رئیس انجمن علمی جنگلبانی ایران میگوید بیش از دو هزار هکتار از رویشگاههای شمشاد در غرب مازندران به پدیده خشکیدگی مبتلا شدهاند؛ آفتی که شیوع و گسترش آن فاجعهآفرین است. دکتر هادی کیادلیری که پیش از این نسبت به بیابانی شدن رویشگاههای زاگرسی خبرداده و افزوده بود جنگلهای هیرکانی هم در پی عوامل طبیعی و غیرطبیعی بهویژه دخالت غیرمسئولانه انسانی در حال تبدیل شدن به رویشگاههای زاگرسی (رویشگاههای مناطق خشک و نیمه خشک) هستند، پرده از واقعیت تلخ دیگری برمیدارد، واقعیتی که نشان میدهد نه تنها جنگلهای زاگرسی در معرض نابودی و تخریب قرار دارند بلکه جنگلهای شمال هم وضعیت نگرانکنندهای دارند.
بروز فاجعه خشکیدگی در جنگلهای شمال
این دانشآموخته جنگلداری در پاسخ به این پرسش که چطور رویشگاههای شمال به این وضعیت اسفبار مبتلا شدهاند، گفت: ما در غرب نسبت به وقوع آفت و پدیده خشکیدگی در رویشگاههای زاگرسی آن قدر بیتفاوت عمل کردیم و آن قدر منتظر ماندیم تا تمام عوامل زیستی در این رویشگاهها نابود شدند. وقتی این اتفاق افتاد آن وقت همه تلاشمان را روی نجات بلوطها متمرکز کردیم. اکنون همین مسئله در رویشگاههای شمال در حال وقوع است.
کیادلیری که 14مهرماه جاری از رویشگاههای شمشادها در تنکابن بازدید کرده است، با ابراز نگرانی از وضعیت اسفبار این رویشگاهها افزود: مشاهدات اولیه نشان میدهد آلودگی(پدیده خشکیدگی) از غرب جنگلهای شمال آغاز شده و در حال پیشروی به سوی شرق این رویشگاههاست. روندی که ادامه آن میتواند کل شمشادها را با مشکل مواجه کند.
آن طور که کیادلیری میگوید با توجه به شرایط نامساعد شمشادها بروز فاجعه در رویشگاههای شمال کشور چندان دور از انتظار نیست، زیرا شمشاد، گونهای نادر محسوب میشود و آفاتی نظیر خشکیدگی میتواند به بروز نوعی رانش ژنتیک در اینگونه منجر شود که پیامد آن نابودی ژنهای غالب در اینگونه است و از آنجایی که جمعیت شمشادها بسیاراندک است احتمال انقراض آن وجود دارد.
به گفته وی، رنگ برگ شمشادهایی که مبتلا به خشکیدگی شدهاند تغییر کرده و خزان که از پایین تاج درخت آغازشده بهتدریج کل درخت را فرا میگیرد و درنهایت باعث ریختن تمام برگهای درخت میشود، این در حالی است که شمشاد گونهای است که همواره سبز است و خزان در آن جایی ندارد. علاوه براین، سرشاخههای درخت هم شروع به سیاه شدن میکنند.
کیادلیری با اشاره به اینکه آنچه در رویشگاههای شمشاد اتفاق افتاده ناشی از وقوع بیماری ناشناختهای است که همه شمشادهای کشور را فراگرفته است، تصریح کرد: مطالعات و بررسیهای آزمایشگاهی برای شناسایی این بیماری آغاز شده است اما با اعتبارات اندکی که برای موردهایی از این دست اختصاص مییابد کار چندانی نمیتوان انجام داد، درحالیکه وضعیت رویشگاههای شمال و آفتهایی که پی در پی دامنگیر این عرصهها میشود بیش از هر چیز ضرورت راهاندازی بخش گیاه پزشکی را نشان میدهد، زیرا پیشگیری از بروز و شیوع بیماریهایی از این دست نیاز به پایش دائمی افراد متخصص و تجهیزات لازم دارد، درحالیکه هماکنون ما با کمبود نیروی متخصص و تجهیزات مرتبط برای پایش رویشگاههای جنگلی مواجهیم.
این پدیده قابل پیشبینی بود
کیادلیری در حالی از کمبود تجهیزات و نیروی متخصص انتقاد میکند که مدیران سازمان جنگلها و مراتع کشور پس از درج خبری که اردیبهشتماه امسال در همین صفحه منتشر شد و طی آن نسبت به طغیان آفات در جنگلهای شمال هشدار داده شده بود، اعلام کردند که تجهیزات لازم را در اختیار دارند. این در حالی است که اگر سازمان جنگلها تجهیزات و نیروی لازم را در اختیار دارد پس چگونه است که این سازمان نتوانسته وقوع پدیده خشکیدگی شمشادها را پیشبینی کند. پدیدهای که (خشکیدگی شمشادها) به گفته کیادلیری در صورت پایش بهسادگی قابل پیشبینی است. به گفته وی، پدیده خشکیدگی پس از شمشادها دامنگیر سایر گونههای جنگلی میشود، براین اساس نمیتوان منتظر ماند تا آفت دامنگیر گونههای دیگر هم بشود بلکه باید سازوکار مقابله و پیشگیری از آفت را فراهم ساخت.
این دانش آموخته علوم جنگلداری درباره اهمیت شمشادها تصریح کرد: شمشاد گونه بومی انحصاری جنگلهای ایران است که در عرصههای جنگلی سه استان گلستان، مازندران و گیلان بهطور پراکنده زیر درختان دیگر رشد میکند؛ اوج رویش این درختان در اسالم و نوشهر است. اینگونه بهدلیل اهمیتی که دارد ممنوعالقطع است اما متأسفانه در حال حاضر دچار خشکیدگی شده و این خشکیدگی در تمام مراحل زیستی اینگونه از نهال تا درخت مسن به چشم میخورد. این درحالی است که بهعلت محدود بودن شمشادها چنانچه این گونه نابود شود جایگزینی نخواهد داشت.
کیادلیری گفت: وضعیت جنگلهای شمال به اندازهای نگرانکننده است که کارشناسان نگران سلامت گونههای جنگلی نیستند بلکه آنچه باعث نگرانی است از دست رفتن پایداری جنگل است. مرگومیر دستهجمعی گونههایی نظیر شمشاد دلیلی براین مدعاست که این بهمراتب خطرناکتر از بیماری یک گونه درختی است. با وجود این، هنوز بهرهبرداران بهشدت و بهطرز وحشتناکی از جنگل برداشت میکنند تا آنجا که بنا بر گزارشهای برخی دوستداران طبیعت، بهرهبرداران بهگونههای ممنوعالقطع، نظیر گونه سرخدار هم رحم نمیکنند چه برسد به سایر گونهها. وی در پایان تأکید کرد: با توجه به وضعیت رویشگاههای جنگلی شمال و بروز مرگومیر دستهجمعی گونهها در این رویشگاهها، ضروری است بهرهبرداری و برداشت از جنگل متوقف شود.