تاریخ انتشار: ۱۳ اسفند ۱۳۸۵ - ۰۹:۱۸

مهدی امیرپور: او که در مدت چند ماه تمام فوتبال ایران را پشت قباله خود انداخته بود. به فاصله چند روز همه چیز را از دست رفته دید؛ آقای امیر قلعه‌نویی.

پدیده «قلعه‌نویی» در کمتر از یک سال فوتبال ایران را بلعید. او پس از این‌که استقلال را قهرمان کرد، در مدت کوتاهی به همه‌کاره تیم قهرمان و نماینده ایران در لیگ قهرمانان آسیا و البته سرمربی تیم ملی ایران تبدیل شد.

اتفاقاتی که او را به این‌جا رساند و اتفاقاتی که در یک ماه گذشته جایگاه قلعه‌نویی را متزلزل کرده، چندان هم رسانه‌ای نشده. بماند که همه از جلوی پرده خبر دارند و کسی تا حالا سراغ پشت پرده نرفته.

پیش پرده
امیر قلعه‌نویی پس از گذراندن یک پروسه سه ساله، استقلال را قهرمان لیگ برتر ایران کرد. البته او باید مدیون شانس خودش هم باشد. قلعه‌نویی در پایان وعده سه ساله‌ای که برای قهرمانی تیم داده بود، جام را مال خود کرد، هر چند که یک سال پس از تصاحب جام افشا کرد حتی یک عکس هم با جام قهرمانی نینداخته!

خوش شانسی او به این‌جا ختم نشد. برانکو در جام جهانی نمایشی داشت که ترجیح داد دیگر به ایران بر نگردد. سرمربی بعدی کسی نبود جز امیر قلعه‌نویی. او به همراه تیم ملی، بدون باخت به جام ملت‌های آسیا صعود کرد تا به محبوبیت خوبی برسد.

اما پس از آن، سهل‌انگاری در ارسال به موقع لیست سی نفرة بازیکنان استقلال، کاری کرد که پایه‌هایی که امیر قلعه‌نویی در شش ماه گذشته در فوتبال ایران برای خودش ساخته بود، خراب شود. کار به جایی کشید که او پس از حذف قطعی استقلال از لیگ قهرمانان همراه نجف‌نژاد و دوست‌صمیمی‌اش نظری‌جویباری از مدیریت استقلال استعفا بدهند.

پرده اول
امیر قلعه‌نویی آدم رفیق‌بازی است و چهار سال پیش، وقتی فاتحه منصور پورحیدری در استقلال خوانده شد، همین رفقا توانستند او را از استقلال اهواز به استقلال تهران بیاورند.

او در سال ابتدایی نشستن روی نیمکت تیم، یک مرتبه در فینال جام حذفی مغلوب سپاهان شد و دفعة بعد در بازی نهایی لیگ برتر در کورس با پاس، قهرمانی را به این تیم داد، اما پس از هر دو شکست توی استادیوم تشویق شد.

در سال دوم هم وقتی تیم به شاهین بوشهر باخت و از جام حذفی کنار رفت یا حتی زمانی که در لیگ برتر پایین‌تر از فولاد و ذوب‌آهن تیم سوم جام شد، تماشاگران استقلال کلمه‌ای علیه قلعه‌نویی شعار ندادند. این ماجرا در سطحی‌ترین برداشت می‌توانست محبوبیت قلعه‌نویی بین تماشاگران را به اثبات برساند.

محبوبیت او پس از قهرمانی استقلال هم افزایش یافت تا بالاخره در نظرسنجی سایت رسمی باشگاه استقلال تا چند روز پیش در صدر جدول قرار بگیرد. پشت پرده: قلعه‌نویی باید محبوبیت خودش را مدیون لیدرها باشد. او حتی در فصلی هم که روی نیمکت استقلال اهواز می‌نشست، با لیدرهای استقلال رابطه خوبی داشت، به حدی که هر وقت در استادیوم آزادی تیم پورحیدری بد بازی می‌کرد، روی سکوها همه امیر قلعه‌نویی را تشویق می‌کردند.

