شاید در ابتدا این تصور وجود داشت که زندگی در ایران تا حدی برای او سخت و غیرقابل تحمل باشد، اما تجربة چند ماهة زندگی در مصر باعث شد تا مرد پرتغالی، برای سازگاری با شرایط نو، نیاز به زمان زیادی نداشته باشد: «در کشورهای زیادی کار کردهام و میدانم هر جایی شرایط خاص خود را دارد.
با توجه به اینکه چند ماهی در قطر که کشوری اسلامی است، زندگی کردهام، به راحتی با زندگی در ایران کنار آمدم. همیشه به دنبال رعایت قوانین کشورهایی که در آن زندگی میکنم، هستم و حالا هم میخواهم تا به بهترین شکل به قوانین حاکم بر ایران، احترام بگذارم.»
آگوستو که چند هفته پیش 52 ساله شد، از حضور در ایران، خوشحال است. برخورد بسیار خوب مردم و هواداران فولاد از همان روز اول، باعث شده تا او ذهنیتی خوب پیدا کند: «چند روز بعد از حضورم در اهواز، برای تماشای بازی فولاد مقابل پیکان، به ورزشگاه تختی رفتم.
تازه قراردادم را امضا کرده بودم و قرار بود از روز بعد از آن مسابقه، کارم را آغاز کنم. هنگامی که میخواستم از عرض زمین چمن، برای رفتن به جایگاه ویژه بگذرم، اتفاقی افتاد که حقیقتا انتظارش را نداشتم؛ چند هزار هوادار فولاد با فریاد «ایناسیو، ایناسیو» و «پرتغال، پرتغال» مرا مورد تشویق قرار دادند. واقعا شوکه شدم!»
روزهای اول در هتل اکسین اهواز سپری میشد و ایناسیو تنها چند مرتبه توانست خود را به مرکز شهر برساند. اما برخوردهای زیاد با مردم در لابی و رستوران هتل و همچنین مسافت بین هتل تا 200 دستگاه فولاد که محل تمرین تیم است، ذهنیتی که پیشتر برای ایناسیو درست کرده بودند را تغییر داد. «با کمال صداقت باید بگویم احساس میکنم در کشور خودم زندگی میکنم. رفتار مردم ایران بسیار خوب است و مرا کاملا تحت تأثیر قرار داده.
آنها دوست دارند با شما صحبت کنند و در صورتی که مشکلی دارید، آن را برطرف کنند، درست برخلاف آنچه قبل از سفرم به اینجا تصور میکردم. هنگامی که دوستانم متوجه شدند قصد سفر به ایران را دارم با من تماس گرفتند.
آنها بیشتر در مورد شرایط دشوار ایران و ناامنی در اینجا صحبت میکردند و میگفتند باید خیلی مراقب خودم باشم، اما در حال حاضر عملا هیچ مشکلی وجود ندارد. شرایط اجتماعی بسیار مطلوب است و مردم نیز خونگرم هستند.» در این بین البته یک مشکل کوچک برای او به وجود آمده که زندگی شیرین در ایران را برایش تلخ کرده: «تماس گرفتن با پرتغال با موبایل، بسیار سخت است.
باید 30 تا 40 بار تماس بگیرم. معمولا عبارت Network Busy روی صفحه نمایش گوشی همراه دیده میشود. کاری نمیتوان انجام داد، آنقدر شماره میگیرم تا موفق شوم!» احتمالا این مشکل حداقل تا پایان فصل، همراه وی باشد، مشکلی که البته شاید نتوان آن را مشکل نامید!
سابقه مربیگری اسپورتینگ لیسبون را دارد. لیسبون از تیمهایی است که هرکدام از ما هرقدر هم فوتبالی نباشیم برای چندبار اسمش را شنیدهایم. ایناسیو در سال 1999 که روی نیمکت اسپورتینگ نشست، در پایان مسابقات توانست تیم را پس از هجده سال به قهرمانی باشگاههای پرتغال برساند. پس از آن برای سه سال متوالی، سرمربی گیمارش شد.
در فوتبال پرتغال شهرت دارد که هرکسی برای یکسال روی نیمکت گیمارش باقی بماند، کار شگفتانگیزی کرده، چه برسد به ایناسیو که برای سه سال در آنجا ماند و در سال آخر هم با خوبی و خوشی، کارش را تمام کرد. او مربیگری الاهلی قطر و یونیکود یونان را هم در کارنامهاش دارد.
