در سالهای اخیر، جشنوارههای کتاب متعددی در کشور برگزار میشود. برخی از این جشنوارهها به شکل تخصصی به حوزه موضوعی خاص میپردازند. هدف این جشنوارهها علاوه بر تشویق و دلگرمی صاحبان آثار و نویسندگان در عرصه تولید و نشر کتاب، آشنایی مخاطبان و عموم مردم با آثار جدید مطرح و تشویق آنها به مطالعه این آثار است.
در هر جشنواره نخستین قدم برای بررسی و داوری آثار، توجه به سال نشر آثار به مثابه سال تولد آنهاست، یعنی قرار است کتابهایی داوری و بررسی شوند که چاپ اول آنها در دوره نشر و بازه زمانی تعریف شده آن جشنواره قرار داشته باشد. بنابراین از یکسو جشنوارهها باید سازوکارهایی برای تشخیص نادرستیهای اطلاعات نشر آثار در اختیار داشته باشند و از سوی دیگر انتظار آن است که ناشران با درج درست این اطلاعات سردرگمی مراجعان به کتاب را موجب نشوند.
با این توصیف یکی از مشکلاتی که در گردونه نشر آثار در کشور وجود دارد، سهو و خطاهایی است که در درج اطلاعات صحیح زمان نشر و نوبت چاپ صورت میگیرد. این اشکالات خصوصاً در کتابهایی دیده میشود که مجدداً به دست ناشر دیگری چاپ یا بهاصطلاح بازنشر میشود. یعنی گاهی ناشران، کتابی را که برای بار دوم یا حتی چندم چاپ میکنند چاپ اول درنظر میگیرند. شاید یکی از علتهای این امر وضعیت کنونی اقتصاد نشر و بیماریهای آن باشد که پرداختن به آن مجال و فرصت دیگری میطلبد.
ازجمله تبعات اطلاعات نادرست در تاریخ نشر و نوبت چاپ، مشکلاتی است که در داوری آثار جشنوارهها خود را نشان میدهد.
در حوزه موضوعی دفاع مقدس و جنگ ایران و عراق، جامعترین جشنواره کتاب، «کتابسال دفاع مقدس» است. این جشنواره از سال 1373 تاکنون به همت بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس برگزار میشود. 30 آبان سالجاری نیز پانزدهمین دوره آن برگزار شد و به معرفی برترین کتابهای دفاع مقدس منتشره در سال 1389 اختصاص داشت.
با بررسی اجمالی درفهرست آثار برگزیده دوره پانزدهم این جشنواره، 2 عنوان کتاب با سال نشر 1388 و یک عنوان با سال نشر 1372 دیده میشود که نشاندهنده کماطلاعی دبیرخانه و هیأت داوران از سابقه نشر آثار دفاع مقدس است.
کتابهای «دو حکایت از چندین حکایت رحمان» نوشته علیرضا نادری نجفآبادی و «کانال کمیل» نوشته سیدحسین فدایی حسین متعلق به انتشارات امیرکبیر هستند که سال 1388 چاپ شدهاند. هر دو عنوان کتاب یادشده در گروه هنر زیرشاخه فیلمنامه و نمایشنامه بهترتیب مقامهای اول و سوم را از آن خود کردهاند، درحالیکه این آثار علاوه بر آنکه در سال 1388 بازنشر شدهاند، پیشتر به شکل مستقل یا در مجموعه نمایشنامههای دیگر بارها چاپ شدهاند. مثلاً نمایشنامه کانال کمیل از سال 1378 تاکنون چند بار از سوی 5 ناشر در قالب مجموعه نمایشنامه یا بهصورت مستقل منتشر شده است. جدای از عملکرد جشنوارهها، نشر چندینباره نمایشنامههای اینچنینی نیز تأملبرانگیز است درحالیکه نشر نمایشنامهها در هیأت کتاب، بهسبب نبود بازار فروش، قبل و بعد از اجرای هر نمایش، شرایط خاصی نیاز دارد و اینکه چرا اینگونه نمایشنامهها در یک دوره کوتاه، بیش از 5 بار و توسط 5 ناشر مختلف به چاپ رسیدهاند جای سؤال دارد! این نیز ناگفته نماند که در تمام این چاپها، همه ناشران، نوبت نشر کتاب را چاپ اول درج کردهاند.
