کارگردانی که نشان داده هم علاقهمند به تجربهگرایی است و هم میخواهد تصویری صادقانه از اجتماع ارائه دهد، او در آخرین فیلمش موفق شده بحرانهای طبقه متوسط را بر پرده نقرهای متبلور سازد. سعادتآباد جزو فیلمهای گفتوگو برانگیز در بیستونهمین جشنواره فیلم فجر بود ولی داوران تنها به اهدای یک سیمرغ به این فیلم بسنده کردند. سعادتآباد که با مدتی تاخیر روی پرده آمده، پرفروشترین فیلم اکران پاییزی سینماهاست؛ نکتهای که نشان میدهد مردم نیز همچون منتقدان، فیلم میری را پسندیدهاند. با میری در حالی گفتوگو کردهایم که این روزها بهشدت درگیر ساخت سریالی برای پخش در ایام محرم است.
- چرا نام سعادتآباد را برای فیلم درنظر گرفتید؟
سعادتآباد نام دومی است که برای این فیلم انتخاب شد. ابتدا ما عنوان راویولی را برای فیلم انتخاب کرده بودیم که نام یک غذای ایتالیایی است که قرار بود در فیلم از این غذا استفاده شود و مفهومی برای فیلم داشت. اما بعد از اینکه قرار شد نام خارجی را از روی فیلمبرداریم و یک اسم ایرانی برای آن انتخاب کنیم، امیر عربی این نام را پیشنهاد داد. این نام برایمان مفهوم دوگانهای داشت. به این دلیل که هم نام محلهای است که تازه در شهر تهران بهوجود آمده- به این منظور که نو است و قدمت قدیمی گونه ندارد- و هم اینکه مفهوم جداگانهای از «سعادت» و «آباد» را برای ما داشت.
- این سوژه چه جذابیتی برایتان داشت که مجاب شدید آن را بسازید؟
وقتی که امیر عربی طرح سعادتآباد را به من ارائه کرد و خواست که روی آن کار کنم نخستین مسئلهای که در مورد آن دریافتم این بود که این کار نقد پنهان کاری و در واقع نقد از بین رفتن قبح گناه است. اینها برای من جذاب بود به این دلیل که حال و روز امروز جامعه خودمان است.
- ترکیب بازیگران «سعادتآباد» چگونه شکل گرفت؟
چیزی حدود 6-5 ماه طول کشید تا این گروه شکل گرفت. نخستین نفری که به گروه دعوت شد همایون اسعدیان بود که از او خواهش کردیم در این کار نقش تهیهکننده را داشته باشد. با آمدن ایشان کارمان را روی فیلمنامه شروع کردیم و پس از آن محمدرضا موئینی که دوست و مشاور همیشگی من است که تدوینگر کار هم بود، به ما ملحق شد. بعد از چند ماه امیر اثباتی هم به گروه پیوست. طی 6-5 ماهی هم که روی فیلمنامه کار میکردیم به زوجهایی که قرار بود در فیلم بازی کنند فکر میکردیم و گزینههای مختلفی را درنظر میگرفتیم اما بازیگرانی که امروز در فیلم حضور دارند ترکیب اولیه و قطعیای هستند که در پایان نگارش فیلمنامه به آنها رسیده بودیم.
- چرا این شکل فیلمبرداری را برای فیلم انتخاب کردید؟
من از روز اول که شروع به کار کردم این تصور را داشتم که دوربین باید جزو یکی از شخصیتهای قصه باشد به همین دلیل هم ما فیلمنامه را تقسیمبندی زمانی کردیم و در این تقسیمبندی قائل شدیم که در چه جاهایی دوربین باید به کمک سوژه ما بیاید؛ کاری که در بعضی فیلمها موسیقی انجام میدهد. در اینجا قرار بود دوربین تنش، سکون و اضطراب را به ما منتقل کند که افتادن این اتفاق هم منوط به دو شاخصه بود؛ یکی اینکه ما بتوانیم در فیلمنامه این تقسیم بندی زمانی را انجام دهیم و دوم اینکه کسی را برای این کار انتخاب کنیم که بتواند این کار را انجام دهد. خوشبختانه محمد آلادپوش برای من در فیلمبرداری سعادتآباد از بهترینها بود که توانست یک کاراکتر درجه یک را در سعادتآباد اجرا کند.