بماند که در دوران جوانی هم پیراهن پورتو را میپوشید و حتی توانست در فینال جام باشگاههای اروپا با این تیم 1-2 بایرن مونیخ را ببرد و به قهرمانی اروپا برساند. ایناسیو در جام جهانی هم عضو تیم ملی پرتغال بود و در هر سه بازی مقدماتی تیم به زمین رفت.
هرچند که تیم در آن مسابقات حذف شد و ایناسیو دیگر شانس تجربهکردن جام جهانی را پیدا نکرد. او در مدتی که به ایران آمده، بیشتر ترجیح میدهد غذاهای روتین هتلها را بخورد و برای همین، غیر از مرغ و ماهی که گل درشت منوی رستوران هتل است، غذای دیگری را امتحان نکرده. یکبار هم قلیهماهی خورد و از آن روز به بعد به خاطر مزه فوقالعاده آن، افتاد دنبال غذاهای جنوبی. چندان اهل گشت و گذار نیست. فقط یکبار رفت مرکز شهر تا برای خودش خرید کند.
در زمان حضور در هتل، آگو
ستو، یا مشغول جستوجوی اخبار دنیای فوتبال در اینترنت است، یا سرگرم تماشای مسابقات فوتبال. میتوان ادعا کرد او تمام دیدارهایی را که از شبکه سوم پخش میشود، با دقت خاصی تماشا میکند، در ساعات دیگر نیز، فیلم بازیهای حریفان بعدی تیمش را چند نوبت با وسواس نگاه میکند.
«مهمترین مسأله برایم فوتبال است و به همین خاطر بیشتر وقتم را به آن اختصاص میدهم. سعی میکنم از هر مسابقهای که تماشا میکنم، نکات جدیدی را یاد بگیرم. برایم مهم نیست مسابقه هندی باشد، یونانی، ایرانی یا فرانسوی، تنها چیزی که برایم اهمیت دارد، این است که از آنها مسائل جدیدی را یاد بگیرم.
دیدن مسابقات فوتبال را وظیفة خود میدانم و سعی میکنم جوری برنامهریزی کنم که بتوانم تمام بازیهایی را که از تلویزیون پخش میشود ببینم.»
در هتل، همه چیز خوب است. البته چند هفته بعد از ورود، وضعیت، کمی فرق کرده. در روزهای اول آگوستو را با تاکسی، به محل تمرین میبردند. اما اکنون او با پژو 405 ای که باشگاه در اختیارش گذاشته، به زمین تمرین میرود.
رانندگی در اهواز، شرایط خاص خود را دارد و انگار بالاترین آمار تصادفات را در بین شهرهای ایران دارد. اما ایناسیو در رانندگی نیز مهارت زیادی دارد. او که البته هنوز تنها مسیر هتل به زمین تمرین و باشگاه را بلد است، فوقالعاده رانندگی میکند.
تجربة حضور در کشورهای مختلف باعث شده تا او بتواند در کمترین زمان ممکن با محیط جدید سازگار شود. در این بین البته نکتهای نیز وجود دارد که برایش عجیب است: «بنزین در ایران خیلی ارزان است. ده لیتر بنزین، حدود یک دلار میشود. اما در پرتغال برای یک لیتر بنزین باید بیش از یک دلار بپردازیم.» در این بین چیزی که تا حدی جالب به نظر میرسد بیشتر بودن قیمت آب معدنی نسبت به بنزین است!
در لابی و رستوران هتل اکسین، همیشه دو نفر کنار ایناسیو دیده میشوند: ژوته سامپایو و گیرمه فرینیا؛ اولی دستیاراو است که در نگاه نخست، بسیار آرام به نظر میرسد، اما او نیز مانند اکثر مردم شبهجزیره ایبری، خونگرم و صمیمی است. نفر دوم، فوقالعاده خودمانی، بانشاط و پر از انرژی است.
یک سوی شوخیهای میز پرتغالی در اهواز، همیشه فرینیا است که علیرغم رسیدن به افتخاراتی قابل ذکر (به عنوان سرمربی) در پاراگوئه، کاستاریکا وگینه، حاضر است برای ایناسیو، به عنوان بدنساز فعالیت کند.
