این فیلم داستان یک مرد جوان و ناسازگار با جامعه است که پروانه جمع میکند و برای تکمیل کلکسیون خود یک دختر دانشجوی هنر را میدزدد و در زیرزمین خانهاش نگه میدارد. در نقد این فیلم، از شخصیت اصلی آن بهعنوان شخصیت ضداجتماعی نام برده شده است که درگیر مسائل روانشناختی است.
هرچند قضاوت در مورد افراد مجموعهدار براساس این خصوصیت آنها سادهلوحانه است اما در برخی موارد با ریشهیابی این مسئله به موضوعاتی در رفتار افراد برمیخوریم که نشاندهنده مشکلات شخصیتی آنهاست. با وجود این مباحث، نگهداری اشیای مختلف از گذشته میان سنین مختلف جامعه شایع بوده است. کلکسیونداری و جمع کردن اشیائی که میتواند اسکناس، کبریت، سکه، لیوان، سیگار، تسبیح، فندک و خیلی چیزهایی باشد که شاید به ذهن هم نرسد، یکی از رایجترین سرگرمیهای مردم در سراسر دنیا است و از گذشته عده بیشماری را در موضوعات مختلف مشغول خود کرده است. در نگاهی سادهتر کلکسیونداری یک سرگرمی گاهی ارزان و گاهی بسیار گرانقیمت است که افرادی با ویژگیهای خاص را بهخود جلب میکند.
جمعآوری اشیا در دورهها و گروههای سنی مختلف، متفاوت است. دهه شصتیها خوب بهخاطر دارند که زمانی جمعآوری عکس بازیگران یا بریدن عکس فوتبالیستها از مجله دنیای ورزش و کیهان ورزشی و چسباندن آنها در یک دفتر از پرطرفدارترین کلکسیونهای دوره نوجوانیشان بود . کودکی که انواع پاککن، جلد آدامس، وسایل تخممرغ شانسی، عروسکها و ماشینهای اسباببازی را جمع میکند به نوعی دیگر مجموعهدار است. همین کودکان وقتی به سن نوجوانی پا میگذارند ممکن است روند کلکسیونداری آنها تغییر کند و به جمعآوری برگ درختان، تمبرها، سکهها یا پوستر بازیگران روی بیاورند و زمانیکه به دوره میانسالی رسیدند مجموعهدار تابلوهای نقاشی یا سر حیوانات باشند.
با این همه، در بسیاری از کشورها، مجموعهداری یک شغل و سرمایهگذاری بزرگ در دنیای تجارت است و شخص با نگاه اقتصادی اقدام به انجام این کار میکند. جمعآوری جواهرات گرانبها مانند کلکسیون جواهرات الیزابت تیلوریا خودروهای لوکس مثل مجموعه ماشینهای لوکس دیوید بکام و تابلوهای نقاشان بزرگ جهان مثل تابلوهای نقاشی استیون اسپیلبرگ مثالهایی است که میتوان به آنها اشاره کرد. با وجود این شرایط قضاوت در مورد افراد مجموعهدار براساس این خصوصیت آنها میتواند امری سادهلوحانه و تقریبا غیرممکن باشد.
دکتر حامد محمدی کنگرانی، روانپزشک و عضو کمیته رسانه انجمن روانپزشکان ایران در مورد خصوصیات شخصیتی مجموعهداران اینطور توضیح میدهد: «نکته مهم در این میان ویژگیهای شخصیتی این گروه از افراد جدا از توانایی مالی است. اهداف افراد از جمعآوری مجموعهای از اشیا متفاوت است. معمولا یکی از اهداف مجموعهداران، نمایش کلکسیون خود و دریافت تحسین و تمجید از بازدیدکنندگان است. به این ترتیب بخشی از خصوصیت خودبزرگبینی و نمایشگری فرد ارضا شده و باعث افزایش اعتمادبهنفس در او میشود. البته این بهخودی خود نکته منفی بهحساب نمیآید و نشانه اختلال شخصیت در فرد نیست بلکه نشانه نیاز درونی همه افراد به نمایشگری و دریافت بازخورد مثبت و تحسین است مثل کودک 8-7 سالهای که بدون اینکه اختلال شخصیتی داشته باشد، کلکسیون پاککن یا تمبر دارد و با علاقه بسیار هر روز برای تمام افراد خانواده نمایشگاهی از داراییهای ارزشمند خود برپا میکند و از تعریف اطرافیان ذوق زده میشود. ناگفته نماند انجام این کار به پیشنهاد و تشویق خانواده در شکلگیری خصوصیات شخصیتی وی در آینده مؤثر است».