البته مدتی بعد، پشت پرده این ماجرا لو رفت. «شاهرخ» لیدر استقلال اعتراف کرد که قلعه‌نویی در آن سال سر مسابقات استقلال با موبایل، آن‌ها را هدایت می‌کرد و حتی با تراول از خجالت آن‌ها در می‌آمد. شاهرخ و رفقایش حتی در سال ابتدایی حضور قلعه‌نویی در استقلال هم حسابی هوایش را داشتند.

وقتی در آخرین بازی لیگ83 قلعه‌نویی در استادیوم آزادی به همراه 50 هزار تماشاگر، قهرمانی را به پاس در ورزشگاه دستگردی واگذار کرد هم تماشاگران دست از تشویق او بر نداشتند؛ اتفاقی که با وجود از دست دادن قهرمانی در تاریخ فوتبال ایران بی‌سابقه بود.

هر چند که پس از افشاگری شاهرخ، رابطه بین قلعه‌نویی و گروهی از لیدرها شکرآب شد و حتی در بازی استقلال – برق شیراز در سال84 وقتی تیم در استادیوم آزادی دو گل از رقیب خورد، لیدرها علیه قلعه‌نویی شعار دادند، ولی با خوش‌شانسی قلعه‌نویی، تیم در ربع ساعت پایانی مسابقه، سه گل زد تا ورق به نفع قلعه‌نویی برگردد.

پس از آن بازی، هر وقت تیم عقب می‌افتاد و لیدرها می‌خواستند جو را علیه قلعه‌نویی برگردانند، تماشاگران تن به این قضیه نمی‌دادند. لیدرها در بازی با برق سنگ رو یخ شده بودند و قلعه‌نویی به مرد ثانیه‌های پایانی هر مسابقه شهرت پیدا کرده بود. این داستان با قهرمانی استقلال در سومین سال حضور قلعه‌نویی ختم شد.

پرده دوم


تنها دو هفته به مسابقه ایران با سوریه در مقدماتی جام ملت‌های آسیا مانده بود که داریوش مصطفوی دبیر کل موقت فدراسیون برای اصرار روی واژه «خردجمعی»، انتخاب سرمربی تیم ملی را به یک جمع پنجاه نفری از مربیان و کارشناسان فوتبال سپرد. در این انتخابات، قلعه‌نویی بالاتر از مجید جلالی و محمد مایلی کهن توانست سرمربی تیم ملی شود.

پشت پرده:گویا قلعه‌نویی پیش از این انتخابات با رایزنی توانسته بود رأی تعدادی از مربیان را مال خود کند. رسول کربکندی، محمود یاوری و گروهی از مربیان که قلعه‌نویی را قبول داشتند، حتی برای او رأی هم جمع کردند.

با این حساب اصلا عجیب نبود که او در رقابت با مجید جلالی انزواطلب که با کمتر کسی رفاقت سنگین دارد و محمد مایلی‌کهن که با نیمی از آدم‌های فوتبال مشکل دارد، برنده شود. البته قلعه‌نویی با کادر فنی پر و پیمانی که جمع کرد، کسانی را که در انتخابش نقش داشتند، وارد بازی کرد. مارکار آقاجانیان آنالیزور شد.

منصور ابراهیم‌زاده آنالیزور، ناصر ابراهیمی دستیار، افشین پیروانی کمک، و کریم بوستانی مربی گلرها. البته چند نفر دیگر هم دعوت به کار شدند که به خاطر قبول نداشتن قلعه‌نویی نیامدند. بزرگ‌ترین اسمی که از همکاری با قلعه‌نویی سرباز زد، جلال چراغپور بود؛ کسی که قلعه‌نویی را اصلا در قامت سرمربی تیم ملی نمی‌دید. به هر حال قلعه‌نویی با این سیاست می‌خواست با به کار گرفتن تمام فعالان فوتبال ایران در تیم ملی، عملا تعداد منتقدان خود را به صفر کاهش بدهد.

