با اینکه 45 سال از فعالیت بورس و اوراق بهادار میگذرد اما همچنان شاهد هستیم که این بازار نتوانسته بین جمعیت 57 میلیون نفری کشور جایگاه اصلی خود را پیدا کند و به مأمنی برای حفظ داراییهای کوچک مردمی تبدیل شود.سیاست دولت برای حرکت نقدینگی به سمت بورس و کاهش سفتهبازی چندان به نتیجه نرسیده و به جای آن،بازارهای رقیب از جمله طلا و ارز فربه شدهاند.نوسان و صعود بازارهای رقیب در آستانه سالگرد تأسیس بورس، نمایشگر عمق اندک بازار سرمایه و توسعهنیافتگی این بازار به لحاظ فرهنگی است. فعالان بورس این روزها نشان دادهاند که با اندک تلنگری بازار سرمایه را رها میکنند و نقدینگی را به سمت سایر بازارها روانه میسازند.
بررسیها نشان میدهد بهطور معمول در شرایطی که بازارهای پولی و مالی در اقتصاد یک کشور از رونق، شفافیت و کارایی لازم برخوردار باشند، سبد پساندازهای افراد جامعه، اوراق بهاداری چون سهام، اوراق مشارکت، اوراق قرضه و سپردههای بلندمدت بانکی خواهد بود و در اقتصادی که این بازارها از جایگاه مناسبی برخوردار نباشند، افراد ترجیح میدهند داراییهای مازاد خود را به شکل کالاهای واقعی مانند طلا، سکه و ملک که دارای ارزش ذاتی هستند، نگهداری کنند؛ اتفاقی که این روزها شاهد رخ دادن آن هستیم و بازارهایی چون طلا و ارز با وجود نبود شفافیت کافی با استقبال سرمایهگذاران روبهرو شدهاند.
در حالی این اتفاق برای بازار سرمایه کشور رخ داده است که مدیران اقتصادی بر ورود نقدینگی به بورس و تضعیف بازارهای رقیب تأکید داشته و این کار را تنها راه کاهش تورم و جلوگیری از سفتهبازی میدانند.
مسئولان دولتی در چند سال اخیر با حمایتهای خود، سعی در هدایت سرمایههای کوچک مردمی به این بازار داشتند. عرضه سهام شرکتهای دولتی در بورس نیز یکی از راههایی بود که مردم را جذب بورس کرد.
نقدینگیای که در سالهای 88، 89 و ابتدای سال90 وارد بورس شد کارشناسان را در پیشبینی آینده این بازار ناتوان کرد و همگی بر این باور بودند که بورس در سال90 شاهد رکوردهای فراموشنشدنی و رونق بیسابقه خواهد بود که البته تا حدی این پیشبینیها درست بود و در ماههایی از سال شاهد آن بودیم که شاخص بورس در یک ماه 3بار کانالهای هزار واحدی را رد کرد و رکوردهای بیسابقهای را در عمر 45 ساله خود به ثبت رساند. اهالی بازار سرمایه دیگر شک نداشتند که این کودک دیگر بزرگ شده و توان آن را دارد که دیگر زمین نخورد.
اما این شرایط تداوم نداشت و از آنجا که مدیران بورس زمان ورود نقدینگی نقش تماشاچی را بازی میکردند، برنامهای هم برای کنترل این نقدینگی و حفظ آن نداشتند و آنچه رخ داد داستان همیشگی بود؛ اینکه شاخص بهعنوان پرچم بورس در قلههای صعود بماند اما در بطن ماجرا سهامداران هر روز شاهد کاهش میزان سرمایه خود باشند.
سال89 تنها بازاری که توانست بازده 75درصدی را نصیب سرمایهگذاران خود کند بازار سهام بود و سایر بازارها، حتی بازار سکه و طلا که از مردمیترین بازارها محسوب میشود توانست 48درصد بازدهی را در پرونده کاری خود ثبت کند، در حالی که بررسی عملکرد سالهای 85 تا 88 بورس نشان از کاهش چشمگیر بازدهی بورس نسبت به 2بازار طلا و مسکن دارد.
اما رشد بازده بورس تهران در سالهای 88 و 89 که در نتیجه ورود شرکتهای بزرگ دولتی به این بازار و افزایش اعتماد سرمایهگذاران بود دوام چندانی نداشت و به اعتقاد کارشناسان نقدینگیای که با تلاش مدیران دولت و تأکید آنان به سمت بورس رفته بود با نظارت ناکافی و بهموقع از این بازار، به سمت بازارهای رقیب حرکت کرد.
حمیدرضا امیریان در این باره به همشهری گفت: دلیل رونق بازارهای رقیب وخیم بودن شرایط بورس است و اگر مدیران بورس با ورود نقدینگی که حجم آن بسیار قابلتوجه بود به فکر کنترل نقدینگی بودند، امروز شاهد آشفتگی در بازار سرمایه نبودیم.