تأثیر محیط در شخصیت افراد
گردآورندگان اشیای مختلف، اغلب داراییهای خود را به دیگران میدهند یا خرید و فروش میکنند. گاهی هم هرگز به آنها دست نمیزنند. در واقع ممکن است اشیای جمعآوری شده هرگز مورد استفاده قرار نگیرند و افراد صرفاً به خاطر تماشای هراز چندگاه خودشان، تمایل بسیاری به گردآوری آنها داشته باشند.
دکتر محمدی از تأثیرات مثبت مجموعهداری به ارضای حس درونی، نیاز به تشویق و تقویت اعتماد به نفس البته در حد متعادل اشاره میکند و در این باره میگوید: «تشویق افرادی که مجموعهدار هستند برای آنها لذتبخش بوده و آنها را برای گسترش مجموعهشان تحریک میکند و از همه مهمتر اینکه باعث افزایش اعتماد به نفسشان میشود. این در حالی است که اگر تعادل آن از میان برداشته شده و بیش از حد به آن پرداخته شود میتواند نشانه اختلالات شخصیت و خودبزرگبینی یا نمایشگری در فرد باشد. البته باید به این نکته توجه داشته باشیم که شکلگیری شخصیت هر فرد تابعی از عوامل ژنتیک، بیولوژیک، محیطی و تربیتی است اما در این میان خصوصیات شخصیتی خود شیفته (و اختلال شخصیت خود شیفته) بیش از سایر موارد، تحتتأثیر عوامل محیطی و تربیتی است چراکه بهصورت فطری همه افراد از تعریف و تمجید لذت میبرند».
علاقهمندی به داشتن یک کلکسیون و جمعآوری اشیا میتواند نوعی موفقیت و پیشرفت فردی محسوب شود. تا جایی که هر چه این مجموعه بزرگتر و وسیعتر باشد بر اهمیت و ارزشمندی این موفقیت و پیشرفت نیز افزوده شده و مباهات و تفاخر فرد گردآوریکننده را بهدنبال دارد. یکی از مهمترین فواید کلکسیونداری و جمعآوری اشیا تأثیری است که در رشد اجتماعی افراد دارد. در واقع اگر وسایل گردآوری شده از سوی اطرافیان تأیید شوند و از نظر آنها جالبتوجه و زیبا بهنظر برسد، باعث میشود فرد محبوبیت بیشتری بیابد و مورد تصدیق آنها قرار گیرد. این موضوع میتواند یکی از مولفههای اساسی افزایش اعتماد به نفس و ابراز وجود در زندگی فرد باشد.
عضو کمیته رسانه انجمن روانپزشکان ایران گریزی به نوع دیگری از کلکسیونداری آن هم از نوع وسایل دورریختنی دارد و در این باره میگوید: «از خصوصیات افراد با شخصیت وسواسی- اجباری که میتواند در حد یک اختلال باشد یا نباشد، نگهداری اشیای بدون مصرف و گاه بیارزش و عدمتوانایی در دور ریختن آنهاست. البته عقیده این افراد بر این اساس است که ممکن است زمانی این وسایل به کار بیایند؛ وسایلی مانند کیسه پلاستیکهای خالی، خودکارهای استفاده شده، کفشهای کهنه خود فرد یا روزنامههای تاریخ گذشته یا نامهها و مدارک بیارزش که میتواند خود نوعی از مجموعهداری باشد. این افراد درصورت دور ریختن این وسایل دچار این اضطراب میشوند که ممکن است در روز مبادا به آنها نیازمند شوند».
