در کشورهای دیگر تا نامی از مجموعهدار یا کلکسیونر به میان میآید، در ذهن همه یک موضوع و یک معنی دریافت میشود. ولی در ایران چرا اینگونه نیست؟ چرا از مجموعهداری معانی مختلف به ذهن خطور میکند؟
بعضیها مجموعهداری را مترادف با ثروتاندوزی میدانند، برخی مجموعهداری را کاری برخلاف فرهنگ میدانند و آن را نکوهش میکنند، برخی هم آن را تأیید کرده و برای آن احترام قائل هستند. دلایل متفاوتی برای این موضوع وجود دارد که در ادامه به برخی از آنها اشاره خواهیم کرد. بهنظر میرسد اولین عاملی که باعث شد مجموعهداری در ایران نتواند جایی برای خودش باز کند این است که کشور ما کشوری است با سابقه تاریخی طولانی و آثار تاریخی فراوان و متنوع. همین امر یعنی سابقه تاریخی داشتن کشورمان سبب شده عموم مجموعههایی که مجموعهداران خصوصی جمع کردهاند، مرتبط باشد با آثار تاریخی. در بین این مجموعههای خصوصی آثاری هستند که قانون تعریف کرده باید جزو اموال عمومی به شمار روند و جمعآوری آنها خلاف قانون بوده و اجازه قرار گیری در دسترس عموم را ندارند.
یکی از دلایل دیگر این است که متأسفانه مجموعهدارانی بودهاند که مجموعههایشان بهمنظور انتقال آنها به خارج از کشور و فروختن به مجموعهداران خارجی تشکیل شدهاند؛ این افراد مجموعهها را جمع نکردهاند که به معرفی بهتر آثار و بخشی از تاریخ کشور کمک کنند. خیلی از مجموعهداران و موزههای خارجی اشیاء ایرانی را از طریق همین مجموعهداران ایرانی خریداری کردهاند. لذا در ذهن و باور مردم این موضوع شکل گرفته که مجموعهداران آثار ایرانی را برای انتقال میراث فرهنگی به خارج از کشور جمع میکنند.
سومین عامل این است که ما تا الان کمتر دیدهایم که آثار یک مجموعهدار وقف شود. شاید مرحوم ملک جزو معدود کسانی است که آثارش در موزه با نام خودش به نمایش گذاشته شده است. خانواده مرحوم ملک کسانی هستند که ثروتشان را برای خرید آثار مختلف، صرف و آن را در قالب یک موزه و کتابخانه وقف کردهاند. شاید اگر یکسری موزه مانند موزه ملک در کشور وجود داشت، از همان ابتدا نگاه عموم مردم به مجموعهداری هم متفاوت بود یا مجموعه آستان قدسرضوی که کمتر کسی میداند همه آثار آن موزه وقفی است و آستان قدس برای خرید مجموعههای فرش، تمبر و سکه هیچ پولی پرداخت نکرده است.
در چند دهه اخیر تعداد موزههای خصوصی در گوشه و کنار کشور افزایش یافته؛ چون انگیزهای در بین مجموعهداران پیدا شده که مجموعههایشان را در قالب موزه در دسترس عموم قرار دهند و بعد از مرگشان توانسته باشند یک اقدام فرهنگی و شایسته انجام دهند. اگر تعداد این موزههای خصوصی افزایش یابد این باور منفی نسبت به مجموعهداری در کشور به مرور تغییر خواهد کرد. این را باید قبول کنیم که افراد فرهیخته جامعه همیشه مجموعهداران خوب را ستایش میکنند اما در سطح جامعه آنقدر بحث مجموعهداری شناخته شده نیست و عموم جامعه با آن بیگانه هستند. سازمان میراث فرهنگی مصوبهای برای اختصاص اعتبار سالانه به مجموعهدارانی که میخواهند موزه خصوصی ایجاد کنند و مجموعههایشان در چهارچوب آییننامه ایجاد موزههای خصوصی است، تعیین کرده است. شاید اقداماتی از این دست باعث شود از یک سو مجموعهداران از انزوا خارج شده و مجموعههایشان را به نمایش عمومی بگذارند و از سوی دیگر حمایت سازمانی مثل میراث فرهنگی از مجموعهداران خصوصی نگرش عمومی را تا حدودی تغییر دهد.
نکته آخر اینکه با توجه به تاریخی بودن آثار جمعشده در کشور این ذهنیت در بین مردم وجود دارد که مجموعهها فقط مجموعههای تاریخی هستند و کسانی که مجموعه کبریت، قفل، دکمه، کفش، روزنامه و موارد بسیار دیگر دارند را بهعنوان مجموعهدار قبول نمیکند و بیشتر افرادی که آثار تاریخی را از حفاریهای قاچاق جمعآوری کردهاند مجموعهدار یا عتیقهباز مینامند.
کارشناسان جامعهشناس معتقد هستند برای اینکه یک باور منفی فرهنگی را به یک باور مثبت فرهنگی در سطح جامعه تغییر بدهید لازم است40 الی50 سال تلاش کنید. در حال حاضر نیمی از افراد جامعه با مفهوم واقعی مجموعهداری آشنا شدهاند اما برای تغییر این باور لازم است موضوعاتی مانند خدمات فرهنگی مجموعهداران بعینه در سطح جامعه دیده شود. باید گفته شود که برخی از مجموعهداران خدمات بسیار بزرگی به فرهنگ و تاریخ ایران کردهاند. اگر آنها نبودند قطعا ما مجموعه روزنامهها، تمبرها، سکهها، اسناد، ابزارها، رادیوها، دوربینها، عکسها و خیلی چیزهای دیگر را نداشتیم. این افراد دیوانهوار برای جمعآوری مجموعههایشان تلاش کردهاند، اگر زندگینامه آنها را نگاه کنید مواردی خواهید دید که چه سختیهایی کشیدهاند تا یک اثر جدید را خریداری کنند. این یک واقعیت است که هر چیزی که امروزه از گذشته دیده میشود حاصل نگاه مجموعهداری است.
*رئیس سابق موزه ملی ایران و عضو هیأت علمی دانشگاه