پرده سوم
تورنمنت دوستانه امارات، چندان برای قلعه‌نویی خوش‌یمن نبود. او اولین شکست خودش در یک بازی ملی را مقابل هامبورگ تجربه کرد و البته پیروزی مقابل اشتوتگارت هم نتوانست چندان ورق را به نفع او برگرداند. اما مشکلات اصلی، پس از بازگشت به ایران سراغ قلعه‌نویی آمد. اتهام حضور چند لیدر و حتی مدیر یک چلوکبابی در سفر امارات، کار قلعه‌نویی را ساخت.

پشت پرده: چند لیدری که در سفر امارات همراه تیم ملی بودند، لیدرهای استقلال اهواز بودند که چهار سال پیش، وقتی قلعه‌نویی در اهواز مربی بود، با بوق‌هایشان حسابی او را شرمنده می‌کردند. به هر حال، قلعه‌نویی در این سفر می‌خواست از شرمندگی آن‌ها دربیاید. گویا پول بلیت سفر این چند نفر را قلعه‌نویی از جیب خودش داده، اما وقتی آن‌ها در دوبی سرگردان شدند و جایی برای خواب نداشتند، امیر خان اتاقی را که برای لژیونرهای اماراتی تیم ملی در هتل رزرو شده بود، به آن‌ها داد.

لژیونرهای اماراتی آن اردو با هماهنگی قلعه‌نویی به منزل‌شان که تنها نیم ساعت با هتل فاصله داشت، می‌رفتند و با این حساب اتاق آن‌ها به چند لیدر اهوازی رسید. البته قلعه‌نویی در دفاع از این کار خودش رو کرده که اگر این لیدرها در هتل نمی‌خوابیدند، 5 هزار دلار هزینه اضافی روی دوش فدراسیون می‌افتاد.

 اما گویا مدیر یک چلوکبابی که مایلی‌کهن می‌گوید همراه تیم ملی به سفر امارات رفته هم کسی نبوده غیر از حاج  آقا، ک ‌مدیر رستوران ل.ط  تهران؛ کسی که رفاقت نزدیکی با قلعه‌نویی دارد و می‌گویند در سفر تیم ملی به تایوان و سوریه و کره جنوبی هم همراه تیم ملی بوده. ظاهرا او حتی آشپز رستورانش را هم با خودش برده تا بازیکنان تیم ملی در این سفرها غذای دستپخت آشپز رستوران مشهور را بخورند.

البته  همراهان تیم ملی روایت می‌کنند که توی سفر آخر، حاجی آشپزش را همراه نداشته و انگار حتی بلیت سفر به دوبی را هم خودش خریده. هرچند که قلعه‌نویی ادعا می‌کند که مدیر رستوران در سفر به تایوان و کره و سوریه هم بلیت را خودش می‌خرید و عاشقانه به تیم ملی خدمت می‌کرد.

پرده چهارم
قلعه‌نویی که از یک ماه پیش مدیر سازمان فوتبال استقلال شده بود، در ارتباط با «نود» پیش از سلام و احوال‌پرسی گیر می‌دهد به این‌که مایلی‌کهن در توصیف بستن قرارداد یونگ با استقلال گفته بود: «استقلال برای مرفاوی هوو آورده!» دعوای کلامی آنها به جاهای باریک کشید. این جنگ حتی در مطبوعات هم ادامه پیدا کرد تا این‌که همه در آن حق را به مایلی‌کهن دادند.

پشت‌پرده: با این‌که همه تصور می‌کنند مایلی‌کهن پس از انتصاب قلعه‌نویی به عنوان سرمربی تیم ملی، ارتباط خوبی با او نداشته، اما حتی تا پیش از ماجرای برنامه «نود» امیرخان با حاجی تماس تلفنی داشته و آن‌ها با هم گل می‌گفتند و گل می‌شنیدند. از آن‌جا که مایلی‌کهن اصلا قابل پیش‌بینی نیست.