او که لیسانس بدنسازی دارد، توانسته طی چند هفته، بدنهای ناآماده بازیکنان فولاد که بر جای مانده از کادر فنی قبلی است را به وضعیتی نسبتا مطلوب برساند. البته او هنوز عقیده دارد به چند هفته دیگر زمان نیاز است تا همه چیز، ایدهآل شود.
بازیکنان فولاد، علاقة زیادی به او دارند و به گفتة خودشان، انرژی زیادی از فرینیا میگیرند. معروفترین کلمة او که در زمان بازیگری با ایناسیو، همتیمی بوده، «هوپا» است؛ به این معنا که سریعتر و با شدت بیشتری ادامه بده. چیزی شبه به «Come On» انگلیسیها یا Vamos اسپانیاییها.
همه چیز در ایران مطلوب است تا همسر ایناسیو به همراه فرزند چهار سالهاش نیز پرتغال را ترک کنند و در اهواز مستقر شوند. «بر خلاف آنچه میگفتند، در ایران، امنیت کامل وجود دارد و هیچ مشکلی احساس نمیشود. این مسأله را به رسانههای پرتغالی نیز گفتهام.
هنگامی که به ایران میآیید، عملا شرایطی کاملا متفاوت با آنچه برایتان ساختهاند را احساس میکنید. اکنون نیز میبینید که همسر و پسرم در ایران هستند.» آگوستو از همه چیز راضی به نظر میرسد. شرایط اجتماعی و برخورد بسیار خوب مردم با وی باعث شده تا عملا مشکلی احساس نشود.
از زمان حضور همسر ایناسیو، معمولا آنها کنار هم هستند. پسر دوستداشتنیشان نیز در حال بازی کردن با مینی پلی استیشن دیده میشود. خانوادة پرتغالی از حضور در ایران، راضی هستند.
چهارشنبه، اول اسفند، آگوستو به همراه خانوادهاش، هتل را ترک کرد تا در منزلی که باشگاه فولاد در کیان پارس در اختیارش قرار داده، مستقر شوند. او از خانة جدید کاملا راضی است و آن را زیبا خطاب میکند. اما جدایی از دو دوست پرتغالی آسان نیست، هرچند قرار است به زودی، سامپایو و فرینیا نیز در خانهای نزدیک به منزل ایناسیو مستقر شوند.
فعلا آگوستو، هر روز صبح به هتل میآید و دستیارانش را به زمین تمرین میبرد. رفاقت آنها فوقالعاده است، به گونهای که میتوان این سه نفر را یک تیم از هر نظر کامل لقب داد. در بیرون از زمین تمرین، بسیار صمیمی هستند و در داخل میدان، کاملا جدی.
آنها آمدهاند تا فولاد را نجات دهند و تا زمانی که به هدف خود نرسند، نمیتوانند آرام بگیرند. تیم پرتغالی با تمام وجود در حال تلاش کردن است و انتظار میرود در پایان بتواند به آنچه مدنظرش است دست پیدا کند.
در این بین آنچه به چشم میآید این است که فولاد در انتخاب ایناسیو، مرتکب هیچ اشتباهی نشده. انگیزههای مالی را نمیتوان نادیده گرفت، اما واضح است مربیای که اسپورتینگ لیسبون را به قهرمانی سوپرلیگ پرتغال رسانده، برای نگه داشتن فولاد در لیگ برتر، خود را به آب و آتش میزند. آگوستو با تمام توان کار میکند و دستیارانش نیز به بهترین شکل، به وی کمک میکنند تا کاری که کاملا حرفهای است، سرانجامی خوشایند داشته باشد.
نبرد برای بقاء
شرایط فولاد، کاملا متحول شده، هرچند هنوز با آن تیم ایدهآل مدنظر ایناسیو فاصله دارد. تغییرات از دیدار با سایپا آغاز شد. یک هفته هم از آغاز کار مرد پرتغالی سپری نمیشد، اما برنامههای تاکتیکی به خوبی اجرا شدند؛ البته تنها در نیمه اول.