او ادامه داد: نبود کنترل و مدیریت مناسب برای حفظ نقدینگی و صرفا تماشاچی بودن مدیران بورس برای ورود و خروج نقدینگی موجب شد تا بازارهای رقیب بورس گوی سبقت را ربوده و هر روز شاهد خروج سرمایهگذاران بیشتری از بازار سرمایه باشیم.
عضو هیأتمدیره کانون سهامداران حقیقی معتقد است: برخلاف تفکر برخی مبنی بر اینکه سوداگران به سمت بازارهای سکه و ارز رفتهاند، بر این باورم که سرمایهگذاران برای حفظ ارزش دارایی خود وارد این آَشفتهبازار شدهاند. به عبارتی سادهتر، وقتی ابزار مشتقه وارد بورس میشوند تا نقدینگی در این بازار که از کمترین میزان سفتهبازی برخوردار است به بازارهای دیگر هدایت نشود و بورس طلا و معاملات آتی سکه ابزاری میشود برای اینکه بازار سکه دچار نوسانهای شدید نشود، بنابراین مدیران بورس نیز باید به قوانین پایبند بوده و چگونگی مواجهه با بحران را از پیش برنامهریزی میکردند تا زیان 8میلیارد تومانی نصیب مردم نشود.
به گفته این کارشناس بازار سرمایه، یکی از مسببان اصلی آشفتگیهای اقتصادی و اتفاقات رخ داده در بازار طلا و ارز، بازار سرمایه است چرا که بورس بیضررترین مکان برای سرمایهگذاری در هر کشوری است که تأثیر مستقیم روی معیشت مردم نمیگذارد. در حال حاضر تولیدکنندهها که باید از رشد قیمت ارز منتفع باشند که رقیب خارجی جای خود را به تولیدکننده داخلی داده است، بیشترین شکایت را از این اتفاق دارند و چنین به نظر میرسد که تولیدکنندهها در واقع مونتاژکننده بوده و منابع داخلی تأمینکننده نیاز تولیدی آنها نبوده است؛ مانند خودروسازان، نساجیها و حتی صنایع غذایی.
او در پاسخ به این سؤال که چرا با وجود شفاف نبودن 2بازار طلا و ارز بازهم سرمایهگذاران دارایی خود را به این سمت هدایت میکنند، توضیح داد: بازار طلا و ارز، بازار دارایی است و نه بازار سوداگری و سرمایهگذاران این بازار تلاش دارند با خرید سکه و ارز از نرخ تورم و ارزش داراییهایشان عقب نمانند؛ حتی زمانی هم که قیمت طلا به گرمی 200هزار تومان برسد تفاوتی برای خریدار ندارد.
به گفته این کارشناس بازار سرمایه، با وجود نبود شفافیت در بازار طلا و ارز و حتی مسکن، باز هم سرمایهگذاران گزینه سرمایهگذاری در بورس را گزینه مناسبی برای سرمایهگذاری نمیبینند چرا که در حال حاضر روند بورس روندی رکودی نیست بلکه بورس کشور دچار مشکل شده است. رکود زمانی اتفاق میافتد که معاملات بورس منطقی بوده و شاهد کاهش آن باشیم اما شرایط فعلی بورس بسیار غیرشفافتر از بازارهای رقیب است. رکن اصلی جذب نقدینگی بورس، یعنی شفافیت، دیگر در این بازار دیده نمیشود و تا زمانی که سرمایهگذار شاهد اتفاقاتی نظیر آنچه برای بازار آتی سکه افتاد باشد، نمیتوان انتظار داشت که دارایی خود را به این بازار بسپارد.
به اعتقاد این کارشناس، علت اصلی رشد بیرویه و ناگهانی قیمت سکه، سفتهبازان و موجسوارانی بودند که وارد معاملات آتی سکه شده و با دستکاری سیستم معاملات و نحوه معامله، ضرر 8میلیارد تومانی به مردم وارد کردند. این درحالی است که ناظران بورس و مدیران آن بهجای تعطیل کردن سهروزه این بازار و بررسی مسببین اصلی، کل معاملات را متوقف و ترس سرمایهگذاران را بیشتر کردند.
عضو هیأت مدیره کانون سهامداران حقیقی در ادامه گفت: بورس ما اکنون به بازار کلاهبرداری تبدیل شده است و متأسفانه قانونی برای جلوگیری از این اتفاقها و حتی قانون حمایتی وجود ندارد و باید قوانین طوری نوشته شوند که شرایط بحرانی در آنها پیشبینی شده باشد.
امیریان در پایان گفت: سرمایهگذاران اسیر رکوردسازیها و آمارسازیهای سازمان بورس شدند و تمام هشدارهای رایج به رشد بیرویه شاخص بورس، امروز اثر خود را نشان میدهد و مدیران بورس سیگنالهای غلطی را به مدیران اقتصادی دادند و در نتیجه تصمیمات اشتباهی برای این بازار گرفته شد و نتیجه آن را در ماههای پایانی سال شاهد هستیم.
