اگر کارهای زیادی که شمقدری به آنها اشاره کرده از جنس فعالیتهایی باشد که در سه سال اخیر انجام شده این یک سال باقیمانده هم با جنجال و التهاب سپری خواهد شد. مروری بر وعدههایی که مدیریت فعلی سینما هنگام روی کار آمدنش داد و آنچه تاکنون انجام شده و بررسی وضعیت سینمای ایران از ابعاد مختلف حکایت از شکست کامل پروژه بلندپروازانه ریلگذاری مجدد سینما دارد. افزایش اختلافات صنفی و ورود دولت در این اختلافها که منجر به ملتهبتر شدن روابط اهالی سینما شد و جلوگیری از فعالیت جامعه اصناف سینمایی کشور چند دستگیای را به دنبال داشته که نتیجهاش تضعیف جایگاه سینماگران کشور است. در شرایطی که سینمای کشور وضعیتی نگرانکننده و بحرانی دارد(و اشاره به مصادیق و سرفصلهای مشکلات در فضای محدود این ستون نمیگنجد) قرار است شاهد تغییراتی در روال سیاستگذاریها باشیم.
تقریبا همزمان با آغاز به کار سازمان سینمایی کشور و معرفی سه معاونت از این سازمان شاهد تغییر مأموریتهایی در برخی از مراکز و نهادهای زیر مجموعه سازمان سینمایی هستیم که در نوع خود جالب توجه به نظر میرسد. مثلا مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی اعلام میکند از این پس به جای حمایت از فیلم اولیها از تولیدات تجربی حمایت خواهد کرد. اینکه به چه فیلمهایی لقب تجربی اطلاق میشود هنوز مشخص نیست، آنچه در یک ماه اخیر نام مرکز گسترش را بیش از همیشه سرزبانها انداخته، پروژه جنجالی «لاله» به کارگردانی اسدالله نیکنژاد بوده است و شاید منظور مدیران مرکز گسترش از سینمای تجربی فیلم لاله باشد که نیکنژاد با اعتماد به نفس کامل آن را اثری خوانده که باید در دانشکدههای سینمایی تدریس شود.
چند روز پیش هم شمقدری اعلام کرد که از این پس حمایت از فیلم اولیها برعهده انجمن سینمای جوان گذاشته خواهد شد. البته ظاهرا این حمایت شامل فیلمسازان شهرستانی خواهد بود. منتها سؤال اینجاست که انجمن سینمای جوان طبق شرح وظایف و اساسنامهاش متولی تولید فیلم کوتاه و نهایتا نیمه بلند است و حمایت از فیلمهای بلند سینمایی، ربطی به انجمن سینمای جوان ندارد. هرچند به نظر میرسد اشاره به حمایت از فیلمسازان شهرستانی برای تولید فیلم اولشان کل ماجرا را در سطح یک شعار تبلیغاتی پایین میآورد. درست از جنس تقسیم کشور به هشت منطقه فرهنگی و پروژه تولید فیلم در شهرستانها که با وجود شعارهای فراوان در عمل به جایی نرسید و البته کسانی که قدری اشراف به مسائل سینمای ایران داشتند میتوانستند شکست این پروژه را پیشبینی کنند.
جالب اینکه ماجرای تولید فیلم در شهرستان از معدود مواردی است که متولی سینمای ایران به شکست آن اعتراف کرده و طرح دوباره آن در قالبی دیگر و به عنوان حمایت مالی انجمن سینمای جوان از فیلم اولیها سؤالبرانگیز به نظر میرسد مگر اینکه قرار باشد در یک سال باقیمانده بخشی از بودجه سینما (که رقمش هم باتوجه به دست و دلبازیهای مدیران سینمایی در تولید پروژههای فاخر و خرید فیلمهای توقیفی باید قابل توجه باشد) به این امر اختصاص یابد. اگر این گزینه مقرون به حقیقت باشد میتوان این سؤال را مطرح کرد که از سرمایهگذاریهای بدون برنامه قبلی چه حاصلی به دست آوردید که از این یکی به دستاوردی برسید؟ ظاهرا آزمون و خطاهای مدیریتی در یک سال باقیمانده از مدیریت فعلی سینما همچنان ادامه خواهد یافت.