صدرنشین، مقابل تیمی که در آن زمان در قعر جدول قرار داشت، تنها به ارسالهای بلند چشم دوخته بود و در نهایت نیز با یک گل مشکوک به آفساید و گلی دیگر از محسن خلیلی که روی اشتباه حریف بود، به یک امتیاز دست پیدا کرد. شرایط بسیار بد بدنی، عاملی بود که بیش از حد، جلب نظر میکرد. در این بین البته نکات دیگری نیز وجود داشت که نمیتوان به آسانی از کنارش عبور کرد.
بازیکنی که در دقیقه 80 به میدان آمده، در سمت راست خط میانی قرار گرفته و از دقیقه 85 عملا نه حمله میکند، نه دفاع. وسط زمین ایستاده و فقط راه میرود. بازیکنی که با اشتباه عجیب خود برابر پیکان، زمینهساز تک گل حریف شد، در کرج نیز شیوة متفاوتی از بازی را ارائه میدهد.
البته او در حال حاضر با یک تیم اصفهانی قرارداد دارد. یک امتیاز در خانة صدرنشین نمیتواند نتیجة بدی تلقی شود. ولی بازی با پاس،حکایتی داشت که هنوز هم فکر کردن به آن،خوزستانیها را آزار میدهد.
در دیداری که فرصتهای بسیار اندکی خلق شد، فولاد روی ضربه شروع مجدد به گل رسید، اما به مضحکترین شکل ممکن، دروازهاش را گشوده شده دید. از اشتباهی که از ابوذر رحیمی آغاز شد و تا فرهاد آل خمیس ادامه داشت، 5 نفر دیگر نیز مرتکب اشتباه شدند تا باز هم فولاد نتواند به بیش از یک امتیاز دست پیدا کند.
مقابل استقلال در تهران، قعرنشین، چیزی کمتر از تیم دوم جدول نداشت و چه بسا اگر خط دفاع و دروازهبان فولاد، عملکرد بهتری داشتند میتوانستند با امتیاز به خانه بازگردند. درگیری آگوستو با یکی از خبرنگاران در کنفرانس مطبوعاتی بعد از بازی به همه ثابت کرد آگوستو چقدر از این نمایش عصبی شد.
پس از بازی، فابیو جنواریو به مجموعه اضافه میشود و پیتر ورا و فابیو همپل نیز در وضعیت مطلوبتری به سر میبرند تا دیدار با مس کرمان بتواند مطابق خواسته مردم خوزستان باشد. برای اولین بار، 3 بازیکن خارجی فولاد در ترکیب اصلی قرار گرفتند و با نمایشی قابل ستایش، همه چیز را به سود خود تغییر دادند.
جنواریو که پا به توپ میشد، دفاع حریف را بههم میریخت و در نهایت فولاد در شرایطی که میتوانست با گلهای زیادی، مس را شکست دهد، با حداقل اختلاف به پیروزی دست یافت تا طلسم ناکامیهای فولاد در هفتة بیستم شکسته شود.
در این بین باید توجه داشت که عادل کلاهکج و محسن حمیدی به دلیل حضور در تیم ملی و هادی خنیفر، به خاطر محرومیت، قادر به حضور در این بازی نبودند، اما با وجود این باز هم تیم به قدری خوب کار کرد که غیبت آنها اصلا به چشم نیامد.
با نمایش فولاد در چهار هفته اخیر، میتوان امیدوارانه به آینده نگاه کرد. کیفیت بازی فولاد، کاملا بهبود پیدا کرده، اما عوامل دیگری نیز برای امیدواری وجود دارد.
از 10 بازی باقیمانده، تنها 4 دیدار در خارج از خانه برگزار میشود و فولاد برابر سپاهان، ذوبآهن، راهآهن، صباباتری، ابومسلم و استقلال اهواز، میزبان است و این مسأله میتواند کمک زیادی به بقای این تیم بکند.
تحولی که ایناسیو در فولاد ایجاد کرده، غیرقابل انکار است، اما برای باقی ماندن در لیگ برتر عوامل دیگری هم میتوانند مؤثر باشند. در فوتبال ایران ثابت شده غیر از بازی آبرومندانه تیمهای ضعیف برای ماندن در لیگ برتر شانس و داوری و آب و هوا هم میتواند تأثیر خودش را بگذارد.