بسیاری در تماس با همشهری از این موضع انفعالی سازمان جنگلها و مراتع انتقاد کردهاند و گفتهاند که چرا سازمان جنگلها که متولی صیانت از رویشگاههای طبیعی است تاکنون واکنشی نسبت به این طرح نشان نداده است. واقعیت این است که بدنه کارشناسی سازمان جنگلها بهدلیل عرقی که نسبت به منابع طبیعی دارند با شنیدن این پیشنهادها دچار شوک شدهاند اما این موضع انفعالی ناشی از آن است که سازمان جنگلها و مراتع که ماهیتی کاملا حفاظتی دارد یکی از زیرمجموعههای وزارت جهادکشاورزی است؛ وزارتخانهای که ماهیت تولید دارد و پیوسته توسعه ناپایدار کشاورزی را دنبال میکند.
با وجود این، انتظار میرفت وزیر محترم جهادکشاورزی که روز چهارشنبه گذشته رئیس دولت را در مجلس همراهی میکرد بنابر مسئولیتی که دارد پیش از طرح چنین پیشنهادهایی، از مسئولان و کارشناسان سازمان جنگلها نظرخواهی میکرد اما برخلاف این انتظار معقول، بررسیها نشان میدهد از سازمان جنگلها در این مورد نظرخواهی نشده است. دادههای غلط درباره طرح خروج دام از جنگل و آمارهای غیرواقعی نظیر تولید شش میلیون تن بذر بلوط در جنگلهای زاگرسی دلیلی براین مدعاست. این سهل انگاری آقای وزیر، جامعه منابع طبیعی را به دفاع تمام قد از اندک بازماندههای میراث طبیعی کشور واداشته است. براین اساس برخی نکاتی که شایسته بود وزیر محترم جهادکشاورزی با استناد به آنها مانع از طرح چنین پیشنهادهایی شود، از زبان کارشناسان بازگو میشود.
ضرورت احیای جنگلهای زاگرسی
آقای وزیر، جنگلهای غرب کشور جنگلهای رها شده محسوب نمیشوند. اگر از این جنگلها بهرهبرداری نمیشود بهدلیل وخیم بودن وضعیت آنهاست. این جنگلها اکنون بیش از هرزمان دیگری نیاز به احیا دارند. همکاران شما در سازمان جنگلها با وجود تنگناهای مالی، کمبود نیروی انسانی و نبود تجهیزات برای احیای این جنگلها تلاش فراوانی کردهاند اما این تلاشها کافی نیست. خوب است بدانید تمام مشکلاتی که هماکنون دامنگیر جنگلهای غرب و شمال و سایر جنگلهای کشور شده ناشی از وجود دام و کشاورزی بیرویه در این مناطق است. اخیرا یکی از کارشناسان فائو در بازید از جنگلهای زاگرسی بر این نکته صحه گذاشته و کشت زیراشکوب را عامل اصلی بروز پدیده خشکیدگی بلوطها عنوان کرده است.
آقای وزیر، نخست به سراغ طرح خروج دام از جنگل میرویم. دکتر هادی کیادلیری، رئیس انجمن علمی جنگلبانی در این باره میگوید: «صاحبنظران منابع طبیعی در سال 1331بنا به تخریبهای ناشی از حضور دام و دامداران در جنگل، اجرای چنین طرحی را برای صیانت از جنگلها ضروری اعلام کردند. این طرح از سال68 شروع شد و تا سال78 ادامه پیدا کرد. بنا به مصوبه هیأت وزیران، سازمان جنگلها موظف شده ضمن صیانت از جنگلهای شمال، طرح خروج دام از این عرصه را اجرا کند.» کیادلیری میافزاید: «توسعه کشاورزی بهمعنای توسعه اراضی نیست بلکه افزایش توانمندی کشاورزان است. برای نمونه، در حال حاضر بهترین زمینهای شمال بهخاطر عدمتوانایی کشاورزان خشک شده و اراضی غرب کشور هم وضعیتی مشابه دارد. با وجود این، میخواهیم زمینهایی را که قابلیت کشت و زرع ندارند به کشاورزان واگذار کنیم.»
آقای وزیر، اگر فرصت کردید سری به جنگلهای آفت زده زاگرس بزنید. براساس آماری که مسئولان سازمان جنگلها اعلام کردهاند پدیده خشکیدگی حداقل دامن 300هزار هکتار از این رویشگاهها را گرفته است (آمار واقعی بسیار فراتر از این است). کیادلیری در این باره میگوید: «خشکیدگی بلوط نشاندهنده فقر زمین است. بلوط که یکگونه اندمیک(منحصربهفرد) است که در آشیان خود در حال خشک شدن است؛ آلودگی خاک یکی از دلایل بروز این پدیده است. استفاده کشاورزان از کودهای نیتروژن دار و ازته عامل آلودگی خاک این رویشگاههاست که باعث فقر خاک و در نهایت بروز پدیده خشکیدگی شده است. با این شرایط چگونه میخواهید از این رویشگاه بهرهبرداری کنید. بنا به آمار رسمی 5/5 و بنا به آمار غیررسمی شش میلیون دام در این جنگلها وجود دارد. براساس این آمار، شمار دامهای موجود در رویشگاههای غرب 2/2 برابر بیش از ظرفیت این عرصههاست.»