آن شب بند می‌کند به امضای قرارداد با یونگ. اصلا هم پیش‌بینی نمی‌کند که قلعه‌نویی روی خط بیاید و با او دهان به دهان شود. به‌هرحال مایلی‌کهن چند روز بعد در یک مصاحبه گفت: «قلعه‌نویی در خلوت شانه مرا می‌بوسد.» و البته کمی بعد از آن قلعه‌نویی در آن جنگ زرگری مغلوب شد.

پرده پنجم
پس از جنجال مایلی‌کهن، نوبت به دیگران رسید که به قلعه‌نویی بند کنند. قلعه‌نویی، هم سرمربی تیم ملی بود و هم مدیر سازمان فوتبال استقلال. این اتفاق در فوتبال ایران که چند سالی می‌شود حسابی به واژة «دوشغله» حساسیت نشان می‌دهد، اصلا قابل تحمل نبود. غیر از مایلی‌کهن، دیگرانی مثل حسن روشن، منصور پورحیدری، حمید درخشان، فرشاد پیوس و گروه زیادی از مربیان شاغل و بیکار فوتبال ایران هم  علیه قلعه‌نویی حرف زدند.

پشت‌پرده: این‌که در فوتبال ایران مربیان بیکار و یک شغله علیه مربیان دوشغله صفحه بگذارند، اتفاق جدیدی نیست و پشت پردة چندانی هم ندارد. به‌هرحال، آن‌ها به قلعه‌نویی به چشم کسی نگاه می‌کردند که یک فرصت شغلی را از آنها گرفته. اما واکنش مقداد نجف‌نژاد به این انتقادها جالب بود.

حسابی پشت قلعه‌نویی را گرفت تا همه بفهمند ماجرای پیشنهاد مدیریت سازمان فوتبال استقلال به قلعه‌نویی، یک سیاست کاملا استراتژیک از سوی مدیر استقلال بوده. وقتی استقلال از زیرپوشش وزارت رفاه درآمد، قلعه‌نویی دنبال این بود که نجف‌نژاد را از مدیریت استقلال کنار بگذارد و جای آن را با قریب و نظری جویباری پر کند.

او احتمالا قدرت این کار را هم داشت، چراکه نجف‌نژاد احساس خطر کرد و پست مدیریت سازمان فوتبال را به قلعه‌نویی داد تا خودش در تیم بماند. با این اتفاق، تمام اختیارات فنی تیم به دست قلعه‌نویی افتاد؛ اتفاقی که مدتی بعد به ضررش تمام شد.

پرده ششم
استقلال باید تا بیست و یک بهمن لیست سی‌نفری خودش را برای AFC می‌فرستاد. اما چهار روز پس از گذشت این موعد، سایت اختصاصی AFC خبر داد که استقلال به خاطر نرساندن لیست بازیکنانش به AFC‌ از مسابقات لیگ قهرمانان آسیا حذف شده.

پشت‌پرده: واقعیت ماجرا را دیگر هرکسی شنیده. می‌گویند لیست دست قلعه‌نویی بوده و او برای این‌که جاسم کرار عراقی و دو بازیکن کامرونی و تئودور   ‌یونگ را به لیست اضافه کند، آن را چند روز پیش خودش نگه داشته، موضوعی که خودش آن را دربرنامة 90 تکذیب کرد. حتی وقتی شاهین رحمانی عضو ایرانی کمیته ارتباطات به او هشدار می‌دهد که لیست را سر وقت به مقر کنفدراسیون فوتبال آسیا بفرستد، چندان جدی نمی‌گیرد.

پرده هفتم
اما چند روز پس از حذف استقلال از لیگ قهرمانان، بخش خبری 20:30 گفت‌وگویی از قلعه‌نویی پخش کرد. در این گفت‌وگو قلعه‌نویی در جواب این سؤال که «چرا باوجود گذشت دو روز از مهلت AFC هنوز لیست را به AFC نفرستاده‌اید؟» جواب داد: «فوقش جریمه نقدی می‌دهیم.» این گفت‌وگو در چند روز بعد در تمام بخش‌های خبری در همه شبکه‌های تلویزیونی ایران پخش شد.

