بعدازظهر شش دیماه امسال مأموران پلیس پایتخت درجریان خبر کشف جسد مردی در خانهاش در منطقه ابوذر قرار گرفتند و راهی محل حادثه شدند. مقتول مردی 35ساله به نام حسین بود که با ضربات متعدد چاقو به قتل رسیده بود. برادر او که ماجرا را به پلیس گزارش کرده بود به مأموران گفت: از دو روز پیش، از برادرم و خانوادهاش خبر نداشتم و هرچه با آنها تماس میگرفتم، جواب تلفن را نمیدادند. چون نگران شده بودم، امروز به خانهشان آمدم اما هرچه زنگ زدم، کسی در را باز نکرد.
نگرانیام بیشتر شد و به پرسوجو از همسایهها پرداختم. یکی از آنها گفت که چند شب قبل صدای جیغ بلندی از خانه برادرم شنیده و بعد از آن دیگر نه آنها را دیده و نه صدایشان را شنیده است. من که حدس میزدم بلایی سر خانواده برادرم آمده باشد در را شکستم و پس از ورود به خانه، متوجه بوی تعفن شدیدی شدم که از اتاق خواب میآمد. به سمت کمد دیواری رفتم و بعد از باز کردن در کمد، جسد غرق خون برادرم را دیدم که آنجا بود اما از همسر و فرزندش خبری نبود.
با اظهارات مرد جوان، تیمی از کارآگاهان اداره دهم آگاهی تهران وارد عمل شدند و بررسیهای تخصصی برای کشف راز جنایت آغاز شد. مأموران برای یافتن ردی از همسر و پسر 10ساله مقتول به جستوجو در داخل خانه پرداختند و دقایقی بعد اجساد غرق خون این مادر و فرزند را بین رختخوابها پیدا کردند. آنها نیز با ضربات چاقو به قتل رسیده بودند و بررسیها نشان میداد هرسه جنایت در همان شبی صورت گرفته که یکی از همسایهها صدای جیغ بلندی از خانه مقتولان شنیده بود. از آنجا که سرقتی از خانه قربانیان صورت نگرفته بود و اثری از ورود اجباری به خانه دیده نمیشد، این فرضیه که جنایت از سوی افرادی آشنا صورت گرفته است، مدنظر قرار گرفت.
کارآگاهان برای اینکه متوجه شوند شب حادثه چه افرادی به خانه مقتولان رفتوآمد داشتهاند، به تحقیق از تمامی همسایهها پرداختند. در این میان یکی از آنها گفت: شامگاه سوم دیماه، حسین (یکی از مقتولان) به مقابل خانه ما آمد و گفت که یکی از دوستانش به نام رضا در خانه آنها مهمان است و میخواهند با هم شطرنج بازی کنند.
سپس تخته شطرنج مرا امانت گرفت و رفت. از آن شب به بعد نه او را دیدم و نه اعضای خانوادهاش را. ماموران وقتی متوجه شدند که رضا آخرین کسی بوده که هنگام در خانه قربانیان دیده شده است، جستوجو برای دستگیری او را شروع کردند. ساعاتی بعد از پیدا شدن اجساد قربانیان، محل زندگی این مرد 37ساله شناسایی و وی در یک عملیات ضربتی دستگیر شد. مرد جوان وقتی از ماجرای قتل اعضای خانواده دوستش باخبر شد، ادعا کرد که از ماجرا خبر ندارد و شبی که جنایت رخ داده، او برای انتقال بار به آمل رفته بودهاست.
اظهارات مرد جوان در حالی بیان میشد که مأموران متوجه آثار زخم و خراشیدگی روی دستهایش شدند و وقتی از او درباره زخمهایش پرسیدند، وی جواب داد: در شهرستان آمل که بودم، چند زورگیر به من حمله کردند و بعد از مجروح کردن من، اموالم را دزدیدند اما هنوز آنها دستگیر نشدهاند. با اظهارات این مرد، تیمی از مأموران راهی شهرستان آمل شدند و در استعلام از تمامی کلانتریهای آنجا متوجه شدند که ادعای رضا درباره زورگیری دروغ است و هیچ شکایتی در اینباره ثبت نشده. بنابراین بازجویی از مرد جوان ازسر گرفته شد و وی که چارهای جز بیان حقیقت نداشت، به جنایت اعتراف کرد.او گفت: از مدتها قبل بر سر مسائلی با حسین اختلاف داشتم. شب حادثه برای حل کردن این اختلافات به خانه او رفتم.
حدود ساعت سه بامداد بود و ما درحالیکه صحبت میکردیم، سرگرم بازی شطرنج بودیم. وقتی حرف اختلافات سابقمان به میان آمد، حسین عصبانی شد و با چاقویی که از آشپزخانه برداشته بود چند ضربه بهدست من زد اما من توانستم چاقو را از او گرفته و چندین ضربه به او وارد کنم. در همین هنگام همسر وی وارد اتاق شد و با دیدن جنازه حسین جیغ بلندی کشید و من مجبور شدم وی را نیز با ضربات چاقو به قتل برسانم. چند لحظه بعد پسر 10ساله آنها از خواب بیدار شد و چون نمیخواستم شاهدی وجود داشته باشد، او را نیز به قتل رساندم. سرهنگ عباسعلی محمدیان، رئیس پلیس آگاهی تهران با بیان این خبر گفت:تحقیقات در این رابطه ادامه دارد.