آقای وزیر، استحضار دارید که یکی از مهمترین کارکردهای جنگلهای غرب کشور تأمین بیش از 40 درصد آب کشور است. با وجود این، از یک سو، پدیده خشکیدگی و آفات دامنگیر این جنگلها شده و از سوی دیگر، تخریبهای ناشی از طرحهای عمرانی فاقد زیستمحیطی نفس این رویشگاهها را بریده است. علاوه براین، منطقهای را نمییابید که از کشت زیراشکوب جنگل در امان مانده باشد. کیادلیری در این باره تصریح میکند: «هر هکتار از جنگل دوهزار مترمکعب آب در خود ذخیره میکند. باوجود این، بهدلیل تخریبها، میزان فرسایش خاک در این رویشگاهها سالانه 15تا 25تن در هر هکتار متغیر است. در واقع 75درصد فرسایش بهدلیل فرسایش خاکی است زیرا پوشش گیاهی تخریب شده و قادر به جذب باران نیست.»
قابلیت جنگلها در مهار گردوغبار
این استاد دانشگاه درباره دیگر کارکردهای جنگل خاطرنشان میکند: «هر هکتار جنگل چهار تن کربن در خود ذخیره میکند. هزینه فیلتر کردن هر تن کربن بالغ بر 300دلار است. این ثروت بالقوهای است که بسیاری از کشورهای توسعه یافته خریدار آن هستند. علاوه براین، هر هکتار جنگل 280کیلوگرم گردوغبار را جذب میکند. بهنظر شما کشوری که گردوغبار تا درون یخچالهای پایتختنشینانش پیشروی کرده تا چه اندازه نیازمند حفاظت از این جنگلهاست؟ بدیهی است نابودی جنگلها و تنوع زیستی نهتنها این قابلیتها را از بین میبرد که باعث فقر آب و طغیان آفات میشود؛ آفاتی که خسارات آن جبرانناپذیر است. برای نمونه، بررسیها نشان میدهد که طغیان یکی از آفتهایی که دامنگیر جنگلهای شمال شده بیش از 100میلیارد تومان خسارت بهبار آورده است.»
کیادلیری درادامه از خسارتهای ناشی از کشت و زرع و حضور دام در عرصههای جنگلی سخن به میان میآورد: «براساس سرشماری سال 64، وجود بیش از چهار میلیون و 370هزار واحد دامی در جنگلهای شمال باعث پاکتراشی و قطع کامل 57هزار هکتار جنگل برای ساخت اتراق گاه و دامسراها شد و طی همین زمان 11میلیون مترمکعب چوب از بین رفت. به همین دلیل، طرح خروج دام از جنگل در دستور کار قرارگرفت و تا سال87 حدود یک میلیون و 250هزار واحد دامی از جنگلهای شمال خارج شد. با اجرای این طرح 38888خانهسرا، 8864 دامسرا و 4531مورد مستثنیات خریداری و 1800هکتار از اراضی جنگلی در شمال آزاد شد. در پی اجرای این طرح، رویش جنگلها در مناطق آزاد شده به میزان یکمیلیون مترمکعب افزایش و مصرف هیزم حدود 44155مترمکعب کاهش یافت ضمن آنکه 4500هکتار از اراضی جنگل کاری شد با وجود این پیامدهای مثبت، طی سالهای84 تا سال87 اعتبارات مربوط به اجرای این طرح 84/5درصد کاهش یافت.»
خسارت 400میلیاردی دام در جنگلهای شمال
کیادلیری میگوید: «بنا به آمار غیررسمی حدود ششمیلیون واحد دامی در جنگلهای شمال وجود دارد. از آنجا که هر واحد دامی 180روز در این عرصهها چرا میکند اگر روزانه هر دام فقط دونهال بخورد هر سال در جنگلهای شمال فقط دومیلیارد نهال قربانی چرای دامها میشود.» به گفته وی برای احیای جنگلها «در هر هکتار دو هزار نهال کاشته میشود براین اساس با نهالهایی که دامها میخورند میتوان سالانه یک میلیون هکتار جنگل کاری کرد. اگر هزینه هر نهال 200تومان باشد خسارت نهالهایی که دامها در جنگلهای شمال میخورند بالغ بر 400میلیارد تومان است ؛خسارت کوبیدگی خاک، کاهش زادآوری و فرسایش خاک را هم باید به این میزان افزود.»
این استاد دانشگاه در پایان با اشاره به اینکه حاشیهنشینان جنگل پنجدرصد جمعیت کشور را تشکیل میدهند، تأکید کرد:«جنگلها جزو انفال و متعلق به همه مردم است. متعلق به دولت نیست براین اساس چگونه میخواهند آنچه را که متعلق به همه مردم است و حیات کل کشور به آن وابسته است به پنجدرصد واگذار کنند.»