پشت پرده: گویا در این جریان رسانه‌ای تعمدی هم وجود داشته. ماجرا برمی‌گردد به آن شبی که قلعه‌نویی و مایلی‌کهن در «نود» با هم درگیر شدند. گویا مدتی پیش از آن، وقتی گروهی از مربیان فوتبال را برای «نقد نود» به صداوسیما دعوت کرده بودند، پورمحمدی رئیس شبکه سوم از آنها خواسته که از این به بعد در «نود» کمی بیشتر رعایت کنند.

انگار تعدادی از سوتی‌های مربیان را هم که در «نود» داده شده و «نود» را به مرز تعطیلی برده، برای آنها گفته‌اند تا آنها دیگر کمی مراعات کنند.

 ولی تنها ده روز پس از آن برنامه، قلعه‌نویی در «نود» حرف‌هایی زد که کسی باور نکرد و مدیران صداوسیما را حسابی عصبانی کرد. به هرحال پس از این‌که آن مصاحبه از آرشیو خبری صداوسیما بیرون کشیده شد، مدیران رضایت دادند که آن گفت‌وگو در تمام بخش‌های خبری پخش شود تا قلعه‌نویی دیگر مراقب حرف‌زدن خودش باشد.

پرده هشتم
قلعه‌نویی پس از افتضاحی که در فرستادن لیست استقلال به AFC پیش می‌آید، اعتراف می‌کند که سرش شلوغ است و پس از این می‌خواهد کمتر به استقلال بپردازد و سراغ تیم ملی برود. حتی وعده استعفا از مدیریت سازمان فوتبال استقلال را هم می‌دهد.

پشت‌پرده: سازمان تربیت‌بدنی پس از آن ماجرا، برای قلعه‌نویی پیغام می‌فرستد که از مدیریت سازمان فوتبال استقلال کنار بکشد. اما این، تمام ماجرا نیست. قلعه‌نویی چندان بابت نشستن روی نیمکت تیم ملی هم اطمینان ندارد.

محسن صفایی فراهانی که گویا تا ژانویه 2008 رئیس کمیته انتقالی فدراسیون فوتبال خواهد بود، چندان روی قلعه‌نویی نظر ندارد و می‌خواهد یک مربی خارجی بزرگ را برای جام ملت‌های آسیا به ایران بیاورد.

با این سناریو، قلعه‌نویی، هم از استقلال می‌ماند هم از تیم ملی. بماند که قلعه‌نویی در مدت اخیر در باشگاه استقلال به نفوذ زیادی رسیده و حتی با توصیه او نام «مبلمان...» روی پیراهن‌های استقلال خورد. کسانی که قلعه‌نویی را می‌شناسند، می‌دانند مبلمان خ  نمایشگاه لوازم آقای خ  در خیابان ولیعصر  است که اصلا پاتوق عصرگاهی امیرخان  به حساب می‌آید.

البته گویا آنها برای هر بازی، 25 میلیون تومان به حساب باشگاه استقلال ریخته‌اند. باوجود این، قلعه‌نویی انگار دیگر در استقلال جایی ندارد. در اولین حرکت پس از دیرفرستادن لیست، «ایرانسل» جای مبلمان خ  را روی پیراهن استقلال می‌گیرد.

پرده آخر
تنها شانس قلعه‌نویی برای بازگشت به فوتبال، ماندن در تیم ملی است. اگر او در تیم ملی بماند و بتواند در تیر 86 در جام ملت‌های آسیا تیم را قهرمان کند، احتمالا تمام این اتفاقات فراموش می‌شود. ولی اگر قلعه‌نویی از تیم ملی هم بیرون گذاشته شود، او دیگر هیچ نقشی در فوتبال ایران نخواهد داشت.

با این سناریو تنها پس از گذشت سه سال از پدیده «قلعه‌نویی»، او از جریان روز فوتبال کنار گذاشته می‌شود. به‌هر حال او دیگر نه در استقلال جایگاهی دارد و نه در تیم ملی پایه‌های مستحکمی.