رادیو هفت شبیه خودمان است. شبیه مردم. همرنگ آرامشی که در پایان شب به دنبالش هستیم. رادیو هفت راوی «درون» ماست؛ راوی زندگی ما و دغدغههای فراوانش. حالا بیش از پانصد شب با رادیو هفت بودهایم. با آن انس گرفتهایم و همچنان پا به پایش پیش میرویم.
این برنامهی شامگاهی فعلاً قرار است تا آخر سال روی آنتن شبکهی آموزش برود. این را «منصور ضابطیان»، یکی از تهیهکنندگان و کارگردانان و مجریهای برنامه میگوید که در یک عصر پاییزی پای این گفتوگو نشست و از رادیو هفت گفت.
- جرقهی ساخت رادیو هفت از کجا زده شد؟
ایدهی رادیو هفت پیامد این مسئله بود که من فکر میکردم مردم کمی نیاز به آرامش دارند. در طول روز با مسائل مختلف برخورد کردهاند و طبیعتاً شبها که به خانه میآیند نیاز به چیزی دارند که حالشان را بهتر کند. همین فکر در نهایت منجر به طرح برنامهی رادیو هفت شد که به واسطهی ادبیات و کلام و موسیقی حال بهتری برای مردم در آخر شب ایجاد کند.
- یعنی احساس کردید این کمبود در برنامههای تلویزیون وجود دارد و برنامهای نیست که این آرامش را به مردم بدهد؟
بله؛ برنامههایی که تلویزیون دارد بیشتر برنامههای نمایشی هستند. سریالها و فیلمهایی که معمولاً قصههای جدایی و طلاق و خیانت را روایت میکنند. اینها ممکن است سرگرمکننده باشند ولی آرامشدهنده نیستند. ما به دنبال برنامهای بودیم که با شروع شدنش بشود راحت پای تلویزیون نشست. یک لیوان چای ریخت و روی مبل لم داد و برنامه را تماشا کرد.
- رادیو هفت از اول یک ریتم آهسته داشت و با همین منوال جلو رفت و چارچوب عوض نشد. سازندگان احساس نکردند ممکن است برنامه به رکود کشیده شود؟
نه. چون چارچوب تعریف شده و ثابت است، اصولاً هیچوقت دچار تکرار نمیشود. آیتمهایی که داخل این چارچوب شکل میگیرند ممکن است دچار تکرار شوند که بدون شک این تکرار بد است. کاری که ما میکنیم همین است که نگذاریم آیتمها به رکود کشیده شوند.
- با توجه به اینکه ریتم برنامه کند است و به قول خودتان در ساعتی پخش میشود که مردم خستهاند، این امکان وجود ندارد که بینندهها پای تلویزیون خوابشان بگیرد و درصد تماشاگران برنامه پایین بیاید؟
چه عیبی دارد؟ چه بهتر از این که یک برنامه بتواند آنقدر آرامش به بینندهاش بدهد که بیننده پای تلویزیون بخوابد.
- این باعث دیده نشدن برنامه نمیشود؟
نه، اگر قرار بود برنامه دیده نشود الآن رادیو هفت پربینندهترین برنامهی شامگاهی نبود. البته برنامه، ریتم آرام دارد تا ریتم کند. وقتی میبینی یک ساعت از برنامه گذشته و متوجه نشدهای کی این یک ساعت سپری شده این به این معناست که برنامه کند نیست.
- ولی همیشه هم اینجوری نبوده. احساس نکردید شاید شبهایی بینندهها بگویند چرا تمام نمیشود؟
خب این طبیعی است، چون هر بینندهای سلیقهای دارد. منتها چون آیتمهای برنامه کوتاه و دو سه دقیقهای است و مثلاً آیتم 25 دقیقهای نداریم، بیننده تا بخواهد احساس کند دارد کمی خسته میشود، آیتم فوری عوض میشود و بخش جدیدی میآید. یعنی آیتمهای کوتاه باعث میشوند بیننده احساس خستگی نکند.
- پخش رادیو هفت به شبکهی آموزش سپرده شد. این در حالی است که شبکهی هفت نسبت به شبکههای دیگر بینندهی کمتری دارد. چهطور این اتفاق افتاد؟
همزمان که این ایده در ذهن من بود، شبکهی آموزش برنامهای برای آن ساعت از شب میخواست که به ما پیشنهاد داد. من گفتم این طرح را دارم و آن را به شبکه دادم.
- به نظرتان سپردن این طرح به شبکهی هفت ریسک نبود؟
نه، ریسک نبود. وقتی شما یک طرح خوب داشته باشی و به طرحت ایمان داشته باشی و کارت را هم خوب بلد باشی میدانی اگر برنامهات را به شبکهای بسپاری که در آن ساعت بیننده ندارد، علاوه بر اینکه مخاطبان خودش را پیدا میکند برای شبکه هم بینندههای بیشتری جذب میکند.
- یعنی رادیو هفت باعث شد شبکهی آموزش هم دیده شود؟
طبیعتاً. همین که در کوچه و خیابان میبینید مردم دربارهی برنامه صحبت میکنند و نظر میدهند که مثلاً فلان قسمت را دوست داریم یا فلان آیتم خوب نیست، این نشان میدهد که رادیو هفت بیننده دارد و وقتی رادیو هفت بیننده داشته باشد یعنی شبکهی آموزش هم بیننده دارد.