کلکسیون از نوع سنگدلانه
روانشناسان معتقدند که تجربه گردآوری نیازمند این است که فرد گردآوری کننده، گاهی اوقات به ویژگیهای بسیار کوچک متمایزکننده در اشیای مربوط به مجموعه خود دقت فراوانی داشته باشد. در بیشتر موارد در اختیار داشتن دو شیء یکسان و مشابه در یک گروه مشخص و گردآوری شده امتیازی در بر ندارد و ممکن است نظم حاکم بر مجموعه را به هم بریزد یا حتی کل مجموعه را زیر سؤال ببرد. بنابراین گردآورندگان باید بسیار دقیق و نکتهسنج باشند تا بتوانند تشخیص دهند که یک آبنبات، تمبر یا سکه جدیدشان با آنچه از قبل داشتهاند چه تفاوتی دارد. دکتر محمدی، روانپزشک جمعآوری کلکسیون را میان گروه نادری از افراد که دچار نوعی خاص از اختلال شخصیت هستند اینگونه توضیح میدهد: «برخی از افرادی که در پی جمعآوری اشیا و ایجاد کلکسیون هستند ممکن است اختلال شخصیت اسکیزوتایپال داشته باشند.
این افراد گوشهگیر و کمحرف بوده و به کارهای فردی و عدمحضور در جمع علاقه نشان میدهند. یکی از خصوصیات آنها علاقه به مسائل ماوراء طبیعی، خرافات و جادو است و گاهی اقدام به جمعآوری و نگهداری وسایل مربوط به آنها میکنند». دکتر محمدی نوع دیگری از مجموعهداری را در افراد داغدار یا سوگوار شرح میدهد: «گاهی فردی پس از فوت یکی از عزیزان خود اقدام به نگهداری اشیای باقیمانده از وی میکند یا پس از اتمام یک رابطه عاطفی یادگاریهای بهجا مانده از او را بهعنوان یک گنجینه گرانبها حفظ میکند و بهتدریج سعی در گسترش و افزایش این مجموعه میکند. این عمل بهخودی خود مشکلی ندارد و نشانهای از اختلال نیست و حتی به فرد کمک میکند تا با سوگ پیش آمده مقابله کند. اما در بعضی موارد بازمانده فرد فوت شده اتاق و وسایل او را دقیقاً و عیناً مانند زمان زنده بودن وی نگهداری میکند و این موضوع ممکن است سالها به طول بینجامد که در این صورت به آن مومیایی کردن گفته میشود و از علائم نشاندهنده اختلال و بیماری است و نیازمند درمان است. در افراد شکستخورده در یک رابطه عاطفی نیز گاهی فرد با مجموعه وسایل شخص محبوب خود ارتباط بسیار نزدیکی برقرار میکند طوری که ممکن است این اشیا جایگزین یک رابطه جدید شوند که در این صورت نیز نیازمند مداخله درمانی است».
بیان این نکته حائز اهمیت است که بعضی افراد براساس علاقه شخصی به شکار، سر یا تمام بدن حیوانات شکار شده را نگهداری میکنند. در حالیکه هستند شهروندان بسیاری که بهدلیل آسیب یا حتی تخریبی که این اقدام برای محیطزیست دارد این کار را امری سنگدلانه میدانند؛ امری که گاه ناشی از خصوصیات شخصیتی کلکسیونداران و در نهایت خودخواهی صورت میگیرد. دکتر محمدی اضافه میکند: «گاهی افرادی که از خصوصیات شخصیتی ضداجتماعی یا حتی علائم جنون رنج میبرند، پس از دست زدن به اعمال خلاف قانون مانند دزدی، تجاوز یا قتل نشانهای را از قربانیان اعمال شنیع خود بهعنوان یادگاری نگه میدارند و پس از مدتی مانند فیلم «کلکسیونر استخوان» از هر یک از قربانیان قتلهای خود استخوانی را به یادگار در یک مجموعه نگهداری میکنند که این موضوع نشاندهنده شدت آسیب روانی در این افراد است».