ساعت8:30، 27آذرماه سال گذشته، مأموران کلانتری206 تهران در جریان آتشسوزی در یک کارگاه نجاری در منطقه سیاهسنگ بومهن قرار گرفتند و راهی آنجا شدند. زمانی که آتشنشانان موفق به خاموش کردن شعلههای آتش شدند، جسد سوخته مرد جوانی در داخل کارگاه پیدا شد که بهنظر میرسید در محاصره آتش گرفتار شده و به کام مرگ رفته است.
بنا بر اظهارات کارگران کارگاه نجاری، جسد متعلق به یکی از کارگران کارگاه بود که شبها نیز در همانجا استراحت میکرد به همینخاطر پرونده برای رسیدگی بیشتر در اختیار قاضی دادسرای ناحیه 16تهران قرار گرفت. چندروز بعد کارشناسان آتشنشانی اعلام کردند که آتشسوزی عمدی بوده است و همزمان با اعلام این نظریه، پزشکیقانونی علت مرگ کارگر جوان را اصابت ضربات جسم برنده به گردن و شکم اعلام کرد. با اعلام این دو نظریه، پرونده با موضوع قتل به دادسرای جنایی تهران فرستاده شد و تیمی از مأموران اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت تحقیقات خود را شروع کردند تا راز پنهان جسد سوخته را فاش کنند.
کارآگاهان در تحقیقات خود متوجه شدند که کارگاههای اطراف مجهز به دوربین مداربسته هستند به همینخاطر به بازبینی تصاویر دوربین مشرف به کارگاه پرداختند و موفق شدند تصویر شخصی که شب حادثه همراه مقتول وارد کارگاه شده بود را بهدست آورند. کارگران بعد از دیدن تصویر این مرد اظهار داشتند که این جوان 20ساله به نام مجتبی یکی از کارگران سابق کارگاه و از همشهریان مقتول بوده است. با این سرنخ، جوان مظنون تحت تعقیب قرار گرفت و کارآگاهان برای دستگیری وی به محل کارش در جنوب پایتخت رفتند اما در تحقیقات مشخص شد که مجتبی زمستان سال گذشته (یکماه بعد از جنایت) بهدلیل کم بودن حقوقش تسویهحساب کرده و فراری شده است.
کارآگاهان به تحقیقات خود ادامه دادند تا اینکه موفق به شناسایی وی در یکی از شهرستانها شدند. وی 22آبانماه سالجاری دستگیر شد و به اداره دهم پلیس آگاهی انتقال یافت. مرد مظنون در بازجوییها خود را بیگناه میدانست تا اینکه بعد از دوماه قفل سکوت را شکست و دو روز پیش به جنایت اعتراف کرد. مرد جنایتکار درخصوص انگیزهاش از جنایت گفت: شب حادثه همراه مقتول درکارگاه مشغول تماشای فیلم بودیم. بعد از آن سر صحبت میان ما باز شد و او تعدادی از بستگان و دختران فامیل مرا مورد تمسخر قرار داد.
من نیز بهشدت عصبانی شدم و از روی اجاق گاز یک چاقو برداشتم و چند ضربه به او زدم که باعث شد او روی اجاق بیفتد و آتشسوزی رخ دهد. من هم به سرعت از آنجا فرار کردم و به کارگاهی که در آنجا کار میکردم رفتم اما چون لباسهایم خونی بود مجبور شدم شب را پشت کارگاه بخوابم تا اینکه صبح زود پیش از بیدار شدن کارگران از دیوارکارگاه بالا رفتم و وارد آنجا شدم.
وی ادامه داد: بعد از مدتی تسویه حساب کردم و به شهرستانمان برگشتم. تمام این مدت همه اهالی محل و بستگان تصور میکردند که مقتول بهعلت آتشسوزی ناشی از نقص سیستم سیمکشی کارگاه نجاری فوت کرده است تا اینکه بالاخره راز مرگ او فاش شد و من بعد از گذشت یک سال لو رفتم و دستگیر شدم. سرهنگ آریا حاجیزاده، معاون مبارزه با جرائم جنایی پلیس آگاهی تهران، با اعلام این خبر گفت: قرار بازداشت موقت از سوی قاضی پرونده صادر شده و متهم جهت انجام تحقیقات تکمیلی در اختیار مأموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران قرار گرفته است.