اول: من و...
کسان دیگری هم بیدار بودند که جنس طبیعتشان این است که با غروب خورشید بخوابند، اما وظیفه دارند بیدار بمانند. کسانی که شبکارند. آنها مثل گروه ما نبودند، آنها در شب کارهای بزرگی برای انجام دادن داشتند. من اما همهی کارهایم به روز مربوط است. مدرسهام، کلاس زبان و حتی باشگاه ورزشیای که میروم، اما بیدار بودم همراه با جیرجیرکها و کرمهای شبتاب که شب بیدارند!
از پشت شیشهی بخار گرفتهی پنجره به این شب بلند زمستانی خیره ماندم و چه مزهای میدهد نوشیدن چای در این وقت از شب! من ساکت بودم اما شب ساکت نبود. باد زوزه میکشید و جیرجیرکها حتماً جایی بیدار بودند؛ گرچه در این سرما، صدایی از آنها در نمیآمد و سوسکها در کنارهها راه میرفتند.
ما بیداریم و من کار مشخصی هم ندارم جز حل یکی دوتا تمرین هندسه! که هنوز هیچکدام را حل نکردهام و نمیدانم دارم چه کار میکنم، اما کلاً با شب راحتترم.
دوم: من و طبیعت
دکتر نادر بلوچنژاد روانشناس و مشاور، نگاه دیگری به شب دارد و میگوید:« در گذشته بهصورت طبیعی به قضیهی شب نگاه میکردند و الآن در حوزههای علمی به همان باور رسیدهاند که با غروب خورشید، وقتی طبیعت به سوی سکون و آرامش میرود، انرژیهای انسانها هم به طور کاملاً طبیعی به آن سمت میرود و سکون میخواهد. باید بدانیم که در انرژیِ شب، اولویت این است که ذهن و روح به آرامش برسد.»
سوم: من و خورشید
من و جیرجیرکها و سوسکها مثل هم نیستیم! گرچه زندگی ما تحت تأثیر گردش شب و روز است اما در طبیعت، بعضی از جانوران در روز استراحت میکنند و شب به جستوجوی غذای خود میپردازند. انسان و برخی از جانوران عکس آنها عمل میکنند. با شروع روز بسیاری از گلها، گلبرگهای خود را باز میکنند و شب آنها را میبندند.
عکس از سحر منصوری
این اساس زندگی است پس چرا دوست داری بیهوده شب بیدار بمانی؟
امیدِ 16 ساله یک شببیدارِ به تمام معناست. با این که بیدار شدن صبح برایش خیلی سخت است، اما شببیداری را ترجیح میدهد و میگوید:« شب برایم خیلی انرژی دارد. در سکوت آن راحت میتونم فیلم نگاه کنم، درس بخوانم و اصلاً نسکافه بخورم. دست خودم نیست، شب را دوست دارم.»
فاطمهی 15 ساله اما میگوید: «من ساعت 9 شب خوابم میگیرد و اصلاً برایم بیدار ماندن در شب خیلی سخت است.»
آتنا هم 15 سال دارد و خیلی خیلی به شببیداری علاقه دارد و میگوید:« دلم نمیخواهد شب بخوابم. دوست دارم مهمانی برویم و مهمان بیاید یا اگر تنها باشم دوست دارم بیدار باشم، حتی اگر درسی نداشته باشم که بخوانم.»
چهارم: ... و فردا
دکتر بلوچنژاد میگوید:« در همه جای دنیا آنها که در شب کار میکنند کارشان جزو مشاغل سخت محسوب میشود، چون در شب از جایی به بعد فرمان مدیریت ذهن را نمیشود به دست گرفت.
همین است که گاهی در تصادفات راننده یک لحظه خوابش میبرد و کسانی که شب بیدارند و شبها درس میخوانند هم همین تجربه را دارند که یکباره خوابشان میبرد. گاه مجبورند بارها و بارها یک مسئلهی ساده را مرور کنند تا در ذهنشان جا بگیرد.
وقتی نظام بدن را به هم میریزیم اینکار در بلند مدت در هر کسی تبعاتی دارد.
عصبی بودن، پرخاشگری و... از این جمله رفتارهاست. و این افراد در روز که همه انتظار دارند وقت انجام کار و تکلیف و شادابی باشد بیحوصلهاند و کمانرژی.
آنها که گرایش به شب بیداری دارند، آرام آرام این عادت را جایگزین کنند که صبحها زودتر بیدار شوند. مثلاً همزمان با طلوع خورشید یا حتی پیش از آن روزشان را زودتر شروع کنند. البته به خود برای این عادت کردن فرصت بدهند. اگر کسلاند کمی نرمش یا پیادهروی کنند و آرام آرام ساعت پایان روز را نزدیکتر بیاورند تا فردا را زودتر شروع کنند.
پنجم: بیدار بمانیم خوب است!
پشت کرسی نشستن را ندیدهایم.
شاهنامهخوانی در شبهای بلند زمستان و دالانهای برفی را هم ندیدهایم.
قصهگویی شبانه، شبنشینیها را کم دیدهایم.
اصلاً زمستان را ندیدهایم. اما دوست داریم در این شبهای بلند بنشینیم فیلمی ببینیم و جدول سودوکو حل کنیم. این چه اشکالی دارد؟
دکتر بلوچنژاد میگوید:«توجه داشته باشید فعالیتهایی که در اوقات فراغت انجام میشود میآید در دایرهی استراحت.
وقتی من جدول حل میکنم با حل معادلهی ریاضی خیلی فرق دارد. هر کارِ لذت بخشی در دایرهی استراحت قرار میگیرد چون سرگرمی است و نه وظیفه و تکلیف.
در قدیم شبها که کار روزانه تمام میشد. شبنشینی داشتند، شاهنامه میخواندند، مهمانی میرفتند و اینها هدفدار بود، چون در رفع خستگی روزانه تأثیر داشت. اما اگر قرار باشد وظیفه و تکلیف روزانه را به شب بیاوریم از فراغت میرویم در عرصهی آموزش.
منظور از استراحت، صرفاً خوابیدن نیست. دیدن یک فیلم خوب، خواندن کتاب و صحبت کردن و دیدن دوستان و کسانی که دوستشان داریم کمک میکند انرژیمان برگردد.
بحثهای معمولی و دید و بازدید ما را از فعالیت رسمی روزانه جدا میکند. اینها خوب است فقط نباید به شکل عادت دربیاید و شب را جایگزین روز کند.
در فرهنگهای ارزشی آخرین فعالیت شب این است که روز را محاسبه میکنند و برنامهی فردا را مرور میکنند. این کار خوب است و انرژی عقلانی از آدم نمیگیرد.»
* در قسمت دوم این گزارش به شببیداری برای درس خواندن میپردازیم که آن را هفتهی آینده میخوانید.