هرکدام از شهرهای ایران ما دارای تنوع و ویژگی خاص گردشگری خود هستند. تیپها و گروههای گردشگری با توجه به مکانهای تفریحی بهصورت مکانهایی جهت طبیعتگردی که شامل جاذبههای خاصی چون کویرنوردی، کوهنوردی، رفتن به پارکهای ملی، غارنوردی و دیگر منابع طبیعی میباشد، دیدن آثار باستانی و تاریخی، خرید از بازارهای سنتی و مدرن، رفتن به اماکن زیارتی از دیگر جاذبههای موجود هستند.
برای مثال میتوانیم با توجه به اینکه ویژگی و ذائقه یک ایرانی را به عنوان گردشگری که در داخل مرزهای ایران به گردشگری میخواهد بپردازد را میدانیم میتوانیم این تیپها را بهطور کلی تقسیمبندی کنیم چرا که مهیا کردن شرایط مورد نظر در صورتی نتیجه مثبت و رو به رشد خواهد داشت که یک ایرانی ایرانگرد بداند که کدام مناطق از این سرزمین با ذائقهاش هماهنگی دارد تا آن را زیر قدمهای کنجکاو و حساسش طی کند.
در ابتدا شیراز و سپس اصفهان از جمله شهرهایی هستند که هم از دیدگاه طبیعتگردی و هم به لحاظ منابع تاریخی و باستانی و مراکز خرید در ابتدای امر مورد توجه گردشگری ایرانی هستند.
یزد در رتبه بعد قرار میگیرد چرا که از دیدگاه طبیعتنوردی و طبیعتگردی خاصتر است، زیرا که رسیدن به کویر و اماکن تاریخی آن و فاصله از شهر و... مسائل عبوری که دارد ایرانگرد خاصی را میطلبد.
غرب ایران بهطور کلی از ارومیه، کرمانشاه و کردستان گرفته تا ایلام و سنندج و لرستان هم از دیدگاه تاریخی و طبیعتگردی و هم از لحاظ تهیه و تولید صنایعدستی درخور توجه هستند.
از طرفی دیگر در محدوده شرقی کشور از خراسان مرکزی و جنوبی تا سیستان و چابهار ساختارهای کلهقندی و طبیعتگردی که دارد باز هم جذب ایرانگرد و توریست خاص را پذیرا است.
گلستان در شمال ایران تا قشم در جنوبیترین نقطه ایران همگی دارای جاذبه طبیعی خاصی هستند اما رسیدن به این نوع از گردشگری که خود در جهت رشد و نمو صنعت توریسم، راه بسیار مانده.
ارائه و نشان دادن تیپهای گردشگری ایران ما را در جهت رسیدن به ویژگی و ذائقه یک ایرانی که مهمترین رکن موفقیت ما در صنعت گردشگری است، میتواند برای یک ایرانی که داخل ایران است، بهترین مقصد گردشگری بهشمار آید. این نشان دادن و توجه به سلایق افراد در جهت پیشرفت و جذب یک تیپ خاص از گردشگر ما را کمک خواهد کرد.
از این راه و با توجه به ذائقه ایرانی میتوانیم از ذائقه ملل مختلف الگو بگیریم و برسیم به نتیجه بهتری که هم در رشد فرهنگی و هم در رشد صنعت گردشگری ما نقش بهسزایی خواهد داشت.
نیویورک نمونهای است از این مکانها که از نظر گردشهای درون شهری، افراد را جذب میکند. تعداد زیاد رستورانها، گوناگونی و تنوع غذاهایی که در این مکان عرضه میشود، موزهها، سالنهای موسیقی، سینماها، هنرهای بصری، وجود قومیتهای مختلف و آثار تاریخی از جمله عواملی هستند که موجب افزایش تعداد توریستها و میزان بازدیدها میشود.
ژاپنیها و کرهایهایی که به گردشگری میپردازند، ارزش گردشگری خود را در این میبینند که هنگام تفریح به بازی گلف بپردازند، به این علت که در این کشورها این بازی موجب افزایش حیثیت و اعتبار نیست و فقط نوعی سرگرمی یا تفریح به حساب میآید. وجود امکانات زیاد برای این بازی در استرالیا، باعث میشود که گردشگران این کشور در خارج از وطن خود به این تفریح توجه نکنند.
جهانگردان عرب، برعکس اروپاییان کمتر فعال هستند و در سفر همواره در پی استراحت و آرامش میباشند. در سفر و تفریح ترجیح میدهند که گرد هم جمع شوند و به استراحت بپردازند و همواره خواستار چیزی هستند که آن را «راحتی یا آرامش مطلق» مینامند.
برای مردم ژاپن یا چین خدماتی که در زمینه غذا ارائه میشود، اهمیت زیادی دارد و این شیوه مسافرت با نوع رفتار مردم کانادا و آمریکا در سفر مغایر است.
عامل فرهنگی باعث میشود که توریستهای چینی، فرانسوی، ژاپنی و ایتالیایی به نوع غذا و خدماتی که در این زمینه ارائه میشود، توجه زیادی نمایند.
در حالی که اهالی کشورهای آمریکای شمالی ترجیح میدهند که غذاهای باب طبع جامعه میزبان را تجربه کنند. راهنمایان مسافران بر این باورند که ملیتهای مختلف دارای رفتارهای مختلفاند. آنها تفاوت رفتار این جهانگردان را در روابط متقابلی که بین خود و دیگران برقرار میکنند و اینکه برخی به گرفتن عکس علاقه نشان میدهند،میشمارند.
توریستی که از کانادا میآید به جهت اینکه کشورش، کشور 72 ملیت است و به نوعی با تمامی ملیتها برخورد دارد بهراحتی خود را با شرایط هر کشوری که به عنوان توریست وارد آنجا میشود وفق میدهد و همچون ایتالیاییها و آمریکاییها از این نظر گرایش اجتماعی یا گروهگرایی بیشتری دارند.
توریست فرانسوی، چینی، ژاپنی علاقه زیادی به جوشش و آمیزش با مردمان متعلق به فرهنگهای دیگر از خود نشان نمیدهند. توریست فرانسوی به کوهنوردی میپردازد و از مکانهای باستانی دیدن میکند زیرا که این کشور کوههای کمارتفاع دارد که کوهنوردی به صورت یک ابزار دست نیافتنی برای این افراد شده که با سفر به کشورهایی چون ایران این تفریح را انتخاب میکنند.
چنین تصور میشود که جهانگردان ژاپنی به صورت گروهی مسافرت میکنند، در حالی که فرانسویان ترجیح میدهند به صورت انفرادی به مسافرت و تفریح بروند و علاقهای به مسافرت و رفتن به گردش با هموطنان خود یا با افراد متعلق به فرهنگهای دیگر ندارند.
گردشگران و مسافران به علت دیدن سختیها و مشکلات سفر، آبدیدهتر شدهاند؛ بهطوری که اکنون آنها ریسکهای گردش و مسافرت را بیشتر از گذشته میپذیرند. لذا میتوان گفت که صنعت گردشگری بهخصوص ایرانگردی مجدداً در حال رونق گرفتن است.