مهمترین ویژگی عضو سابق کمیته بینالمللی المپیک و رئیس اسبق سازمان تربیت بدنی و کمیته ملی المپیک صراحت لهجه در مواجهه با مشکلات ورزش است که بدون پردهپوشی به تجزیه و تحلیل آنها میپردازد. در آستانه بازیهای المپیک پای صبحت این مدیر قدیمی ورزش نشستیم.
- شما بهعنوان یکی از مدیران بینالمللی ورزش، اوضاع ورزش ایران را در آستانه بازیهای المپیک چگونه ارزیابی میکنید؟
در یک ارزیابی کلی باید میان مدیریت ورزش و خود ورزش و جوانان تفاوت قائل شد. شاکله اصلی ورزش که مربیان و ورزشکاران را شامل میشود، مثل همیشه یک روند طبیعی و منطقی داشته و دارد اما اگر بخواهیم از مدیریت ورزش صبحت کنیم باید گفت عدمجهتگیری مشخص در مدیریت ورزشی کشور کاملا دیده میشود که متاثر از تصمیمات و سلایق شخصی است؛ تصمیمات سلیقهای که بر حسب حال و هوای شخصی تداعیگر نوعی بینظمی نیز خواهد بود.
- چرا هرگز در سالهای اخیر شاهد تعاملی واقعی میان دو ارگان مرتبط با ورزش، کمیته ملی المپیک و سازمان تربیت بدنی و امروزه وزارت ورزش در کشورمان نبودهایم؟ آیا به همین دلیل بود که از دوره شما بدعت یک کاسهشدن مدیریت این دو ارگان نهاده شد؟
اول این نکته را روشن کنم که من هرگز اعتقادی به مدیریت مشترک این دو ارگان نداشتهام و معتقد به مدیریت جداگانه برای دو سازمانی بودم که با وجود مکمل هم بودن، طبق قانون، وظایف متفاوتی دارند. وظیفه وزارت ورزش کنونی و سازمان تربیت بدنی سابق گسترش و توسعه ورزش است و وظیفه کمیته ملی المپیک رساندن و ارتقای قهرمانان به سطح المپیک و بازیهای آسیایی. اما ماجرای حضور من در کمیته ملی المپیک این بود که من در آن سال به آقای محلوجی گفتم دوست ندارم شما رئیس کمیته ملی المپیک باشید، بهتر است که فرد دیگری بیاید. چون او قبول نکرد و گفت من میخواهم باشم من هم گفتم شرکت میکنم و هر کسی که رأی آورد بماند و من برخلاف میل قلبیام ناچار به شرکت در انتخابات کمیته ملی المپیک شدم.
- چرا همیشه دعوای کمیته ملی المپیک و سازمان تربیت بدنی درست هنگام رویدادهایی چون المپیک و بازیهای آسیایی اوج میگیرد؟
اشکال و عیب بزرگ ما که البته خودم را عرض میکنم تا به کسی بر نخورد، این است که هنگامی که حکمی را از مقام بالاتر دریافت میکنیم فکر میکنیم از لحاظ دانش و تقوا، قدرت و صلاحیت به حدی رسیدهایم که دیگر نیازی به فکر و خرد جمعی نداریم و این در حالی است که تعریف درست مدیریت، اعتقاد بهکار جمعی و تشخیص بهترها برای بهسامانرساندن هدفی است که مسئولیت آن به ما سپرده شده و این نیست که من هر آنچه میگویم درست است و این مشکلی است که باید حل شود.
- آیا در کشورهای دیگر هم شاهد چنین تقابلی میان نهادهای ورزشی هستیم؟
این موضوع مختص کشور ما نیست و در کشورهای دیگر به اشکال دیگری رایج است. بهعنوان نمونه در خیلی کشورها مثل کشورهای عربی حوزه خلیجفارس در این زمینه دیکتاتوری عمل میشود و هرچه امیر بگوید اجرا میشود اما آنان ظاهر قضیه را حفظ میکنند و با وجود فرمانبربودن مثلا برای عوض کردن رؤسای فدراسیونهای ورزشی شرایط را از نگاه نهادهای بینالمللی قانونی جلوه میدهند. در کشورهای توسعهیافته همه از قانون تمکین میکنند و همهچیز به شکل دمکراتیک اجرا میشود ولی در کشور ما یک حالت بینابینی بین این دو شیوه در حال اجراست. درحالیکه ما درزمینه تغییر رؤسای فدراسیونهای ورزشی میتوانیم براساس اساسنامه موجود بهگونهای عمل کنیم که شاهد دخالت مجامع بینالمللی نباشیم، اما میخواهیم قدرت فردی خود را به رخ بکشیم؛ مثلا وزیر با دعوت از اعضای مجمع میتواند نظرش را به آنان بگوید و از آنها بخواهد که با خواستهاش در برکناری رئیس فدراسیون موافقت کنند و از نظر قانونی هم مشکلی پیش نخواهد آمد.