- رادیو هفت یک ریتم آهسته دارد. قصههای امیرعلی هم بعداً به برنامه اضافه شد. در حالی که فضای آن با فضای سایر آیتمهای استودیو تولیدی فرق دارد. چهطور این بخش متفاوت به برنامه اضافه شد؟
برنامهی ما حالت یک مجموعه دارد. در این مجموعه همهچیز داریم. از متن ادبی و شعر گرفته تا موسیقی اصیل و پاپ. میشود گفت شبیه یک مجله است. همانطور که یک مجله مجموعهای از سلیقهها را در بر میگیرد، این برنامه هم همینطور است و طبیعتاً در این مجموعه جایی هم برای طنز وجود دارد.
- احساس میشود سلیقهی مردم را خوب میشناسید و میدانید وقتی فلان شخص را بیاورید مردم او را میپذیرند. این شناخت سلیقهی مخاطبان از کجا به دست آمده؟
تیم ما، از آدمهای معمولی تشکیل شده. از جای دیگری نیامدهایم. ما هم در همین شهر با همین آدمها زندگی میکنیم. همهی بچههای ما جوان هستند، دانشگاه میروند و دغدغههای آدمهای دیگر را دارند. ما در برج عاج ننشستهایم که همهچیز را از بالا ببینیم. ما خودمان سوار تاکسی و اتوبوس میشویم و برای همین میدانیم مردمی که سوار تاکسی و اتوبوس میشوند چه سلیقهای دارند.
- تا به حال پیش آمده افرادی را به رادیو هفت بیاورید، دیده شوند و بعد به این نتیجه برسید که انتخابتان درست نبوده؟
بله، خیلی پیش آمده. افرادی بودند که آمدند، بخشهایی از آنها را ضبط کردیم اما پخش نکردیم، یا پخش کردیم و دیگر ادامه ندادیم.
- هر کدام از مجریها، سبک خودشان را در اجرای برنامه دارند. مثلاً کاکاوند، داستانهای اساطیری میخواند یا معینی شعرخوانی دارد. این نحوهی اجرا به طور کامل به خود مجریها سپرده شده؟
نه به طور کامل. ما آنقدر صحبت کردیم تا با هم به یک نتیجه رسیدیم که حال و هوایی برای آن شب بشود. اما اینکه از کدام کتاب، کدام شعر را بخوانند به خودشان سپرده شده است. در کنار اینها متنهایی هم که خانم «مارال دوستی» برای استودیوی زنده مینویسند، خوانده میشود.
- شما هر هفته با یک مهمان گفتوگو میکنید، مهمانانی که هر کدام از یک قشرند و معمولاً متفاوت با دیگری. این افراد چهطور انتخاب میشوند؟
ما کسانی را انتخاب میکنیم که هم حرفی برای گفتن داشته باشند و هم آدمهای خوشصحبت و خوشمشربی باشند تا شبهایی که با آنها گفتوگو میکنیم مردم خسته نشوند. البته این نکته را هم در نظر میگیریم که ماجرای زندگی و تجربههایشان طوری باشد که بشود آنها را بیان کرد.
- چهطور پای مخاطبان رادیو هفت به استودیو تولیدی باز شد؟
اوایل مردم زنگ میزدند و صدایشان پخش میشد. بعد فکر کردیم چرا همراه با این صدا تصویرشان را نداشته باشیم. بنابراین از آنها خواستیم به استودیوی برنامه بیایند و مثلاً یک متن بخوانند. بعد از آن با تقاضای خیلی زیاد مردم مواجه شدیم. از طرفی این امکان را نداشتیم از همهی آنها بخواهیم به استودیو بیایند و متن بخوانند و از طرف دیگر با توجه به پیشرفت تکنولوژی دیدیم بهترین کار این است که از مردم بخواهیم متنهایشان را در خانه بخوانند و از خودشان فیلم بگیرند و برای ما بفرستند تا ما هم بتوانیم تعداد بیشتری از این «یک دقیقهایها» را در طول هفته پخش کنیم.
- بخش جدیدی که تازگیها به برنامه اضافه شده نمایشنامهخوانی است که به سبک نمایشنامههای رادیویی کار شده. رادیو هفت تا چه حد این پتانسیل را دارد که آیتمهای اینچنینی پخش کند؟
ما خودمان خیلی دوست داریم آیتمهای این چنینی داشته باشیم، اما تولیدشان دشوار است. مثلاً برای همین بخش باید متنی پیدا کنیم که قابل نمایش باشد، بازیگران کمی بخواهد و با توجه به وقت برنامه قابل تولید در چند قسمت باشد. رسیدن به چنین متنهایی کمی دشوار است ولی ما همچنان به آیتمهای تازه فکر میکنیم.
- رادیو هفت به موقع «دیده» شد؟
بله، پیشرفت شناخته شدن رادیو هفت بین مردم خیلی سریعتر از آنی بود که ما فکر میکردیم. البته اوایل یادم هست وقتی برای آیتمی زنگ میزدیم و میگفتیم برای شبکهی آموزش میخواهیم، میگفتند: شبکهی آموزش؟ یعنی شبکه را نمیشناختند. اما حالا که زنگ میزنیم، چه ما و چه سازندگان برنامههای دیگر این شبکه و میگوییم از شبکهی آموزش هستیم میگویند همان که رادیو هفت را پخش میکند؟
- وقتی یک برنامه خوب است، سطح توقع مخاطبانش هم بالاتر میرود. برای این بهتر شدن برنامه چه کار میکنید؟
ما سعی کردیم بدانیم مردم چه میخواهند و سعی کردیم در یکجا نمانیم. همین که آیتمهای جدید اضافه میکنیم و از آدمهای جدید استفاده میکنیم فرمولهایی است که با آن سطح برنامه را بالا میبریم.