مدیران بورس هشدارها را جدی نگرفتند
این درست است که بورس تهران به لحاظ قوانین و مقررات همانند سایر بازارهای سرمایه دنیا در چند سال گذشته بهروز شده و قوانین بازار تغییر کرده است، اما در عمل به آن نقطهای که باید برسد و تجربهای که با توجه به سن فعالیتش باید کسب کند نرسیده است.
غلامرضا جواشی، کارشناس بازار سرمایه در گفتوگو با همشهری به عملکرد بورس تهران در یکسال گذشته اشاره کرد و گفت: ابتدای سال نقدینگی قابلتوجهی در ادامه رونق سالهای 88 و 89 وارد بورس تهران شد و این امر نشاندهنده جذب سرمایههای مردمی بود اما در آن زمان بیشتر کارشناسان بر این باور بودند که این رونق در نتیجه رکود بازارهای موازی است و تا زمانی رونق بورس ادامه خواهد داشت که بازارهای موازی بهاصطلاح تکان نخورده باشند.
مدیران هشدارها را جدی نگرفتند
جواشی ادامه داد: در آن زمان هشدار فعالان بازار و کارشناسان به مدیران بورس آن بود که به فکر زمانی باشند که این نقدینگی در پی رونق بازارهای موازی از بورس برود اما با نگاهی هر چند گذرا به وضعیت معاملات بورس تهران در روزها و هفتههای گذشته میتوان به این نتیجه رسید که هشدارها بیفایده بوده است.
این کارشناس بازار سرمایه اضافه کرد: مدیران بورس مدتی است که با دادن سیگنالهای اشتباه به مدیران اقتصادی باعث شدهاند تا وضعیت بازار سرمایه کشور هر روز بدتر شود. شاخص محوری که مدتی است در بورس ما باب شده است ازجمله این سیگنالهای اشتباه بود که حتی در شرایط کنونی هم که وضعیت بازارهای طلا و ارز در نتیجه هجوم سرمایهگذاران آشفته شده است، مدیران اقتصادی کشور در مصاحبهها و اظهارنظرهایشان حتی اشارهای هم به وضعیت بورس و فرار نقدینگی از آن نمیکنند چرا که آمارهایی که از بورس به دستشان میرسد خلاف این را میرساند.
شاخص، ملاک تصمیمگیری نیست
به گفته جواشی، در شرایطی که عمق بازار در این روزها کم است و از بین 430 شرکت فقط 100شرکت در معاملات بورس حضور دارند و سهام این شرکتها هم عمدتا در صفوف فروش قرار دارند، مثبت نشان دادن شاخص یا سعی در نگه داشتن آن در سطوح بالا،کار بیهودهای است چرا که سرمایهگذار ممکن است با درنظرگرفتن وضعیت شاخص در کوتاهمدت جذب این بازار شود اما در بلندمدت که متوجه ضرر و زیان خود شود دیگر شاخص را ملاک تصمیمگیری خود قرار نمیدهد.
از سوی دیگر سیاستهای اقتصادی دولت مانند سیاست ارزی و پولی بر بورس تاثیرگذار است و با وجود اینکه بازار طلا و ارز در شرایط کنونیبا شفافیت ناکافی روبهرو است سرمایهگذار از این جهت اطمینان دارد که سرمایه خود را به سمتی برده است که نقدشوندگی آن بالاست درحالیکه دو رکنی که تا پیش از این موجب میشد سرمایهگذاران جذب بازار سهام شوند قابلیت نقدشوندگی و شفافیت در این بازار بود.
بازار طلا و ارز، رقیب جدی این روزهای بورس
این روزها شاهد هستیم که سرمایهگذاران و سهامداران و حتی حقوقیها بهشدت بهدنبال سفتهبازی و سرمایهگذاریهای یک روزه و حتی ساعتی در بورس هستند و این رفتار نشان میدهد که سرمایهگذاران بهدنبال کسب سود در کوتاهمدت هستند و به آینده بورس اطمینانی ندارند.
جواشی ادامه داد: سرمایهگذار بهدنبال نقدشوندگی است و اگر سهام یا دارایی فیزیکی در سبد سرمایهگذاری این افراد باشد امکان نقدشوندگی این دارایی در شرایط فعلی و در کوتاهمدت دور از ذهن است. با این حساب بازار طلا و ارز این روزها به رقیبی جدی برای بورس تبدیل شده و باید دید آیا مسئولان باز هم قرار است تنها نظارهگر این بازار باشند یا برای این آشفته بازار تصمیمهای دیگری دارند.
جواشی در پایان گفت: درصورتی که مسئولان بازار فکری به حال بورس نکنند بازارهای رقیب بازار سرمایه مانند طلا، ارز و در این اواخر بازار مسکن جذابیتهای کافی را برای سرمایهگذاران ایجاد کرده و نقدینگی بورس در ماههای پایانی سال از بازار خارج خواهد شد.