- دروغ، خیانت یا پنهان کاری، بهعنوان کارگردان فیلم فکر میکنید کدام یک از این سه تم در قصه پررنگ ترند؟
بهنظرم همه اینها به اضافه بسیاری از مسائل دیگر در حال نهادینه شدن در جامعه ماست و قبح آنها ریخته شده است. امروز افرادی مانند محسن در جامعه زیاد دیده میشوند که با زد و بند و مسائل اقتصادیای که بهوجود میآورند حاضرند پایشان را روی شانه هر کسی حتی خانواده و فرزندشان بگذارند تا به سرعت پیشرفت و ارتقا درجه پیدا کنند. افرادی امثال محسن در جامعه ما در حال زیاد شدن هستند. کسانی که دروغ میگویند، خیانت و پنهانکاری میکنند تا به خواستههایشان برسند و در این میان متأسفانه آدمهای دیگر برای اینکه در مقابل این افراد کم نیاورند متقابلا مجبورند تمام این کارها را انجام دهند.
- چرا خواستید طبقه متوسط جامعه را به نقد بکشید؟
فکر میکنم در سعادتآباد چندین قشر بودند که مورد بررسی قرار گرفتند. شخصیتی که خانم هنگامه قاضیانی آن را ایفا میکردند از طبقه بورژوا بود و... چیزی که در سعادتآباد وجود دارد فقط قشر متوسط نیست بلکه قشرهای مختلفیاند که علاقهمند به طبقهای که در آن قرار دارند، نیستند و میخواهند متعلق به طبقه دیگری باشند و در تلاشند که جایگاهشان را تغییر دهند.
- تا امروز شاهد کارهای شما در ژانرهای گوناگون بودهایم، به آهستگی، کتاب قانون، پاداش سکوت و...از علاقهتان به تجربه ژانرهای مختلف بگویید.
شخصیتهای من در تمام فیلمهایم همگی یک نخ تسبیح دارند که آن هم جستوجوگری و پیدا کردن هویت خودشان است. این دغدغه برایم در تمام آثارم وجود داشته چراکه من اصولا به تجربه کردن و تجربه گرایی علاقهمندم و به آن اعتقاد دارم، به همین دلیل هم فیلمساز مورد علاقهام کیانوش عیاری است. او فیلمساز تجربه گرایی است که هر چیزی را تجربه میکند اما باز در انتها معلوم است که آن اثر متعلق به کیانوش عیاری است.علاقهمندم که شخصیتهای من شبیه کسانی که فکر میکنم باشند اما در ژانرهای مختلف بتوانند این را بازگو کنند.
- ابتدا که فیلمتان به اکران در آمد در نشستی عنوان کردید که به برنامه هفت نخواهید رفت اما هفته گذشته شاهد حضور شما در این برنامه بودیم. چه شد که نظرتان را تغییر دادید؟
تا 2 روز آخر هم علاقهمند نبودم به برنامه هفت بروم اما طی گفتوگویی که با تهیهکننده فیلم داشتیم من را با یک جمله مجاب کرد که به این برنامه بروم. آن هم این بود که ما نباید از نقد فرار کنیم و فکر کنیم چون ما را دوست ندارند نقدمان میکنند و به همین دلیل هم از آن فرار میکنیم. اعتقاد من همیشه این است که هفت در مقاطعی به ضرر سینما عمل کرده و این را در انتهای برنامه هم اعلام کردم که من تنها به این دلیل آمدم که فیلمام را نقد کنند وهمچنان هم معتقدم که اگر این برنامه به ضرر سینما عمل کند علاقهمند به گفتوگوی با آن نیستم. اما برای فیلم خودم رفتم به این دلیل که شائبهای بهوجود نیاید که من از نقد میترسم و از آن فرار میکنم.
- در مورد سریالی که در حال ساختش هستید، کمی صحبت میکنید؟
این کار سریالی 10 قسمتی است که برای ایام محرم ساخته میشود. من هیچ وقت تجربه این را که کاری را به سرعت انجام دهم و به آنتن برسانم نداشتم اما بهنظرم تجربه جذابی است و علاقهمندم که ببینم چگونه در این شکل میتوان با مخاطب ارتباط برقرار کرد.