اما واقعیت این است که این هنر، پیش از این نیز با برنامهریزیها و جهتگیریهای نادرست خود به سمت مرز نابودی در حرکت بود و نیاز به کاتالیزوری در این میان نداشت. صنعت نیمهجان سینما که در ابتدای دهه 90 با افزایش 120درصدی فروش و تولیدات بالا در بهمن و اسفندماه 90 قصد داشت نوید زندگی دوباره را به اهالی و دوستداران سینما بدهد در ابتدای سال 91با اتفاقاتی که در جریان اکران رخ داد، یکباره تمامی چراغ هایش آنچنان خاموش شدند که تنها کورسویی برایش باقی ماند و آن هم با توجه به اتفاقات این چند روز اخیر به خاموشی رفت. اینکه راه چاره در چیست با اینکه پاسخ روشنی دارد اما، هنوز معلوم نیست. تنها یک چیز معلوم است؛ آتشی که برافروخته شده تنها یک طعمه دارد آن هم هنر به صد زبان گویای سینماست که امروز الکناش کردهاند.
مقصر کیست؟
موضوعی که این روزها بیش از پیش سینما را متشنج کرده بحثی است که میان حوزه هنری و شورای صنفی نمایش شکل گرفته و نتیجهاش تا به امروز تنها و تنها به ضرر سینما تمامشده و بس. در پی اکران نوروزی فیلمها که آن اتفاقات افتاد و دو فیلم از اکران کنار گذاشته شدند، شورای صنفی نمایش با ادلهای حوزه هنری را محکوم میکند و از آن سو حوزه خود را کاملا بیتقصیر میداند. همانطور که رضا سعیدیپور، مدیر سینما آزادی، در این مورد معتقد است: موضوع فیلمهایی که در تعطیلات نوروزی از اکران کنار گذاشته شدند، بحثی جداگانه دارد و به مشکل امروز سینما آزادی مربوط نمیشود، بهدلیل اینکه این فیلمها از جانب امامان جمعه نیز مردود اعلام شده بود و قبل از اقدام ما خود وزارت ارشاد این کار را انجام داد. اما درخصوص اکران عید فطر باید بگویم که حوزه هنری با هیچکدام از فیلمهایی که برای اکران پروانه نمایش گرفتهاند، مشکلی ندارد و همه مورد تأیید حوزه بودهاند. منتها مشکل اینجاست که گویا برخی نمیخواهند در آرامش کار کنند. سعیدیپور همچنین گفت: شورای صنفی نمایش در جایگاهی نیست که بخواهد تصمیمگیری کند. این حق سینماداران است که بخواهند فیلمی را در سینمایشان اکران کنند یا نه. این رویه سالهاست که در تمام کشورهای دنیا وجود دارد. به عقیده من شورا از حدود اختیاراتش خارج شده است.
اینکه حق با کیست و مقصر کیست؟ بحثی است که قضاوتش بر عهده وزارتخانهای است که این روزها بهجای هر اقدامی ظاهرا موضع سکوت اختیار کرده و تنها نظارهگر مشاجراتی شده که هر چه پیش میرود رنگ تندی و اهانت در آن بیشتر میشود. در این خصوص سراغ همایون اسعدیان، کارگردان و تهیهکننده سینما، رفتیم تا از نظر او بهعنوان یکی از اهالی دلسوز سینما مطلع شویم. او معتقد است: این مسئله هر ساله وجود داشته و سینماداران برای اکران یا عدماکران فیلمها حق انتخاب داشتند با این تفاوت که مانند حوزه هنری مسئله را اینطور بیان نمیکردند. بیان اینچنینی حوزه، کار را به اینجا کشانده است. من نمیخواهم بگویم حق با کیست و چهکسی اشتباه کرده اما بهنظرم واکنشها مدبرانه نیست و بیشتر رنگ تهدید و رجزخوانی دارد، همراه با ادبیات بیادبانهای که متأسفانه رایج شده؛ امری که طبیعتا افراد را جریتر میکند تا روی مواضعشان پافشاری کنند.
اسعدیان همچنین به مشکل سینما آزادی در زمینه اکران فیلمهای عیدفطر اشاره کرد و گفت: شما نگاه کنید چه بلایی سر سینما آزادی میآورند، آیا این حق سینماست؟ این بحث را نیز مطرح میکنند که پردیسها هم تعطیل شوند، چه بهتر، زیرا با این کار سینماهای قدیمی میتوانند یک نفسی بکشند. فکر میکنید خود این حرف مدبرانه است یا ایجاد بحرانسازی و تهییج میکند؟ بهنظرم این حرفها از سر دلسوزی برای سینما نیست بلکه با این کار انگار ما عمد داریم بحران ایجاد کنیم و سینما را به تعطیلی بکشانیم. از آن طرف هم کار به جایی میرسد که آقای منبتی میگوید ما هم سینماهایمان را بیرون میکشیم و تئاتر پخش میکنیم. خب اینکه نشد رفتار! متأسفانه رفتارهای خصمانه و مشخصا توهینآمیز اوضاع را بدتر میکند.
