تاریخ انتشار: ۲۹ آذر ۱۳۹۱ - ۱۵:۵۲

می‌گویند زادگاه اصلی انار، ایران است. پس عجیب نیست که این میوه‌ی بهشتی، این‌قدر در زندگی و فرهنگ ما حضور دارد. در فرهنگ ایرانی هم مثل فرهنگ برخی ملل دیگر، انار نشانه‌ی زندگی، زایش و فراوانی است. علاوه بر این‌که از معدود میوه‌هایی است که در قرآن کریم، در میان میوه‌های بهشتی از آن یاد شده.

در فرهنگ‌ مردمان روزگاران دور هم تقریباً در همه جای دنیا، انار به‌دلیل ویژگی‌های طبیعی‌اش، نماد سلامت بوده است و به‌دلیل فراوانی دانه‌هایش نشانه‌ی زایش، زندگی دوباره، وفور نعمت و...

در داستان‌ها و ترانه‌ها و شعرهای قدیم و معاصر کشورمان هم انار حضوری ویژه دارد. اصلاً قدیم‌ترها، انار اسم دخترانه‌ای هم بود، اسمی که روی یکی از شخصیت‌های داستانی از گلی ترقی، نویسنده‌ی معاصر، نشسته به نام «انار بانو». سطرهای اناری شعرهای «سهراب سپهری» را هم لابد به‌خاطر دارید؛ مثل این چند سطر از شعر «صدای پای آب» که می‌گوید:

«...آب بی‌فلسفه می‌خوردم./ توت بی‌دانش می‌چیدم./ تا اناری ترکی برمی‌داشت، دست فواره‌ی خواهش می‌شد...» یا این سطرها را از «صدای دیدار» که دو جا از انار یاد می‌کند: « هر اناری رنگ خود را تا زمین پارسیان گسترش می‌داد/ بینش همشهریان، افسوس/ بر محیط رونق نارنج‌ها خط مماسی بود/ من به خانه بازگشتم مادر پرسید/ میوه از میدان خریدی هیچ؟/ میوه‌های بی‌نهایت را/ کجا می‌شود میان این سبد جا داد؟/ گفتم از میدان بخر یک انار خوب/ امتحان کردم اناری را/ انبساطش از کنار این سبد سر رفت...» یا « من اناری را، می‌کنم دانه، به دل می‌گویم:/ خوب بود این مردم، دانه‌های دلشان پیدا بود./ می‌پرد در چشمم آب انار: اشک می‌ریزم./ مادرم می‌خندد./ رعنا هم.»

حالا امشب، اگر دم دستت هست، اناری بردار، پوستش را بشکاف و همان‌طور که مزه‌ی دانه‌هایش را می‌چشی، به این آثار هم نگاه کن، آثاری که ذهن و تجربه‌ی بیینده‌ی امروزی را در این لحظه به مردم هزاران سال پیش پیوند می‌زند.

 

منبع: همشهری آنلاین