای هر فیلم بسته به چند عامل است. یکی اینکه در زمانی که شما از بازیگری دعوت به کار میکنید، او مشغول کار دیگری نباشد. دوم اینکه علاقهمند به موضوع فیلمنامه باشد. سوم دستمزدی است که مطالبه میکند با مقتضیات مالی فیلم همخوانی داشته باشد. فیلم خانواده ارنست با سرمایهای ساخته شد که شاید به اندازه دستمزد چند نفر از بازیگران سینمای ایران هم نباشد. اما فاکتور مهمی که برای خودم وجود دارد، برخورد بازیگرانی است که میپذیرند در فیلم حضور داشته باشند، آیا این داستان به باورشان مینشیند یا خیر! بازیگرانی که برای این فیلم آمدند همگی نسبت به فیلمنامه و حرفی که میزد واکنش مثبت داشتند آن هم در این زمانه که ساختار فیلمهای ما کلیشهای و تکراری است و به قصد تجارت صرف، ساخته میشوند.
- اگر اجازه بدهید کمی به پروسه تولید خانواده ارنست نزدیک شویم تا پس از آن به سراغ وضعیت اکرانش برویم. این پروسه به چه صورت طی شد؟
سال 88 وقتی فیلمنامه نوشته شد ما آن را بنا به روال مرسوم، به مدیریت وقت فارابی دادیم. آنها نسبت به فیلمنامه نظر بدی نداشتند و همواره میگفتند فیلمنامه خوبی است و وعده کمک میدادند که محقق نشد اما در این فاصله فیلمنامه وارد چرخه تولید شده بود و با حضور تهیه کنندهای که فیلمنامه را دوست داشت و یکی، دو سرمایهگذار علاقهمند به فرهنگ ایران، کار را شروع کردیم به این امید که کمکهای مرسوم برای ساخت فیلمها را بدهند. در نهایت مدیریت وقت مرکز گسترش در سهام فیلم مشارکت کردند و از پروسه تولید رد شدیم. در سال 89 نیز افتان و خیزان مراحل پس از تولید انجام و فیلم برای اکران آماده شد. اما همزمان با فیلمنامه خانواده ارنست، به فیلمنامهای کمکهای میلیاردی شد، من هیچ مشکلی با اینکه چه کمکی به فیلم بشود ندارم، اصولا نمیتوانم هم داشته باشم. ولی سؤالم این است که در شرایطی که به قول قائم مقام فراهانی «ز منجنیق فلک سنگ فتنه میبارد» ساخت فیلمی که از هویت ملی میگوید مهمتر است یا قصهای مربوط به جن و پری؟
- از شرایط اکران فیلمتان راضی هستید؟
ما از ابتدا بهصورت چند سئانس گردشی شروع کردیم و الان بهصورت تک سئانسی و در چند سینمای محدود رسیدهایم. شاید سینماداران بخش خصوصی حق داشته باشند فیلمهایی را اکران کنند که برگشت مالی بیشتری برایشان داشته باشد اما اکران 10فیلم با هم صدمه زیادی به فیلم ما و دیگران وارد کرد. مگر خانوادههای ایرانی، هفته و یا ماه و یا سالی چند بار به سینما میروند، که بتوانند همۀ فیلمهایی که چند هفته مهلت نمایش دارند را ببینند؟