سینمایی که مظلومانه محکوم میشود
آنقدر روشن است که نیازی به گفتن ندارد. بهدنبال آتشی که برافروخته شده دودی بلند میشود و به چشم سینمایی میرود که بیتقصیر است، سینمایی که از فرط مشکلات فراوان دستش به سوی تمامی اهالی و دلسوزان دراز بود تا یاریاش کنند و میبینیم که این روزها چگونه یاری میشود! اما سعیدیپور درخصوص اینکه این درگیریها و جدلها در نهایت به ضرر چهکسی تمام میشود معتقد است: بهنظر من دود این قضیه اول به چشم مردم میرود و بعد سینما. مردم حق دارند انتخاب کنند که برای دیدن فیلم مورد علاقهشان به کدام سینما بروند. ما اجازه نداریم مردم را از حق طبیعیشان محروم کنیم. سعیدیپور در ادامه به مشکل سینما آزادی با شورای صنفی نمایش اشاره کرد و گفت: ما تلاش کردیم مشکلات حل شود اما این حرکت باید دوسویه باشد. واقعیت این است که هر وقت سینما به آرامش میرسد آنها آرامشش را به هم میریزند. حال که حوزه هنری مشکلی ندارد، شورای صنفی نمایش مشکل دارد.
اسعدیان نیز در پاسخ این سؤال، با اشاره به اینکه این اتفاق مسلما به ضرر سینما خواهد بود، افزود: شنیدم که هیچ کدام از فیلمهای عیدفطر در روز اول اکران نشدند و این بیسابقه است که ما برای عید فطر اکران جدید نداشته باشیم. فکر میکنید این اتفاق به ضرر کیست؟ مسلما به ضرر سینما و مردم است. امیدوارم از لجبازیهایی که برخی به آن دامن میزنند، کم شود و به جای حرفهای تندی که افراد به همدیگر میزنند چارهای برای حل مشکل سینما اندیشیده شود. اگر این روند ادامه پیدا کند به تنها چیزی که منجر میشود دلسردی مردم از همهچیز و تعطیلی سینما خواهد بود.
فقط تدبیر چارهساز است
منطق حکم میکند تا همیشه از ایجاد مشکل پرهیز شود اما اگر مشکلی ایجاد شد تکلیف چیست؟ برخوردهای تند و هیزم به آتش ریختن یا به فکر راه چاره بودن؟ یقینا این سؤال نیاز به پاسخ ندارد. اما در مورد مشکلی که امروز سینما را تهدید میکند راهحل چیست؟ باید اجازه داد تا هر دو طرف تمام آنچه در توان دارند را به رخ یکدیگر بکشند و کار را به جایی ببرند که جز بنبست راهی دیگری روبهرویش نباشد یا اینکه با تدبیر یک صاحب قدرت که وظیفهاش حفظ آرامش و قانون است به شکل منطقی مشکل برطرف شود؟ اسعدیان درخصوص چگونگی رفع بحران امروز سینما میگوید: فقط تدبیر چاره این کار است. متأسفانه در این میان برخی آتش بیار معرکه شدهاند و با حرفها و مواضع نسنجیدهشان فقط اوضاع را بدتر میکنند. اگر اداره این وضعیت به مسئولان سپرده شود بهنظرم آنها بهتر راه چاره این کار را پیدا میکنند.
سکوت همیشه کارساز نیست
او همچنین در پاسخ به این سؤال که چرا مسئولان در این زمینه سکوت اختیار کردهاند و جلوی بدتر شدن اوضاع را نمیگیرند گفت: قاعدتا متولی تمام اینها وزارت ارشاد است و حیرت همه ما از این است که چرا این وزارتخانه اقدامی برای حل این مشکل نمیکند. چند روز پیش رئیس شورای صنفی میگوید ما قانونیم و خط قرمز تعیین میکنیم. این حرف حیرتانگیز است. در تمام سالهای پس از انقلاب کسی اینگونه صحبت نکرده اما اینکه چرا وزارت ارشاد در مقابل این حرف سکوت میکند سؤالبرانگیز است. زیرا اینها هستندکه میتوانند در تفاهم با مسئولان حوزه هنری مشکلات را برطرف کنند در غیراینصورت اگر قرار باشد این مشکل بهدست کسی که اینگونه صحبت و موضعگیری میکند، سپرده شود که فقط جو را خرابتر میکند. مثل تهمتهایی که به بنده، آقای محمدی و منبتی میزنند که ما جلوی اکرآنرا گرفتهایم! تعجب من از این است که چرا مسئولان متولی این امرسکوت کردهاند و کار را به آقایانی سپردهاند که ظاهرا بهدنبال مسائل دیگری هستند، نه حل مشکل.
با آنچه گذشت حرفی جز حیرت و سکوت و انتظار نمیماند، انتظار تلخی که آیندهای نمیتوان برایش متصور شد. اگر راه چارهای جدی برای حل این مشکل اندیشیده نشود بدون شک قربانی اول و آخر آن صنعت سینما خواهد بود و بهدنبال آن فرهنگ جامعهای که برای رشد ارتقای خود به این هنر نیازمند است.