تاریخ انتشار: ۷ مرداد ۱۳۹۱ - ۰۵:۱۳

همشهری آنلاین-هلن صدیق بنای: همه آدم‌ها همیشه به دنبال خوشبختی می‌گردند، غافل از اینکه... اندر باب راز‌های خوشبختی حکایت‌های بیشماری آورده‌اند، زیباترین آنها، این است که آورده‌اند...

 روزگاری در یک شهر بزرگ، مردی فاضل زندگی می‌کرد. او سال‌های طولانی عمر خویش را مشتاقانه صرف جستجوی حقیقت و عشق خداوند کرده بود. به گونه‌ای که هر روز از دیگران جدا می‌شد و درخلوت خویش به درگاه خداوند دعا می‌کرد.

به این امید که روزی با اولیای خدا و یا مرشدی آشنا شود و آنها به او راه رسیدن به خداوند را  نشان دهند و هدایش کنند.

یکی از آن روزها، همچنان که مرد فاضل در حال دعا و نیایش به درگاه خداوند بود، ندایی شنید که به او گفت؛ به فلان نشانی در فلان روستا برو ... در آنجا مردی را خواهی دید که راه حقیقت و خداوند را به تو نشان ‌خواهد داد.

مرد فاضل وقتی این ندا را شنید، بی‌اندازه مسرور شد و به سرعت راهی ‌جایی که به او گفته شده بود، شد. در آن ‌جا با دیدن مردی فروتن، ساده با لباس‌‌های مندرس و پاهایی خاک‌ آلود، بسیار متعجب شد.

مرد فاضل بار دیگر، اطراف را کاملاً نگاه کرد، اما کس دیگری را ندید. بنابراین به مرد ساده و بی‌چیز رو کرد و گفت؛ روز شما به ‌خیر...

مرد فقیر به ‌آرامی پاسخ داد: هیچ‌وقت روز شری نداشته‌ام.

مرد فاضل گفت: الحمدالله، خداوند تو را خوشبخت کند.

مرد پاسخ داد: هیچ‌گاه بدبخت نبوده‌ام.

تعجب مرد فاضل بیش‌‌تر شد و گفت خدا رو شکر، انشاالله همیشه خوشحال باشید.

مرد  این بار پاسخ داد: هیچ‌گاه غمگین نبوده‌ام.


مرد فاضل که حسابی گیج شده‌ بود، پرسید: هیچ سر درنمی‌آورم. خواهش می‌کنم بیش‌تر به من توضیح دهید. چگونه شما این کار‌ها را می کنید یعنی، هیچگاه روز شر نداشته و احساس غم و بدبختی نکرده‌اید؟!

مرد ساده به آرامی پاسخ داد: با خوشحالی این‌کار را می‌کنم. تو روز خیری را برایم آرزو کردی درحالی‌که من هرگز روز شری نداشته‌ام. زیرا در همه‌حال، خدا را ستایش می‌کنم.

اگر باران ببارد یا برف، اگر هوا خوب باشد یا بد، من هم‌چنان خدا را می‌پرستم. اگر تحقیر شوم و هیچ انسانی دوستم نباشد، باز خدا را ستایش می‌کنم و از او یاری می‌خواهم بنابراین هیچ‌گاه روز شری نداشته‌ و نخواهم داشت.

تو برایم خوشبختی آرزو کردی در حالی‌که من هیچوقت بدبخت نبوده‌ام زیرا همیشه به درگاه خداوند وصل بودم و می‌دانم هرگاه که خدا چیزی بر من نازل کند، آن بهترین است و با خوشحالی هر آن‌چه را برایم پیش ‌بیاید، می‌پذیرم. سلامت یا بیماری، سعادت یا دشمنی، خوشی یا غم، همه‌ هدایایی از سوی خداوند هستند.

در آخر، تو برایم خوشحالی آرزو کردی در حالی‌که من هیچگاه غمگین نبوده‌ام زیرا عمیق‌ترین آرزوی قلبی من، زندگی‌کردن بنا بر خواست و اراده‌ی خداوند است.

 

منبع: همشهری آنلاین