دیگر نوجوان شدی و می‌توانی مخاطب خودت هم باشی. می‌توانی در مسابقه‌هایت شرکت کنی یا خبرنگار افتخاری‌ خودت شوی!

من وقتی همسن تو بودم (خب بالأخره چندتا لباس بیش‌تر از تو پاره کرده‌ام!) حس خوبی داشتم. دلم می‌خواست یک عالم دوست داشته باشم. تو دلت بخواهد یا نخواهد، دوستانت بی‌شمارند!

تو در زمستان به دنیا آمدی و سرمای دوروبرت را به گرمای صفحه‌هایت تبدیل کردی. تو نه یک بار، نه دو بار، بلکه هر پنج‌شنبه رازهای دوچرخه‌ای را از ما دریغ نکردی. تو خسته نشدی. منظم رکاب زدی و رکاب زدی و از این راه پرپیچ و خم نوجوانی دست نکشیدی و صحیح و سالم رساندی‌مان به مقصدی که باید می‌رفتیم. معنا بخشیدی به نوجوانی و نشان دادی چه‌طور می‌شود قدر این دوران شیرین نوجوانی را بدانیم.

چه‌طور می‌شود بی‌توجه به همه‌ی این‌ها از کنار تولدت رد شد؟ باید جهانیان را خبر کرد و جهان را ترکاند!

 

12 تا جمله‌ی 12‌ نقطه‌ای برایت نوشته‌ام. مجموع نقطه‌هایش می‌شود تعداد سال‌های عمری که آرزو کرده‌ام برایت.

بخوانش:

1. دوچرخه‌ی 12 ساله‌ی دوست‌داشتنی

2. دوست خوب و چندین‌ساله‌ی من

3. با زین و چرخ و با بوق

4. پا در نوجوانی می‌گذاری، همانی که در آن تخصص داری

5. مانند همیشه خوش‌رکاب

6. بنشین کنار صدها همراه و هم‌سفر نوجوانی که

7. با کادو و بادکنک و جیغ و هورا منتظرند

8. تا زود شمع‌های مهربانی را فوت کنی

9. و حرف‌هایی بشنوی از جنس نور

10. حرف‌هایی که روزی خودت به ما گفته بودی

11. و ما می‌خواهیم تا یک‌صدا بخوانیم

12. تولدت دوچرخه‌ی عزیز 12 بار مبارک

نیلوفر شهسواریان از تهران

تصویرگرى: سارا درخشان از تهران

منبع: همشهری آنلاین