کتاب دیگری که در گروه پژوهش فرهنگی تقدیر شده است «تحلیل تحولات و تاریخ جنگ تبلیغاتی در دفاع مقدس» نوشته مرتضی منطقی است که سال 1372 با عنوان «نگاهی به هشت سال جنگ تبلیغاتی» چاپ شده است. درباره بازنشر این کتاب نکات جالب توجه و تأسفآوری وجود دارد؛ اول آنکه چاپ مجدد کتاب مذکور هیچ افزوده یا تغییر قابلتوجهی در متن و مقدمه ندارد که بتوان آن را حتی ویراسته دوم فرض کرد و صرفاً با تغییر عنوان، نوبت چاپ اول بهخود گرفته است؛ بازنشر اینچنینی آن و حتی برگزاری مراسم رونمایی برای آن در سال گذشته، در مرکز معتبری چون جهاد دانشگاهی سؤالبرانگیز است، اما از همه جالبتر اینکه در دوره دوم کتابسال دفاع مقدس که در سال 1374 برگزار شده این کتاب حائز رتبهای شده که امسال هم همان را کسب کرده؛ یعنی این کتاب 2 بار در این جشنواره، به فاصله 6سال مقام آورده است.
بدینترتیب با نگاهی اجمالی به آثار برگزیده جشنواره پانزدهم، کسب مقام این سه عنوان کتاب، ضمن بیاعتبار کردن جشنواره، با هیچ قاعدهای توجیهپذیر نیست.
البته اشکالات دیگری نیز در این جشنواره وجود دارد که این نوشتار به قصد ارزیابی تمام این موارد نوشته نشده است بلکه در پی طرح این سؤال است که چرا چنین جشنواره ملیای در کیفیت کار خود دقت کافی خرج نمیکند؟
از جمله این اشکالات میتوان به بیتوجهی در قالب و گروهبندی محتوای برخی کتابها و بررسی آنها در گروهی نامتناسب با آن قالب اشاره کرد. مثلاً کتابهای «عوارض چشمی ناشی از ضایعات جنگ تحمیلی» نوشته محمدحسین لشکری در گروه پژوهش نظامی رتبه سوم را کسب کرده و «نسیم سبز خاطرهها» در گروه پژوهش فرهنگی تقدیر شده است. درحالیکه حتی عنوان کتاب اولی نشان میدهد که هیچ ارتباطی با پژوهش نظامی ندارد و در حوزه علوم پزشکی نگاشته شده است و کتاب دومی هم که یک اثر کتابشناختی در معرفی تعدادی از آثار برگزیده جنگ است و هیچ ارتباطی با پژوهش یا پژوهش فرهنگی ندارد. شاید این آثار در گروه خود میتوانستند آثار شاخصی باشند. در هرصورت وضعیت آثار بازنشر شده در جشنوارهها و کماطلاعی مسئولان این برنامهها از سابقه نشر آنها، بههمراه گروهبندی درست داوریها، مهمترین دغدغه ذهنی نگارنده در این یادداشت است و بررسی نقاط قوت و ضعف داوریها و عملکرد علمی آنها نیازمند ورود صاحبنظران از زوایای مختلف به این مسئله است تا با بررسی و نقد چنین برنامههایی شاهد تأثیرگذاری روزافزون جشنوارههای ملی باشیم.
درخصوص اشراف جشنوارهها به سابقه نشر در هر حوزه، نگارنده معتقد است اگر جشنوارهها بهخصوص جشنوارههایی چون دفاعمقدس که حوزه موضوعی خاصی را درنظرگرفتهاند، در مراحل اولیه کار و جمعآوری و گروهبندی آثار مدنظر، با کتابخانههای تخصصی موجود در حیطه موضوعی خود تعامل و همکاری داشته باشند، قطعاً چنین مشکلاتی پیش نخواهد آمد؛ چراکه یکی از وظایف اصلی و مهم کتابخانههای تخصصی ثبت اطلاعات دقیق و درست آثار منتشره و سیر نشر این آثار است و در واقع سابقه انتشاراتی تمام آثار در کتابخانههای تخصصی به شکل صحیح ضبط میشود.
اکنون بیش از 40 کتابخانه تخصصی در موضوع جنگ ایران و عراق و دفاع مقدس شکل گرفته که شایسته است جشنوارهها از تواناییهای این مراکز استفاده کنند. در برخی از این کتابخانهها، نشر آثار دفاع مقدس با دقت پیگیری میشود و تمام آثاری که مجدداً از سوی ناشر قبلی یا جدید چاپ میشوند، حتی اگر نوبت چاپ آنها در خود کتاب درست درج نشده باشد، در بانکهای اطلاعاتی این کتابخانهها تصحیح میشوند. درواقع این امر موجب میشود کتابهای چاپ و نشر مجدد، صحت آمار کتابهای دفاع مقدس را خدشهدار نکند.