- اگر آن کرسی عضویت در کمیته بینالمللی المپیک که شما نماینده ما بودید بر اثر بیمبالاتی از دست نمیرفت، چقدر میتوانست در بحثهای اخیر بهوجود آمده مشکلگشا باشد؟
اگرچه با داشتن یک کرسی بینالمللی نمیتوان برخلاف قاعده و سیستم عمل کرد ولی حضور چنین فرد مؤثری و اثرگذاریاش در تصمیمات تشکیلات داخلی ورزش و عضویتش در کمیته اجرایی میتوانست از خیلی از مشکلات پیشگیری کرده و همینطور در معادلات بینالمللی به بهبود و حل و فصل مشکلات پیش آمده در IOC کمک کند.
- بـهنظر شما اختلاف میان وزارت ورزش و کمیته المپیک تا چه حد روی فضای المپیکی کشور تأثیر منفی گذاشت؟
من معتقدم که هیچ حرکت و تلاشی در راستای نام المپیک صورت نگرفت و این در حالی است که ما میتوانستیم از فضای موجود به نحو احسن در آشنا کردن مردم با مفاهیم المپیک که جنبه انسانی و تربیتی آن حتی بر رقابتهای ورزشی میچربد، در جهت ترویج و تقویت اخلاق و جوانمردی در جامعهمان گامهای ارزندهای برداریم؛ حتی اگر به صرف اینکه گفته میشود فضای المپیک دیگر از روح اولیهاش فاصله گرفته اما با رجوع به نوشتههای پیردوکوبرتن میشد به جوانانمان بگوییم که فلسفه راهاندازی المپیک چه بود. بیشترین قصور هم از دید من متوجه کمیته فرهنگی کمیته ملی المپیک است که میتوانست با تبلیغ و بزرگ کردن این مفاهیم در زمینههای تربیتی و اخلاقی قدمهای خوبی بر دارد ولی هیچ اقدامی صورت نداد و دریغا از چاپ یک پوستر و مطمئنا این حرف من را نیز تکذیب خواهند کرد. با رویدادی چون المپیک متأسفانه بهگونهای برخورد شد که انگار تعدادی ورزشکار بدون توجه به فلسفه انسانی المپیک فقط قرار است در یک دوره رقابت ورزشی شرکت کنند و بس.
- تمام حرفهای رسانهها هم که در ماههای اخیر منحصرشده بود گلایه ورزشکاران انتخاب شده المپیکی از تبعیض میان آنان و فوتبالیستها.
در بحث تبعیض، حق را به ورزشکاران المپیکی میدهم. درست در روزهایی که در آستانه المپیک بهسر میبریم به یک فوتبالیست رقم بالایی میدهیم که در آسیا هم مطرح نیست و به نسبت آن، رقم دریافتی ورزشکار المپیکی آنقدر ناچیز است که بهطور طبیعی حق دارد که زندگی خود را مقایسه کند و ناراحت شود. بالاخره یک انسان است و به او فشار میآید و باید حق داد که با مصاحبه کردن اعتراض خود را بروز دهد. تازه آقای مدیرعامل فوتبال میگوید همه خلاف میکنند و من هم میکنم. از همه بدتر اینکه یک عده هم با خلاف بهدنبال آنند که فلان ستاره فوتبال را راضی کنند در شرایطیکه جایی در عرصه المپیک و آسیا ندارد ولی آن وقت ورزشکار المپیکی از طریق قانونی هم نمیتواند به حقش برسد.
- پیشبینی شما از حضور ورزشکاران ایران در این دوره چیست؟
پیشبینی من در بازیهای آسیایی گوانجو درست از آب در آمد. اکنون نیز میگویم بهرغم همه مشکلات و ایراداتی که وجود داشته رهاورد ورزشکاران ما در این دوره میتواند بهترین نتیجه تاریخ حضور ورزش ایران در المپیک باشد. هر موقع که تیمهای کشتی و وزنهبرداری ما در اوج بودهاند در آن سالها بهترین نتیجه را در المپیکها گرفتهایم. اکنون نیز در کنار آمادگی مطلوب کشتیگیران آزادکار و وزنهبرداران، کاروان ایران میتواند روی موفقیت تکواندوکاران و بهخصوص کشتیگیران فرنگی و حتی احسان حدادی در پرتاب دیسک حساب ویژهای باز کند.ما میتوانیم در لندن شگفتیساز باشیم.